آموزش مردمی و مدرن
چکیده :مردمی و مدرن شدن نظام آموزشی در واقع تضمین پیوستگی دولت و ملت است و استمراربخش سرمایه انسانی به عنوان محور توسعه است و این پیوستگی «سرمایه سیاسی» را با «سرمایه اجتماعی» پیوند میدهد و جامعه را در مقابل نوسانات و بحرانها توانمند و مقاوم میسازد. تحقق چنین نظام آموزشی در گرو نقشآفرینی نهادهای فرادستی مانند مجلس و دولت است که امید است در این فرصت دوباره مجلسی رقم بخورد که حداقل یک گام ما را به سوی چشمانداز امیدوارکننده سوق دهد....
محمد داوری
همانگونه که ابعاد زندگی بشر دچار تحول شده است شکل و محتوای زندگی او نیز متفاوتتر از گذشته شده و متاثر از تحولات فکری، ساختارها و کارکردهای زندگی فردی و اجتماعی انسانها تغییر و تحول گسترده و عمیقی یافته است. در این سیر تحولات، «آموزش» از دو منظر، هم «علت» و هم «معلول» این تحولات بوده و هست، علت از این جهت که در نتیجه آموزش نخست در نگرش و بینش و سپس منش و کنش افراد تغییراتی ایجاد شد و معلول ازاین منظر که این انسانهای متحول شده خود بنیان آموزشی را گذاشتند که محصول آن تغییرات است.
این سیر که شکل و محتوای زندگی انسانها را از دنیای «سنتی» به دنیای «مدرن» و سپس دنیای «پستمدرن» تغییر داد در بسترهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، جغرافیایی و تمدنی با واکنشهای مختلف مواجه شد و به نسبت این واکنشها هم نظام آموزشی و هم مردم و جامعه سرشت و سرنوشت متفاوتی یافتند. سنتگرایی متعصبانه و مدرنپذیری هیجانآلود هردو، جوامعی را که چنین مواجههای با سیر تحولات داشتند دچار آشفتگی و بیثباتی کرد و در برخی جوامع نیز التقاطی ابهامآلود ایجاد کرد که نه طی کردن در مسیر گذشته را ممکن میساخت و نه رفتن در مسیر جدید را میسر میکرد.
نظامهای آموزشی گرفتار شده در سنتگرایی متعصب روز به روز دیوارهای مدارس را بلندتر و مرزهارا محدودتر کردند و هر گونه مبادله را مضر و هر گونه واردات را تهاجم دانسته و بر حفظ و حراست مطلق از تمام منابع و مظاهر سنت پافشاری کردند.
نظامهای آموزشی هیجانآلود شیفته مدرنیته نیز چنان عنان از کف دادند که به یکباره تمام گنجینهها را دور ریختند و هر آنچه دیروزی بود را کهنه و تاریخ مصرف گذشته تصور کردند و بنایی آرمانی را روی ستونهای خیالی گذاشتند که بالا نرفته فروریخت و دلسوزانی امیرکبیرگونه را هم با دارالفنونش در باتلاق جهل و آشفتگی فرو برد.
اما در شق سوم جوامعی که دوراندیشانه و مدبرانه با سیر تحولات مواجه شدند و تعصب و هیجان را کنار گذاشتند، توانستند از خطرات خرافات سنتی و ویرانگری هیجانات انقلابی مصون بمانند و حاصل و محصول نظام آموزشی را پشتوانه توسعه و پیشرفت قرار دهند. این جوامع دو پیشفرض را نخست پایه و اساس کار خویش قرار دادند؛ اول اینکه آموزش امری «مردمی» است و دوم اینکه در عصر جدید آموزش پدیدهای «مدرن» است و بر پایه این دو پیشفرض محتوای آموزشی را منطبق بر خواست و نیازهای مردم کردند و شیوههای آموزشی را هم بر ضرورتهای علمی و تکنولوژیکی روز گذاشتند.
در این رویکرد عملگرایانه و واقعگرایانه نظامهای آموزشی خشتهای توسعه را روی زمینی استحکامیافته از «فرهنگ» قرار دادند تا توسعه پایدار و متوازن در ابعاد مختلف با زمینهسازی فرهنگی سیر خود را طی کند.
مردمی و مدرن شدن نظام آموزشی در واقع تضمین پیوستگی دولت و ملت است و استمراربخش سرمایه انسانی به عنوان محور توسعه است و این پیوستگی «سرمایه سیاسی» را با «سرمایه اجتماعی» پیوند میدهد و جامعه را در مقابل نوسانات و بحرانها توانمند و مقاوم میسازد. تحقق چنین نظام آموزشی در گرو نقشآفرینی نهادهای فرادستی مانند مجلس و دولت است که امید است در این فرصت دوباره مجلسی رقم بخورد که حداقل یک گام ما را به سوی چشمانداز امیدوارکننده سوق دهد.
منبع: روزنامه اعتماد
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085