گرفتاریِ مدام در “ابتذالِ شر” و “شرِ ابتذال”(نکتهای پیرامون رفتار پرخاشجویانهی نمایندهی سراوان)
چکیده :"ابتذال" را "بیارج ساختن و پستی"، ترجمه کردهاند. گرفتار آمدن در چنبرهیِ چنین پدیدهای، بیگمان هولناک است و ویرانساز. شرّی است بزرگ. جامعهای که دچار به این پدیده شده باشد، مبتلا به "شرّ ابتذال" است و رنجور از آن. "فسادِ فراگیر" در یک جامعه، با گرفتاری آن در "شرّ ابتذال" آغاز شده و پس از طبیعی جلوه دادنِ آن شر و مکرّر ساختنش در ساحتهای گوناگون، حسّاسیّت مردم را نسبت به آن پدیده از بین برده و با عادی جلوه دادنِ چنان شرّی، وضعیّت "ابتذال شر" را به وجود میآورند. توجیهِ مرتکبان شر نیز همواره این بوده که "اگر هرکس دیگر هم میبود، آن شر را مرتکب میشد و اینچنین از مفهوم شر، اعادهی حیثیّت...
سعید رضادوست*
“آدولف آیشمن”؛ مقامِ بلندپایهی آلمانها بود که طی جنگ دوم جهانی به سلّاخیِ بسیاری از مردم روی آورد و به “قصّاب اروپا” مشهور شد. اردوگاههای کار اجباری و اتاقهای گاز، نمونههایی از جنایاتِ او بودند. با پایان جنگِ خانمانسوز، آیشمن با خانوادهاش، به آرژانتین گریخت و امّا پس از مدّتی، توسط “موساد” شناسایی، دستگیر و به اورشلیم منتقل شد. دادگاهِ او در اورشلیم برگزار و آیشمن به جرمِ “جنایت علیه بشریّت”، “جنایت جنگی” و “جنایت علیه یهودیّت”، پس از یک سال به اعدام محکوم شد. “هانا آرنت”، فیلسوفِ بزرگِ نامدار، به عنوان “خبرنگارِ نیویورکر” به اورشلیم اعزام شد تا “فرآیند دادرسیِ آیشمن” را به جهانیان مخابره کند. او طی این فرآیند به نتایجی بسیار مهم رسید. یکی از نتایج آن بود که افراد بدونِ “تفکّر خلّاقانه”، فاجعهآفرین خواهند بود، به ویژه آن هنگام که در سیستمی توتالیتر قرار بگیرند. از دیدِ آرنت، آدولف آیشمن؛ “دیوی دو شاخ از پسِ کوههای بلند” نبود بلکه “آیشمن”ها را میتوان در دلِ هر جامعهای پیدا کرد. نتیجهی تحلیلیِ این نکتهی آرنت آن بود که آنچه “افرادِ فاقد تفکّر خلّاقانه” را بدل به “موجودی خطرناک” همچون آیشمن میسازد، عدم مقاومتِ این جماعت، برابرِ فرصتی خطیر است که در اختیارشان قرار گرفته و ایشان از آن فرصت بهرهبرداری میکنند. فرصتی که میتواند به “هنگامهای فاجعهآفرین” بدل شود. به همین ترتیب او بیان میکند که عاملینِ ویرانی و نابودی، مشخّصهای ویژه ندارند، بلکه با ما و ظاهراً همانندِ ما زندگی میکنند. امّا آنچه هانا آرنت در اینباره از آن با نامِ “ابتذالِ شر” یاد میکند، ناظر بر “طبیعی جلوه دادنِ فاجعهای است که اتّفاق افتاده”. ویرانی و تباهی، هنگامی به تمامی رخ میدهد که فاجعهای به وقوع پیوسته ولی مسبّبان و مسئولانِ فاجعه، آن را طبیعی جلوه داده و مردم نیز آن را به همین ترتیب میپذیرند. در چنین موقعیّتی، مردم اصولاً درک نمیکنند که مرزِ میانِ خیر و شر چیست؟ مردم در این موقعیّت به دلیلِ “از خود بیگانگی” و تهی شدن از “خردِ انتقادی”، تباهی و ویرانی را از استواری و آبادانی، تشخیص و تمییز نمیدهند. در این وضعیّت، مفهومِ شر، حیثیّت یافته و شر میتواند در جامعه حضور داشته باشد و ببالد.
“ابتذال” را “بیارج ساختن و پستی”، ترجمه کردهاند. گرفتار آمدن در چنبرهیِ چنین پدیدهای، بیگمان هولناک است و ویرانساز. شرّی است بزرگ. جامعهای که دچار به این پدیده شده باشد، مبتلا به “شرّ ابتذال” است و رنجور از آن. “فسادِ فراگیر” در یک جامعه، با گرفتاری آن در “شرّ ابتذال” آغاز شده و پس از طبیعی جلوه دادنِ آن شر و مکرّر ساختنش در ساحتهای گوناگون، حسّاسیّت مردم را نسبت به آن پدیده از بین برده و با عادی جلوه دادنِ چنان شرّی، وضعیّت “ابتذال شر” را به وجود میآورند. توجیهِ مرتکبان شر نیز همواره این بوده که “اگر هرکس دیگر هم میبود، آن شر را مرتکب میشد و اینچنین از مفهوم شر، اعادهی حیثیّت میکنند.”
رفتارِ هتّاکانه و پرخاشگرانهی “نمایندهی مردم محترم سراوان” نسبت به کارمندِ گمرک، ابتدا با واکنشهایی متفاوت همراه بود. عدّهای از همان ابتدا، به کلّی جانبِ کارمند را گرفته و برخی نیز بر آن بودند که باید فیلمِ کاملِ مواجههی این راهیافته به مجلس را با کارمند مزبور به تماشا نشست تا عدم رعایت شأن نماینده نیز آشکار شود. امّا با افشایِ مواردی دیگر همچون “سرقتِ آشکارِ علمی” و “سوداگری با متاعِ دیگران” در همایشهای ملّی و بینالمللی توسط نمایندهی سراوان که به این وسیله برای خویش، شخصیّتی علمی (و البتّه کاذب)تراشیده بود، نشان داد ما بیش از آنکه با “شرّ ابتذال” مواجه باشیم، به “ابتذالِ شر” گرفتار آمدهایم. رفتارِ هتّاکانه با کارمند، یک شر و ابتذال بود، امّا آشکار شدن این نکته که نمایندهی مزبور و همسانهای او، تخلّفات و جرمهایی مکرّر در این زمینه داشته و بر آن اصرار ورزیده و آن را عادی و طبیعی جلوه داده و میدهند، نشانگر آن است که ما به “ابتذالِ شر” دچار شدهایم. ابتذالِ شر، هیچ نیست مگر عادی شدنِ فاجعههایی که هرکدام به تنهایی، نشانگرِ تباهی و ویرانی است. از خم شدنِ شبانهی رو به افزایشِ نیازمندان در سطلهای زباله که لقمهای غذا را میجویند، بگیرید تا فحّاشی و سرقتِ علمیِ نمایندهای که داعیه ی آموزگاری در دانشگاه را یدک کشیده و همراهی نکردن دیگران را با خود در ارتکابِ شر، سببی برای استعفایِ خویش و استیضاحِ وزیر اعلام میکند.
ما در میانهی دو تیغهی “شرّ ابتذال” و “ابتذالِ شر”، گرفتار آمدهایم. حتّی یک تیغهی این دو وضعیّت نیز، میتواند جامعهای را ویران سازد. أَفلا تَعقلون؟!
پژوهشگر و فعّال حقوق شهروندی
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085