مسئله حصر و استالینیستهای جوان
چکیده :بر فرض جناح چپ، مسئولین دهه شصت و امام خمینی همگی خشن و رادیکال بودهاند، شما که مدعای اسلام رحمانی، حکومت اسلام رساله و فقه سنتی! و «اصول»گرایی داشته و دارید چرا با گذشت ۲۶ سال از اتمام «دهه تاریک شصت»! (که البته این تعبیر، مدعای مخالفین رادیکال نظام هم هست) همچنان همان راه و روش را در دوران صلح و آرامش کشور ادامه میدهید؟!...
رضا نساجی:
روزنامه جوان در پاسخ به نامه آقای کروبی خطاب به رئیسجمهور در موضوع حصر، نامهای تند و موهن را منتشر کرده که نویسنده در آن برای اثبات لزوم استفاده از ابزارهای غیرقانونی و غیرشرعی، در توهین آشکار به امام خمینی(ره) مدعی شده این رفتارها در سالهای ابتدایی انقلاب هم وجود داشته و بلکه شدیدتر بودهاند.
پیشتر بارها این رویکرد را نقد کردهایم که جناح ارتجاع تنها با دو رویکرد، استناد به دهه شصت و آراء و عملکرد رهبر فقید انقلاب را مستمسک قرار میدهد که:
نخست؛ سخنان امام(ره) را به صورت پارهگفتارهای ایدئولوژیک و فاقد منظومه منسجم در حکمت و حکومت که چیزی جز شعارهای کلی و تند نیست، تقلیل دهد. در این رویه، همچنین مستندات مصرح در سیره و صحیفه امام که خلاف سیاست آنان است، نادیده گرفته میشود، از جمله فرمان هشت مادهای امام برای الزام مسئولین قضایی، نظامی و امنیتی به رعایت حقوق شهروندی و نیز قول متعدد مبنی بر منع دخالت نیروهای مسلح در سیاست.
دوم؛ برای توجیه اقدامات رادیکال خارج از محدوده قانون و شرع، مستند و مستمسک در شرایط عسر و حرج تثبیت انقلاب و توطئه و جنگ خارجی پیدا کنند. چنانچه مکرر دیده میشود آنان برای توجیه خشون تغیرشرعی و غیرقانونی خود با گذشت ۳۵ سال از پیروزی انقلاب (که شرایط جنگ داخلی و خارجی آن به هیچوجه قابل مقایسه با شرایط ۸۸ نیست)، اقدامات رادیکال بخشهایی از جناح چپ در دهه شصت را در بوق و کرنا میکنند (در حالی که از یک سوی آنان را به خاطر انجام ارتکاب این رفتار سرزنش میکنند و از سوی دیگر؛ آنان را به خاطر تجدید نظر و اصلاح این رویه!) و همچنان بر این رویه ارتجاعی و غیرمکتبی پای میفشارند!
مصداق این سخن آن جملات سال ۹۲ رئیس وقت رسانه ملی در آستانه سالگرد حادثه کوی دانشگاه است که گفته بود: «در فضای سیاسی کشور بعضی افراد اینگونه استدلال میکنند که در زمان امام(ره) وضع طور دیگری پیش میرفت و اکنون چرا شاهد این وضعیت نیستیم، هدف این افراد این است که رهبری را تضعیف کنند. ساکتین فتنه به ما در صداوسیما میگفتند که از تلویزیون درباره امام(ره) چیزهایی پخش میشود که در واقع چهره زیبایی از امام(ره) نیست اما من میگویم امام در زمان بنیصدر و منافقین حرفهایی میزدند که ما این حرفها و مواضع را در این سطح، از رهبری ندیدهایم. اینگونه نیست که در زمان امام(ره) برخوردها نرم و اکنون خشن است.»
اگرچه امام در همان زمان با صدور پیام هشت مادهای در مقابل این رفتارها ایستاد، اما شاید پاسخ ساده و سهل آنست که بر فرض جناح چپ، مسئولین دهه شصت و امام خمینی همگی خشن و رادیکال بودهاند، شما که مدعای اسلام رحمانی، حکومت اسلام رساله و فقه سنتی! و «اصول»گرایی داشته و دارید چرا با گذشت ۲۶ سال از اتمام «دهه تاریک شصت»! (که البته این تعبیر، مدعای مخالفین رادیکال نظام هم هست) همچنان همان راه و روش را در دوران صلح و آرامش کشور ادامه میدهید؟!
آیا جز اینست که با توجیه رفتار غلط خود با این بهانه که راه گذشتگان را ادامه میدهیم (که البته از طریق گزینش و تحریف در تاریخ حاصل میشود)، مصداق آن آیه شریفه خواهید بود که مشرکان در پاسخ به دعوت پیامبرشان برای ترک عادات بتپرستی گذشتگان، گفتند: «شما جز مردمانی همانند ما نیستید که میخواهید ما را از آنچه پدرانمان میپرستیدند بازدارید»؟ [ابراهیم: ۱۰]
اما این استناد دروغین به رهبران موسس انقلاب و مقایسه تطبیقی تاریخی مجعول با گذشتهی مجهول (به استناد نظرکردگی مسئولان کنونی نزد رهبران گذشته و تأیید این رویه از جانب ایشان) برای توجیه خشونت و سرکوب که در قالب مستندهای افشاگر در صدا و سیما هم تبلیغ شد، «اختراع» این آقایان نیست، که در واقع «کشف» دوباره سنتی کهنه در دوران سرکوب ایدئولوژیک شوروی است. چنانچه روایت احسان طبری در «کژراهه» دال بر این است که «استالین در سال ۱۹۲۲، یعنی در زندگی لنین به مقام دبیرکلی حزب رسید و لذا به خود حق میداد که عمل او را عین عمل لنین حساب کنند. در شعارها میگفتند «استالین، لنین امروز است».
اگرچه ولادیمیر لنین نیز در دوران موسوم به «ترور سرخ» جنایتهای متعددی را مرتکب شده، اما روایت طبری دلالت بر این دارد که استالین برای توجیه خشونت خود نه تنها از لنین مایه میگذاشته که متوسل به ساخت فیلمهای دروغین با سوء استفاده از سوابق انقلابی نویسنده مشهور روسیه شده است:
«در جریان «محاکمات بزرگ»، استالین غالباً به لنین استناد میکرد. برای آنکه شخصیت لنین از این جهت برای مردم روشن شود و جای تردید نماند، دو فیلم تحت عنوان «لنین در اکتبر» (Lenin in October) و «لنین در ۱۹۱۸» (Lenin in 1918) و هر دو به کارگردانی میخاییل روم و نویسندگی آلکسی کاپلر) به دستور استالین تهیه شد. ماهرترین بازیگران و باقریحهترین کارگردان و فیلمنامهنویس این فیلم را جاذب و مقنع ساختهاند. در این فیلم «نشان میدهند» که بوخارین در نقشه توطئه برای قتل لنین دست داشته است، زیرا بوخارین (که لنین او را در وصیتنامه سیاسی خود، «ابن یامین و محبوب حزب» خوانده است) به دستور استالین بهعوان خائن و جاسوس اعدام شد و «دلیل» این خیانت را فیلمهای نامبرده «نشان میدهد»!
در این فیلم مذاکرهای بین ماکسیم گورکی، نویسنده معروف، و لنین در ویلای گورکی واقع در مسکو انجام میگیرد که البته ساختگی است. ماکسیم گورکی طبق معمول فهرستی از کسانی که همه از معاریف فرهنگ روسیه بودند و در زندان «چکا» (کمیته فوقالعاده) منتظر پایان فاجعهآمیز خود نشسته بودند، به لنین ارائه داد و وساطت کرد که لنین آنها را ببخشد. لنین در پاسخ میگوید: «حالا موقعی است که باید مشت کوبنده انقلابی بر سرهای سرکش ضدانقلابی فرود آید و شاید آن موقعی که این کودک (دختر کوچکی که در خانه گورکی و گویا فرزند بانوی پرستار گورکی بود) بزرگ شود، آن موقع میتوان با نرمش عمل کرد.»
البته در این فیلم، گورکی سخنان لنین را مقنع مییابد و سکوت میکند.» [۵] (طبری، احسان، کژراهه: خاطراتی از تاریخ حزب توده، نشر امیرکبیر: ص ۹۶)
گذشته از رویکرد این گروه در ارجاع (گزینشی) به گذشته برای توجیه خطاهای امروز و فرار از تکلیف اصلاح که آن را «ارتجاع» نامیده و نقد کرده بودم، به نظر میرسد حوادث ۸۸ و ادامه آن در قالب معضله حصر، سبب شده تا جربان مدافع ارتجاع و استبداد در قالب «استالینیستهای جوان جمهوری اسلامی» بیش از پیش ظهور کنند و در مقابل هرگونه انتقاد تحت عنوان «رویزیونیسم» بایستند.
منبع: صفحه نویسنده در شبکه های اجتماعی
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085