ترازوی گمشده
چکیده : وقتی آدم ترازویش را گم کند اسمها را نگه میدارد و دور آنها میگردد اما رسمها را بر باد میدهد. ترازوی انسانیت، حرمتِ جان انسان و مراعات حقوق اوست. اما وقتی قرار نیست دین را در این ترازو بسنجیم میتوانیم وضو بگیریم و قربهً الىالله جنایت کنیم؛ چنانکه همین ما مسلمانان توانستیم در ظهر عاشورای سال ۶۱ هجری، با نام پیامبرمان اذان بگوییم و بعد از نماز، وارثِ پیامِ همان پیامبر را نیزهآجین کنیم و اهلبیتش را به اسیری ببریم و منتظر ثواب الهی هم باشیم!...
محمدجواد اکبرین
امروز خبر رسید که “ابراهیم سامِرّائی” خودش را کشت. همانکه همه او را به نام «ابوبکر بغدادی» رهبر #داعش میشناختند. درست وقتی او و دو همسرش را محاصره کردند و دید راه فراری ندارد جلیقه انفجاریاش را منفجر کرد تا همه با هم به «شهادت» برسند!
سالها پیش وقتی صدام حسین روز عید قربان اعدام شد هوادارانش گفتند او قربانیِ خدا شد و تا امروز هم در مناطقی از عراق و اردن، و حتی جنبش حِماس در فلسطین، صدام را «سید شهیدانِ مقاومت» میخوانند. چه بسا یاران بغدادی نیز از او قدّیسی بسازند «که در ایام عزای پیامبر اسلام به شهادت رسید». (اگرچه میان مسلمانان بر سر روز عزای پیامبر اختلاف تاریخی وجود دارد اما دعوا بر سر چند روز است. برخی میگویند امروز بوده، برخی میگویند ۳روز دیگر یا ۲هفته دیگر).
در تبلیغات رسمی خودمان هم از این نمونهها داریم؛ به “اسدالله لاجوردی” که نماد داعشِ شیعی بود میگویند «شهید و مجاهد فی سبیلالله». یا مثلا آن «سردارِ اشرار» که خودش در مصاحبه با سایت تابناک گفته بود با «۵هزار نفر از اشرار و اراذل که با تیغ و قمه سر و کار داشتند» معترضان را در عاشورای۸۸ سرکوب کرده، میگویند «سردار مدافع حرم، شهید حسین همدانی»! هیچکس هم نمیپرسد که اگر [بر فرض] او برای مبارزه با داعش رفته بود خودش چه تفاوتی با داعش داشت؟
بسیاری از فقیهان شیعه نیز با بغدادی اگرچه همدست نبودند اما همداستان بودند و مبانی و نتایجی مشابه او دارند. اگر نوبت به تکفیر و اعدامِ کسی یا ویرانی جایی که آن را باطل بدانند برسد با اندکی تفاوت در شکل، با او رقابت میکنند.
وقتی آدم ترازویش را گم کند اسمها را نگه میدارد و دور آنها میگردد اما رسمها را بر باد میدهد. ترازوی انسانیت، حرمتِ جان انسان و مراعات حقوق اوست. اما وقتی قرار نیست دین را در این ترازو بسنجیم میتوانیم وضو بگیریم و قربهً الىالله جنایت کنیم؛ چنانکه همین ما مسلمانان توانستیم در ظهر عاشورای سال ۶۱ هجری، با نام پیامبرمان اذان بگوییم و بعد از نماز، وارثِ پیامِ همان پیامبر را نیزهآجین کنیم و اهلبیتش را به اسیری ببریم و منتظر ثواب الهی هم باشیم!
میدانید چرا یادداشت را با نام «ابراهیم سامرّائی» آغاز کردم؟ خواستم بگویم او از اول ابوبکر بغدادی نبود! انگار وقتی نامی به توحّش معروف میشود دیگر یادمان میرود که او هم یکی بوده مثل ما! از ابراهیم سامرّایی تا ابوبکر بغدادی فقط یک «ترازو» فاصله است!
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085