یادی از شهدای انقلاب اسلامی؛ مظلومترین شهدای تاریخ معاصر ایران
چکیده :مظلومترین شهدای تاریخ معاصر ایران شهدای انقلاب هستند. شهدایی که اگر نبودند هیچ گاه این انقلاب به ثمر نمیرسید. برای انقلابی که هم اکنون در دستان نامحرمان میدان سیاست است، دستکم سه هزار و ۱۶۴ نفر به شهادت رسیدهاند. شهدایی که برخلاف شهدای جنگ که گاهی به بهانه پیشبرد مقاصد سیاسی و جناحی یادی از آنان شده و از خونشان مایه گذاشته میشود، اکثرا در غربت و گمنامی به سر میبرند....
کلمه – گروه اجتماعی: ۳۷ سال پس از پیروزی انقلاب، جریان این حرکت مردمی به سویی رفته است که برای بسیاری از نسل اولیهای انقلاب افسوس، برای نسل دومیها سکوت، برای نسل سومیها خشم و برای نسل چهارمیها اعتراض مانده است. افسوس، خشم و اعتراض به انحراف حاکمان از ایدهها و آرمانهای اصیل انقلاب اسلامی.
جشنهای دهه فجر نیز وقتی با سیاست و قدرت و انحراف از آرمانهای اصلی درهم آمیخته میشود، ارمغانی جز زهرخند به همراه ندارد.
انقلابی که به همراه خود قرار بود جمهوریت و اسلامیت را به ارمغان بیاورد، در دهه چهارم حیاتاش نه تنها فرزنداناش را خورده که اینک نوبت به نسل سوم هم رسیده است.
تلخ است نوشتن از حادثه ای که ۱۵ سال طول کشید تا به ثمر بنشیند و این دانه نهاده در خاک وطن با خون شهدا آبیاری شد و در نهایت میوه درخت انقلاب در حال چیده شدن توسط کسانی است که کوچکترین دلبستگی به این درخت ندارند.
برای آنچه اکنون در دستان نامحرمان میدان سیاست است، دستکم سه هزار و ۱۶۴ نفر به شهادت رسیدهاند. شهدایی که برخلاف شهدای جنگ که گاهی به بهانه پیشبرد مقاصد سیاسی و جناحی یادی از آنان شده و از خونشان مایه گذاشته میشود، اکثرا در غربت و گمنامی به سر میبرند.
شاید به جرات بتوان گفت مظلومترین شهدای تاریخ معاصر ایران شهدای انقلاب هستند. شهدایی که اگر نبودند هیچ گاه این انقلاب به ثمر نمیرسید.
قربانیان چهلمهای پیاپی شهرهای مختلف و میدان ژاله تهران و پس از آن، کشتهشدگان تیراندازی به عزاداران و باز چهلمی دیگر و اتصال آن به بهمن ۵۷. باید از یک تاریخی به بعد در انقلاب اسلامی تنها رد خون را گرفت و جلو آمد تا به بهمن ۵۷ رسید.
شهدایی که با آمدن امام خمینی و پیروزی انقلاب در میان شادیها، آرام آرام به پس ذهنها رفتند و کوران حوادث پس از انقلاب مجالی نداد تا تقدیر شایسته ای از آنان شود.
اما آنچه ما از شهدای پیش از انقلاب میدانید بسیار اندک است. روزنامه ایران شش سال پیش در پژوهشی به تعداد شهدای انقلاب پرداخت.
« از تعداد شهدای ثبت شده در تاریخ انقلاب اسلامی یعنی همان سه هزار و ۱۶۴ شهید، ۳۲ شهید متعلق به روز ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در ۱۹ نقطه مختلف تهران است که همگی مذکر بودند و عمده آنها در جنوب شهر واقع میشد. گرچه شایعات و روایات برخی کتب تا ۱۵ هزار شهید را در این روز مطرح کردهاند. حمید روحانی در کتاب نهضت امامخمینی مینویسد: «در روز ۱۵ خرداد در قم صدها کشته و زخمی بر جای مانده» و درباره ۱۵ خرداد تهران آورده است: «رگبار گلوله تانکها و توپها از کشتهها پشته ساخته و در خیابانها و کوچههای تهران جوی خون جاری شد» و در مورد صدها تن از دهقانان ورامین که به سوی تهران میآمدند میگوید که این صدها «تن به خاک و خون کشیده شدند» و «قتل عام شدند» نه تنها در کتابها و نشریات داخلی حتی در گزارش برخی فرستادگان نهادهای بینالمللی حقوق بشر مانند خانم. لافو ورون تعداد ۱۵۰۰۰ کشته در تظاهرات سرکوب شده سال ۴۲ مطرح گردیده است.
آمار شهدای ۱۷ شهریور
۶۴ تن از مجموع شهدا نیز متعلق به حادثه میدان ژاله تهران «میدان شهدا» در روز ۱۷ شهریور ۵۷ معروف به جمعه سیاه میباشند که از این تعداد دو نفر مونث «یک زن و یک دختربچه» هستند. البته در همان روز ۱۷ شهریور در ۱۵ نقطه دیگر تهران نیز مجموعاًً ۲۴ نفر در درگیریها کشته شدند که یک نفر آنها زن بود. بنابراین تعداد کل شهدای ۱۷ شهریور سال ۵۷ در سراسر تهران ۸۸ نفر است که فقط ۶۴ تن متعلق به واقعه میدان ژاله هستند.
جالب اینجاست که این آمار بنیاد شهید با آمار اعلام شده رژیم پهلوی تاحدودی مطابقت دارد و همدیگر را تأیید میکنند. وزیر کشور وقت اعلام کرده است ۸۶ نفر کشته و ۲۰۵ نفر زخمی شدهاند. اما هیچکس آمار کشتههای ۱۷ شهریور را از زبان حکومت باور نکرد و شایعات وسیع در همان روزها حاکی از رقم بیش از سه هزار شهید بود و حتی برخی رقم بیش از چهارهزار و یا ده هزار شهید را هم ذکر کرده و گفتهاند فقط یکصد کودک کمتر از دوسال کشته شدهاند. میشل فوکو نیز که یک هفته پس از واقعه ۱۷ شهریور به منظور تهیه گزارشی درباره اوضاع ایران به این کشور سفر کرده بود از کشته شدن ۲ تا ۳ هزار نفر سخن گفته است. و در نوشته دیگری هم میگوید: «در ۱۷ شهریور چهارهزار نفر کشته شدند ولی از ترس در مردم خبری نبود».
شهدای راهپیمایی، شکنجه و عملیات چریکی
در فاصله سالهای میان واقعه سیاهکل «در بهمن ۱۳۴۹» تا مهرماه ۱۳۵۶ که راهپیماییهای خیابانی آغاز شد ۳۴۱ چریک و اعضای مسلح گروههای سیاسی جان خود را از دست دادند. از این شمار ۱۷۷ تن در درگیریها کشته شدند. ۹۱ نفربرخی بدون محاکمه و برخی دیگر هم پس از محاکمه پنهانی» در دادگاههای نظامی اعدام شدند. ۴۲ نفر زیر شکنجه جان باختند ۱۵ نفر دستگیر شدند و هرگز دیده نشدند ۷ نفر دیگر خودکشی کردند تا به چنگ ماموران امنیتی نیفتند ۹ نفر هم هنگام فرار از پای درآمدند. البته رژیم شاه برای جلوگیری از اعتراض جهانی و محکومیت از سوی نهادهای حقوق بشر به اعدام زندانیان سیاسی، اعلام کرد این نه نفر که به گروه بیژن جزنی معروف بودند هنگام فرار روی تپههای اوین تیرباران شدهاند ولی این ادعا دروغ بود.
در بین ۳۴۱ چریک کشته شده، ۱۷۲ نفر از فدائیان (۵۰ درصد) ، ۷۳ نفر از مجاهدین خلق (۲۱ درصد پیش از تغییر دادن ایدئولوژی) و ۳۸ نفر (۱۱ درصد) از گروههای کوچک مارکسیست، ۳۰ نفر (۹ درصد از مجاهدین مارکسیست بعد از تغییر ایدئولوژی) و ۲۸ نفر دیگر (۸ درصد) از گروههای کوچک اسلامی بودند. آمار گفته شده را میتوان بسط داد و تکمیل کرد. پیش از واقعه سیاهکل چهارتن به نامهای صادق امانی، رضا صفار هرندی، محمد بخارایی و مرتضی نیکنژاد به جرم ترور حسنعلی منصور، نخستوزیر پس از محاکمه در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۳۴۴ اعدام شدند. در ۲۱ فروردین ۱۳۴۴ (۱۰ آوریل ۱۹۶۵) نیز رضا شمسآبادی از افراد گارد سلطنتی که جزو محافظان کاخ مرمر بود شاه را در هنگام پیاده شدن از اتومبیل و ورود به کاخ به مسلسل بست. شاه جان سالم بدربرد ولی شمسآبادی با تیراندازی محافظان شاه کشته شد، اگر رقم این۵ نفر را هم به ۳۴۱ تن بیفزاییم میتوان گفت که از زمان تبعید امام خمینی در آبان ۱۳۴۳ که فعالیتهای چریکی شروع شد تا مهر ماه ۱۳۵۶ که راهپیماییهای عمومی آغاز گردید جمعاًً ۳۴۶ تن در تمام دوره مبارزات چریکی جنبش مسلحانه اعم از مسلمان و مارکسیست، در جریان مبارزه، اعدام یا در درگیریهای مسلحانه کشته شدند.
با توجه به اینکه در قیام پانزده خرداد سال ۴۲ نیز ۳۲ نفر کشته شدند. روز ۱۶ خرداد ۴۲ یک تن در مقابل پامنار و روز ۱۷ خرداد نیز یک تن در نقطهای نامعلوم و در ۱۱ آبان ۴۲ فردی به نام محمد اسماعیل رضایی در زندان کشته شدند و در همان روز تاج محمدرضا طیب در پادگان حشمتیه تیرباران شد و غلامرضا تختیقهرمان کشتی ایران در ۱۶ فروردین ۱۳۴۶ به قتل رسید.
البته نباید فراموش کرد که کمی و بیشی آمار قربانیان هیچ تغییری در این اصل به وجود نمیآورد که “کشتن یک بیگناه نیز برابر کشتن همه مردم است چنانکه اگر هرکه نفسی را حیات بخشد مانند آن است که همه مردم را حیات بخشیده است. »
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085