سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic

آتش در خرمن خاورمیانه

چکیده :امروزه دیگر معلوم است که رسیدن به دموکراسی نیاز به فرهنگ‌سازی دارد. در سال ٢٠١١ اعراب و کشورهای منطقه از سوی مردم و به‌ویژه جوانان در یک حالت انفجاری به خیابان‌ها آمدند، اما جوانان نمی‌دانستند که در عمل با مردمی مواجه هستند که نظرات آن‌ها خیلی زود جابه‌جا می‌شود؛ همچنین سازمان‌ها، گروه‌ها و سیاستمداران بر موج سوار و ارتش‌ها سرگردان می‌شوند یا از هم می‌پاشند و ناامنی همه‌جا را فرا می‌گیرد و مردم، صنعتگران، بازار و احزاب همه برای امنیت از ارتش درخواست می‌کنند که رئیس‌جمهوری را که با رأی مردم روی کار آمده، کنار بگذارند و دولت جدیدی روی کار بیاورند. ...


محمدعلی سبحانی

هرچند خاورمیانه در طول تاریخ، نقطه داغ تحولات جهانی بوده و دنیا را تحت تأثیر قرار داده است، در یک‌صد سال گذشته به شکل خاص، موضوع منازعه و محلی برای رقابت قدرت‌های بزرگ جهانی بوده است. جنگ اول جهانی که به پایان رسید، «کیک خاورمیانه» با توافق قدرت‌های پیروز جنگ تقسیم شد و جشن پیروزی را رقم زد و مردم خاورمیانه با تقسیمات خاص جغرافیایی مواجه شدند تا برای کسب استقلال به‌سوی جنگ حرکت کنند و در جنگ دوم، دلیل دیگری برای استمرار منازعه و درنتیجه عقب‌افتادگی به وجود آمد. ایجاد رژیم اسرائیل، اشغال سرزمین و هزینه‌های سنگین جنگ‌های خانمان‌سوز مانع توسعه و پیشرفت در خاورمیانه شد؛ مشکلی که هنوز در مواجهه با آن انسان‌ها کشته می‌شوند و رنج و درد دائمی مردم این منطقه را رقم زده است. اشغال، استبداد و عقب‌افتادگی سه عامل مهم است که موجب شده تا از جای‌جای خاورمیانه جنگ و سوءتفاهم سر برآورده و هرروز مشکلات جدیدی را به این مردم تحمیل کند. سال ٢٠١١ جوشش مردمی و غلیان احساسات مردم، به‌ویژه جوانان خاورمیانه، فضا را پر کرد و تصور همگان این بود که خاورمیانه به این درک رسیده است که مشکل اصلی را باید در داخل دنبال کرد. جوانان بر بی‌عدالتی و استبداد خروشیدند و چندین دیکتاتور را با موج این خروش به سقوط کشاندند و خصوصاً در کشورهای عربی بدون استثنا، اژدهای خفته جوامع عرب از خواب برخاست و چنان ترسی حکام منطقه را دربر گرفت که همگی متزلزل شدند. در همان روزها، سقوط‌، عقب‌نشینی‌ها در مقابل خواست‌های مردم، ‌توزیع پول در کشورهای ثروتمند عرب و اتفاقات عجیب‌وغریب، جابه‌جایی قدرت در سطوح داخلی را موجب شد و عنوان «بهار عرب» انصافاً زیبنده همان روزها و ماه‌ها و شاید سال اول تحولات بود؛ بهاری که زود پاییز شد. فرقه‌گرایی، جنگ قدرت منطقه‌ای، جنگ سرد جهانی و جنگ‌های داخلی، جانشین آرزوهای دیرین مردم عرب یعنی استقلال، رفع اشغال، آزادی و توسعه شد. کرورکرور مردم از سوی دولت‌های دیکتاتور، تروریست‌ها و عوامل قدرت‌های منطقه‌ای به جنگ و برادرکشی کشیده شدند و از کشته‌ها پشته ساخته شد. ارقام گیج‌کننده کشته‌ها، تعداد عملیات‌های تروریستی، تشکیل گروه‌های مدعی خلافت و تشکیل دولت‌های اسلامی موجب شد تا موج ناامیدی همه‌جا را فرابگیرد و همگان بپذیرند که ناامیدی، جوانانی را که در میدان‌های تغییر و تحریر فریاد آزادی‌خواهی سر می‌دادند و با روش مسالمت‌جویانه برای آبادانی و توسعه تلاش می‌کردند، از کنار صندوق‌های رأی به سنگرهای جنگ کشاند و تفنگ جای قلم را گرفت و «مرده باد» جایگزین «زنده‌باد آزادی و رفاه و توسعه» شد. نتیجه اینکه داخل کشورها نفرت و نابودی، در سطح منطقه‌ای جنگ نیابتی و در سطح بین‌المللی دخالت نیروهای خارجی و تأثیرگذاری بیشتر بر تحولات منطقه و تک‌تک کشورها، معادلات منطقه‌ای را تحت تأثیر قرار داده و امروز جغرافیای سیاسی در معرض تغییر قرار گرفته است. جنگ سوریه به‌تنهایی ٣٠٠هزار کشته و ١٠ میلیون آواره و تخریب و تقسیم ملت را به دنبال داشته و آینده‌ای نه‌چندان روشن را رقم زده است. جنگ یمن به فاجعه‌‌ای تبدیل شد که دولت محافظه‌کار عربستان سعودی را به دخالت مستقیم کشانده و صف‌بندی‌ها و اختلافات منطقه‌ای و فرقه‌ای را عمیق‌تر کرده است. در عراق که مردم در حال تجربه لبخند دموکراسی بودند، شورش و اختلافات تا پای تقسیم عراق و جنگ‌های داخلی و فرقه‌ای پیش رفته است.

درمجموع تصویری که از تحولات خاورمیانه کنونی به دست می‌آید، بسیار مبهم و نگران‌کننده است. بررسی تحولات منطقه خاورمیانه و رسیدن به پاسخ‌های دقیق برای سؤال‌های فراوان و بی‌پاسخ کاری بس دشوار است؛ چراکه متغیرهای این تحولات بسیار فراوان و پیچیدگی در آن فراوان‌تر است. ملغمه‌ای از نگرانی‌ها، تعصبات دینی و قومی، از سوی مردم و نیز جنگ‌های نیابتی، دیکتاتوری، استبداد، دخالت خارجی و بین‌المللی در این تحولات، پایدار‌شدن خشونت و رویکردهای تروریستی، نفاق و دورویی کشورهای تأثیرگذار و پیمان‌شکنی آشکار حامیان تروریست‌ها که در جلسات بین‌المللی می‌گویند مخالف تروریست‌ها هستند، اما در عمل پول و سلاح تروریست‌ها را تأمین می‌کنند و ده‌ها عامل دیگر موجب شده است که کسی نتواند به‌صورت قاطع و جدی پاسخ همه سؤال‌های مردم منطقه را بدهد. امروزه دیگر معلوم است که رسیدن به دموکراسی نیاز به فرهنگ‌سازی دارد. در سال ٢٠١١ اعراب و کشورهای منطقه از سوی مردم و به‌ویژه جوانان در یک حالت انفجاری به خیابان‌ها آمدند، اما جوانان نمی‌دانستند که در عمل با مردمی مواجه هستند که نظرات آن‌ها خیلی زود جابه‌جا می‌شود؛ همچنین سازمان‌ها، گروه‌ها و سیاستمداران بر موج سوار و ارتش‌ها سرگردان می‌شوند یا از هم می‌پاشند و ناامنی همه‌جا را فرا می‌گیرد و مردم، صنعتگران، بازار و احزاب همه برای امنیت از ارتش درخواست می‌کنند که رئیس‌جمهوری را که با رأی مردم روی کار آمده، کنار بگذارند و دولت جدیدی روی کار بیاورند. مردم، گرو‌ه‌ها و احزاب نشان دادند در مورد ناامنی کم‌حوصله‌اند و نمی‌خواهند داشته‌های خود را زود از دست بدهند و این خواسته‌ای بسیار منطقی است. این‌گونه دموکراسی و مردم‌سالاری و جامعه مدنی در کشورهای عربی که سابقه‌ای در این مسیر نداشته‌اند، به چالش کشیده می‌شود و پاییز سرد و زرد جای خود را به بهار دل‌انگیز می‌دهد و تنها خاطره‌‌ای از روزهای مبارزات مسالمت‌جویانه و یکپارچگی مردم در کنار هم و شعارهای آزادی‌خواهانه برجای مانده است. رئیس‌جمهورهای قانونی در زندان و در انتظار معجزه و مردمی ناامید که تنها به گشایشی که از سوی دیکتاتورها و ارتش‌ها صورت پذیرد، در انتظار تلاش‌های بین‌المللی برای پایان‌یافتن جنگ‌ها به سر می‌برند.

این مقدمه طولانی را برای ارائه تحلیل تحولات، به آن دلیل نوشتم که هم به خودم و هم به کسانی که این نوشته را می‌خوانند، یادآوری کنم دنیایی که اکنون در آن زندگی می‌کنیم، شرایط دشواری دارد و شرایط موجود در خاورمیانه در انتظار آینده مبهمی است و نمی‌‌توان انتظار داشت در آینده نزدیک از این فضای «مه‌آلود» عبور کند. به‌عبارت‌دیگر تا زمانی که آگاهی جای جنگ را نگیرد و فرهنگ تساهل و تسامح و مردم‌سالاری در منطقه ما ریشه پیدا نکرده و همگانی نشود، این نزاع و جنگ خانمان‌سوز ادامه خواهد داشت. دولت‌ها، ملت‌ها، بازیگران سیاسی و بین‌المللی و اجتماعی تنها می‌توانند با تلاش خود در جهت کاهش این نزاع‌ها گام بردارند.

با دسته‌بندی راه‌حل‌ها به سه عنوان اصلی دست پیدا می‌‌کنیم:
١- راه‌حل‌های لحظه‌ای

اگر بپذیریم که جغرافیای کشورهای خاورمیانه بهتر است دچار تغییر نشود و کشورها گرفتار تقسیم و تجزیه نشوند، راه‌حل کلیدی بحران‌ها رسیدن به یک راه‌حل داخلی برای تک‌تک کشورهاست. مشکلات همه کشورها که به بحران‌های اجتماعی، سپس سیاسی و درنهایت امنیتی تبدیل می‌شوند، همه نشئت‌گرفته از داخل است. اول اینکه دولت‌ها جوابی برای مطالبات مردم ندارند؛ همچنین دولت‌ها اعتراضات مردم در اشکال مختلف را برنمی‌تابند.برخی از تحلیل‌ها می‌گویند توطئه‌ خارجی بخشی از مردم را تحت تأثیر قرار داده و عامل اعتراضات خارجی‌ها هستند. نگارنده این تحلیل را قبول ندارد، اما دولت‌ها برای جلوگیری از تاثیر خارجی‌ها نیاز دارند تا با مردم خود رفیق باشند و به خواسته‌های آن‌ها اهمیت دهند؛می‌توانند سرکوب نکنند و حقوق بشر را رعایت کنند. به صندوق‌های رأی و رأی مردم احترام بگذارند. در برخی کشورها مردم درک می‌کنند که صندوق رأی واجد ارزش نیست، پس دلسرد و از صندوق رأی دور می‌شوند و دورشدن از آن یعنی حرکت به سمت خشونت.

به‌هرحال باید پذیرفت کلید حل معمای خشونت‌ها، اختلافات، ترور و تروریسم، اندیشه‌ و رفتاری است که مردم را از صندوق رأی دور می‌کند؛ همان اندیشه‌ای که می‌گوید رأی مردم تزئینی است. جالب است همه دولت‌های دیکتاتوری، پادشاهی بوده‌اند و در خاورمیانه مجلس و رأی دارند، اما همان‌هایی از صندوق بیرون می‌آیند که همین دولت‌ها می‌خواهند. حتی عربستان مجلس مشورتی دارد، اما هیچ‌کدام حاضر نیستند بخشی از قدرت را به مردم بدهند. اینکه تنها و تنها مردم بیایند که این دولت‌ها بگویند انتخابات و مجلس وجود دارد، مشکلی را برطرف نمی‌کند. اگر قرار است مشکلات حل شود، هیچ راهی وجود ندارد مگر اینکه به رأی مردم احترام گذاشته شود و قدرت به صندوق آرا انتقال پیدا کند. دعوایی که در سوریه وجود دارد، در یک سه‌گانه خلاصه می‌شود: «مردم، حاکمیت و تروریست‌ها» این امر کار را سخت و پیچیده کرده است. چه کسی می‌تواند از زیر غبار جنگ و ترور و دخالت خارجی، مردم واقعی سوریه را پیدا کند و از آن‌ها رأی‌گیری کند؟

دولت می‌گوید تروریست‌ها نباشند، و تروریست‌ها می‌گویند بشار اسد نباشد. چه کسی می‌گوید مردم باشند؟ و این مردم کجا هستند؟ چگونه و زیر پرچم چه کسی رأی بدهند؟! در عربستان سعودی یک شیخ مظلوم به نام «شیخ نمر» را اعدام می‌کنند. گناه او چیست؟ کسی جواب نمی‌دهد؛ یعنی جوابی نیست! مگر اینکه مثل بقیه دولت‌های دیکتاتور بگویند این شیخ وابسته به خارج است و ناامنی ایجاد کرده است. باز در همین عربستان به خاطر مشکلات داخلی تصمیم می‌گیرند به جنگ مردم یمن بروند و در این مورد نیز می‌گویند برای جلوگیری از نفوذ ایران است؛ درحالی‌که ایران اساساً در یمن حضوری ندارد؛ یعنی نمی‌تواند داشته باشد؛ چراکه واضح است امکان جغرافیایی آن را ندارد. جنایت‌های زیاد عربستان در یمن از ترس مسائل داخلی و برای تراشیدن نزاع خارجی است، چون نمی‌خواهد به مردم خود پاسخگو باشد. روزی فرامی‌رسد که مردم خسته می‌شوند و دیگر فکر نمی‌کنند آینده چه می‌شود. همیشه جنگ‌های داخلی از همین نقطه آغاز می‌شود و کشوری مثل سوریه الان در شرایط جنگ داخلی است و مردم وجود ندارند که رأی بدهند. بیش از ١٠ میلیون آواره گرسنه، بی‌پناه و نگران ایجاد شده است و چه زود دیر می‌شود…

در همین سوریه نیز نمی‌شود کاری کرد مگر اینکه سازوکاری در کشور بتواند صلح و آشتی ملی ایجاد کند. این امر درحال‌حاضر بدون هماهنگی منطقه‌ای و جهانی غیرممکن است.
٢- رقابت‌ها و جنگ‌های نیابتی

زمانی که کشورها نتوانستند به ثبات و امنیت در سایه مردم‌سالاری و زیر سایه دولت‌های خود دست پیدا کنند و جنگ قدرت در کشورها جای خود را به رقابت‌های سیاسی بدهد و خلأ امنیتی برای ورود نیروهای خارجی فراهم شود، همه این‌ها زمینه‌های جنگ داخلی و نیابتی و رقابت‌های منطقه‌ای را فراهم می‌کنند؛ اتفاقی که سه چهار سال است امنیت کشورها، منطقه و جهان را تهدید کرده است و دسته‌های فراوان تروریست از ناراضیان و افرا‌ط‌گرایان در کشورهای اسلامی، اروپای شرقی، سوریه،‌ لیبی، یمن و برخی دیگر از کشورها تشکیل شده است. این پدیده موجب شده تا امکان حل مشکلات داخلی توسط نیروهای داخلی (دولت‌ها و نیروهای سیاسی) غیرممکن شود و کشورها صحنه میدان‌داری نیروهای خارجی شده‌اند.

این نیروها آن‌چنان از شکاف‌های درونی در سوریه و عراق استفاده کردند که توانستند در مدت‌زمان بسیار کم بخش‌های وسیعی از سرزمین این دو کشور را تصرف کنند، کشوری با نام «دولت اسلامی عراق و شام» (داعش) تشکیل دهند و عملیات تروریستی را در خارج از مرزهای کشوری و منطقه‌ای سازمان‌دهی کنند تا جایی که همه فهمیدند چه خطری امنیت منطقه‌ای و جهانی را تهدید می‌کند.
چندین بار نوشته‌ام ای‌کاش در درجه اول نیروهای داخلی در یک کشور توافق کنند و اگر نشد، نیروهای منطقه‌ای با اراده جدی به جمع‌وجورکردن مشکلات در منطقه بپردازند؛ چراکه اگر چنین نشود، ورود نیروهای جهانی ناگزیر و حل مشکلات و بحران‌ها سخت‌تر و طولانی‌ خواهد شد و چه‌بسا منافع ملت‌ها و دولت‌های منطقه‌ای زیر سایه معامله و ساخت‌وپاخت نیروهای فرامنطقه‌ای از بین برود؛ درست همین شرایطی که اکنون با آن مواجه هستیم. اعتقاد نگارنده آن است که کشورهای اثرگذار منطقه‌ اگر تلاش کرده بودند و اراده سیاسی خود را برای حل مشکلات فعال می‌کردند، امکان به دست آمدن یک راه‌حل منطقه‌ای وجود داشت. اگر گفتمان مردم‌سالاری قبل از اینکه دیر شود و جنگ‌های نیابتی، قومی و فرقه‌ای در کشورهای خاورمیانه فراگیر شود، از سوی همه طرف‌های خارجی پذیرفته شده بود؛ در آن صورت امروز با این شرایط دشوار روبه‌رو نبودیم.

متأسفانه هیچ کشوری به‌اندازه کافی تلاش نکرد؛ بنابراین،کار به‌جایی رسیده که امروزه رابطه ایران و عربستان سعودی که مهم‌ترین ابزار برای گذار از بحران‌های منطقه ارزیابی می‌شوند، به‌طور کامل قطع شده است.

در آخرین اجلاس در مورد سوریه، امیدهایی که به وجود آمده بود، کنار زده شد و با پافشاری سعودی‌ها بر گفتمان جنگ، به شکل عجیبی شاهد بودیم که اجلاس شکست خورد؛ هرچند نماینده سازمان ملل ناامید نشده و قول داده تا زمینه‌های حل بحران را به وجود آورد.

ایران و ترکیه نیز که دیدگاه‌هایی بهتر و امکان رسیدن به یک گفتمان مشترک را دارند تاکنون نتوانسته‌اند به یک توافق جدی دست پیدا کنند. شاید اگر ایران و ترکیه در مورد آینده منطقه مبتنی بر گفتمان دموکراتیک و کاهش خشونت و مبارزه با تروریسم به توافق برسند، امکان قانع‌کردن دیگران را پیدا کنند، اما ترک‌ها ازیک‌طرف تحت تأثیر گفتمان فرقه‌ای قرار دارند و می‌ترسند فرصت‌های خود را در میان اهل سنت از دست بدهند و روابط آن‌ها با عربستان سعودی تیره شود؛ از طرف دیگر به سود آن‌هاست که با گفتمان دموکراتیک که منفعت همفکران دولت قبلی نیز در آن است، میان ایران و عربستان و نیز مصالح ژئوپلیتیک خود جابه‌جا ‌شوند.

آنچه مشخص است امروز در منطقه با سه گفتمان پادشاهی سعودی، انقلاب اسلامی و نگرش دولت اعتدال و توسعه ترکی روبه‌رو هستیم که هرکدام یاران خود را در منطقه و جهان دارند. حضور روسیه در صحنه عملیاتی و تنش‌هایی که با ترکیه پیدا کرده است، درعین‌حالی که بر اساس یک توافق با آمریکا و غرب شکل گرفته است، اما جنگ سرد خطرناکی را در منطقه دامن زده که تأثیرات منفی آن اقتصاد و امنیت منطقه و جهان را تحت تأثیر قرار داده است.

آیا تلاش روسیه و نیروهای دولتی سوریه و نیز هم‌پیمانان دیگر سوریه امنیت را به سوریه بازمی‌گرداند؟ آیا عملیات نظامی و کشتار بی‌رحمانه عربستان سعودی در یمن، امنیت و آرامش را به یمن بازمی‌‌گرداند؟ به نظر می‌رسد پاسخ هر دو سؤال منفی است! ما نیازمند تفاهمی منطقه‌ای با حضور نیروهای تأثیرگذار و کشورهای بزرگ منطقه هستیم و امروزه این خواسته بدون حمایت بین‌المللی امکان‌پذیر نیست. سؤال این است که این‌همه گروه متضاد که همگی آن‌ها دست‌هایشان به‌گونه‌ای به جنایت آلوده شده است، در سوریه چگونه دور هم جمع شوند و چه کسی تضمین می‌دهد که همه این گروه‌ها به وعده‌های خود پایبند باشند و آیا همین گروه‌های شرکت‌کننده در مذاکرات در کنار دولت می‌توانند امنیت را برای برگزاری یک انتخابات سالم و فراگیر و عادلانه فراهم کنند؟!

تضادهای منطقه‌ای آیا اجازه می‌دهد همه کشورهای منطقه‌ای بدون دورویی و ریاکاری با یکدیگر جبهه واحدی را تشکیل دهند و از صلح در سوریه حمایت کنند.

اکنون می‌توان پذیرفت که اروپا و آمریکا برای حل مسئله سوریه و آرام‌کردن اوضاع خاورمیانه یا حداقل کنترل بحران به‌گونه‌ای که ترکش‌های آن غرب را زخمی نکند، جدی هستند و حاضرند در یک تلاش منطقه‌ای و بین‌‌المللی مشارکت جدی داشته باشند و صدالبته غرب و آمریکا آمادگی دخالت نظامی را ندارد و گفته می‌شود که این مأموریت را به روسیه واگذار کرده است. البته آن‌ها اکنون از عملکرد روسیه که منجر به تقویت دولت سوریه شده است، اعلام رضایت نمی‌کنند و بارها به‌طور علنی و نیز در دیدارهای مکرر وزرای خارجه دو کشور و سایر مقامات آمریکایی و روسی این مهم مطرح شده است، اما ظاهراً چاره دیگری را مقابل خود نمی‌بیند که با محور سوریه، ایران و روسیه مماشات بیشتری داشته باشد. واضح است که عربستان سعودی و ترکیه از این سیاست راضی نیستند و نارضایتی خود را از این حوادث اعلام کرده‌اند، اما از رفتار و گفتارهای نماینده سازمان ملل و نیز مقامات غرب و آمریکایی روشن است آن‌ها درعین‌حال که روسیه را نسبت به بمباران هدف‌دار مخالفان دولت سوریه نکوهش می‌کنند، به عربستان سعودی نیز برای همکاری با مجموعه بین‌المللی و نماینده سازمان ملل در امور سوریه فشار می‌آورند تا شاید از میان این‌همه پیچیدگی و دشواری راهی برای پیشرفت پیدا کند.

رسیدن به آتش‌بس، به هر شکلی، خواسته آمریکایی‌ها و «دی‌ میستورا» نماینده دبیر کل سازمان ملل است.

لازم به ذکر است راهی که نظام بین‌المللی با صدور قطع‌نامه، تشکیل جلسات، پیگیری آتش‌بس، مذاکره و سرانجام تشکیل دولت انتقالی برای انجام انتخابات آزاد در پیش گرفته است، راه درستی است، اما کارشناسان هنوز نمی‌توانند پیش‌بینی کنند آیا تلاش‌های بین‌المللی می‌تواند پایانی برای این‌همه بحران و مشکلات پیچیده منطقه باشد؟ در غیر این صورت چه آینده‌ای در انتظار خاورمیانه خواهد بود؟ جنگ فراگیر یا تقسیم کشورها بر اساس مذهب و قومیت یا گزینه‌های دیگری که بسیار دردناک است، ازجمله استمرار منازعات قومی و مذهبی برای مدت بسیار طولانی؟…

منبع: ویژه نامه روزنامه شرق



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.