سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic

هم‌گرایی و واگرایی جهان اسلام

چکیده :سید جمال الدین اسد آبادی از نخستین مصلحان جهان اسلام است که در پی اتحاد مسلمانان بر آمد، وی ایده اتحاد اسلام را مطرح نمود و در این راه گام هایی برداشت. آیت الله سید حسین بروجردی و شیخ شلتوت در پی تقریب مذاهب اسلامی برآمدند و اقداماتی در این رابطه انجام گرفت. در دهه شصت در ایران آیت الله منتظری هفته وحدت را بنیان گذاشت و مسلمان را به وحدت خواند. هریک از این ایده ها اهدافی را در راستای اتحاد جهان اسلام داشتند....


کلمه – رضا احمدی:

مقدمه

ایده وحدت بین شیعیان، دارای قدمتی به بلندای تاریخ تشیع است. امام علی (علیه السلام) پرچم دار این ایده بود و در این راه از حقوق مسلم خود چشم پوشید تا اسلام، میراث رسول خدا حفظ شود. در دوران حساس و پر مخاطره بعد از رحلت پیامبر اسلام، حضرت علی(ع) گذشته از سکوت، سعی بر آن داشت تا اصل اسلام در دامن غیر خودش پایدار بماند و هیچگاه منافع شخصی را بر منافع اسلام که حفظ وحدت بود مقدم نداشت تا جای که حتی در این راه با رقبای سیاسی و عقیدتی خود همکاری و مساعدت می‌نمود. خلیفه دوم بارها با عبارت «لولا علی لهلک عمر» که در منابع اهل سنت و شیعه آمده است، بر این امر اقرار دارد.

هیچ کس همانند امامان معصوم(ع)، به فکر وحدت طلبی در عرصه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، فکری، حقوقی و … نبودند و برای تقویت این وحدت از بسیاری حقوق و امتیازات خود چشم پوشی می‌کردند. همچنین دسته ای از علمای بزرگ شیعه در گذشته و دوران معاصر با اتکا بر همین سیره ائمه معصومین(ع)، به ترویج اندیشه وحدت پرداختند.

سید جمال الدین اسد آبادی از نخستین مصلحان جهان اسلام است که در پی اتحاد مسلمانان بر آمد، وی ایده اتحاد اسلام را مطرح نمود و در این راه گام هایی برداشت. آیت الله سید حسین بروجردی و شیخ شلتوت در پی تقریب مذاهب اسلامی برآمدند و اقداماتی در این رابطه انجام گرفت. در دهه شصت در ایران آیت الله منتظری هفته وحدت را بنیان گذاشت و مسلمان را به وحدت خواند. هریک از این ایده ها اهدافی را در راستای اتحاد جهان اسلام داشتند.

این نوشتار در پی تبیین و ارزیابی ایده اتحاد اسلام سیدجمال الدین اسد آبادی است.

بنیانگذار اتحاد اسلام

این سوال در اذهان وجود دارد که مردان بزرگ نهضت‌های بزرگ را به وجود می‌آورند یا نهضت‌های بزرگ مردان را؟ این موضوع بحثی قابل تامل و بحث است.

سیدجمال‌الدین اسدآبادی معروف به افغانی شخصیت برجسته و عمل‌گرا، که زندانی تئوری‌های ذهنی خود نشد، کمر همت را بست، بار مسئولیت به دوش انداخت و بی‌آنکه منتظر کسی بماند به ادای آن قیام کرد و در این راه همه سختی‌ها را به جان خرید و خم به ابرو نیاورد و پس از سال‌ها تلاش در سال ۱۲۷۵ه.ش (۱۸۹۷م) در استانبول در غربت وفات یافت. ادوار برون، شرق شناس شهیر انگلیسی که هم‌عصر سید جمال بود درباره او می‌آورد: « بدون تردید سلسله جنبان نهضت‌های اصلاحی صد ساله اخیر سیدجمال‌الدین معروف به افغانی است. او بود که نهضت بیداری را در کشورهای اسلامی آغاز کرد، دردهای اجتماعی مسلمین را با واقع بینی خاص باز گو نمود و راه اصلاح و چاره جویی را نشان داد».

سیدجمال شناخت کاملی از مصائب و مشکلات کل جهان اسلام به عنوان یک مجموعه پیدا کرده بود اگرچه هر منطقه و کشور دارای مشکلات خاص به خود هم بود. دردهایی که سیدجمال در جامعه اسلامی تشخیص داده عبارت بودند از:

۱- استبداد حکام.

۲- جهل و بی‌خبری توده مسلمان و عقب‌ماندن آنها از کاروان علم و تمدن.

۳- نفوذ عقاید خرافی در اندیشه مسلمانان و دور افتادن آنها از اسلام نخستین.

۴- جدایی و تفرقه میان مسلمانان، به عناوین مذهبی و غیر مذهبی.

۵- نفوذ استعمار غربی.

سید برای درمان این آسیب‌ها تلاشی همه جانبه آغاز کرد و هر وسیله که می‌توانست در این راه به کار برد، او با مسافرت و تماس با اندیشمندان، سخنرانی، نشر کتاب و مجله و تشکیل حزب و جمعیت در طی عمر شصت ساله‌اش، خود را وقف حل مشکلات جهان اسلام کرد و حتی از ازدواج و تشکیل خانواده به خاطر شرایط غیرطبیعی زندگی‌اش سرباز زد.

در این مقاله نگاهی بر فعالیت سید جمال خواهیم داشت و به بررسی زوایا، مراحل و تاثیرات طرح اتحاد اسلام سید می‌پردازیم و در پایان رویکرد ایرانیان نسبت ایده اتحاد اسلام را واکاویی خواهیم کرد.

در حرکت ملل مسلمان به سوی وحدت و آزادی هیچ کس بیش از سیدجمال نقش نداشت. او مردی بود با شخصیتی بس قدرتمند، دارای شجاعت بیان، کنشی خستگی ناپذیر، دانشی شگفت آور، فصاحت خارق العاده در بیان و نگارش و ظاهری تکان دهنده و در عین حال با عظمت. وی در آن واحد یک حکیم، نویسنده، خطیب و روزنامه نگار، و برتر از همه یک سیاست‌مدار بود که هواخواهانش او را وطن پرستی بزرگ و مخالفانش آشوبگری خطرناک تلقی می‌کردند. سیدجمال به بیشتر سرزمین‌های اسلامی و بسیاری از پایتخت‌های بزرگ اروپایی سفر کرد و با شما کثیری از افراد برجسته زمان خود روابطی نزدیک گاه دوستانه و اغلب خصمانه چه در شرق و غرب برقرار نمود.

کلامش روشن و فصیح بود و همواره به زبانی خاص مقصود را بیان کرده از استعمال اصطلاحات معمول محاوره عامیانه پرهیز می‌نمود. او با دقت بسیار واژگان خود را به فراخور توان شنوندگان برمی‌گزید. به عنوان سخنور، به سختی می‌توان در شرق رقیبی برای وی یافت. سید در زندگی خود پارسا بود و به امور دنیوی وقعی نمی‌نهاد و از دیگر ویژگی‌های او سرسخت و نترس بودن در برابر خطر، ‌صریح و ملایم اما تندخو، با همه مهربان اما در برابر بزرگان، صاحب استقلال رأی بود. سید در راه هدف به گونه‌ای از خود فارغ بود که هیچ‌گاه ازدواج نکرد.

در کابل او را اسلامبولی، در قاهره کُنَری، در اروپا و روسیه افغانی و در هندوستان مصریش می‌پنداشتند و روزنامه‌های ایران، او را سید همدانی و ایرانی می‌نامیدند. بنابراین با توضیحات فوق این مردان بزرگ هستند که نهضت‌های بزرگ را خلق و مدیریت می‌کنند.

در سده‌های اخیر شاهد نظریه‌پردازی‌ها و بعضی اقدامات عملی در زمینه اتحاد بین مسلمین بوده‌ایم. از تخمیس مذاهب نادر تا اتحاد اسلام سیدجمال‌الدین اسدآبادی و اندیشه تقریب و هفته وحدت که در دهه شصت توسط آیت الله منتظری اعلام شد، نظریه پردازی‌های است که در عصر خود دارای جاذبه‌هایی بوده است.

ایده اتحاد اسلام

سید در عصری می‌زیست که عزت، اقتدار و شوکت مسلمانان فروریخته بود. پس از سفرها و تامل‌ها و دیدن حال اسفبار مسلمانان از جاوه تا اسکندریه، از تهران تا قاهره، از مکه تا ماوراء النهرین و خاموشی عالمان هیچ جا آرام نیافت. به هر کدام از کشورهای اسلامی رفت در آن جا نا به‌سامانی را به چشم خود دید. او نفوذ بیگانگان دشمن اسلام و انسان را به ویژه در سلاطین و حکام و منابع قدرت مشاهده می‌کرد. آن آگاه مَرد هیچ‌گاه سکوت عالمان و طلاب را در برابر هجوم بیگانه نپذیرفت، از عالم دینی و مرجع شیعی مفهومی دیگر در ذهن داشت و از اسلام شناختی دیگر.

مسلمانان دچار سرنوشتی شدند که روز به روز در ورطه تفرقه، جدایی مذهبی، عقب ماندگی و تعصب فرو می‌رفتند. سید با مشاهد این وضعیت مسلمانان، راه درمان را طرد عوامل جدایی و چنگ زدن به ریسمان اتحاد می‌دید.

سیدجمال در مجله عروه الوثقی آورده است: «اگر مسلمانی حاضر نباشد سخن حق برادر دینی خود را بشنود چون هم مذهب او نیست و حتی از او، بیش از دشمنی اصلی و مشترک بگریزد و دشمنی با وی را در دل گیرد؛ اسلام با چنین تعصبی به شدت مخالفت کرده است. چه مصیبت‌هایی که از این‌گونه تعصبات بر مسلمان وارد آمد، چه خون‌هایی که ریخته شد، چه شمشیرهایی که به جای کشید شدن به روی دشمن به روی برادر کشیده شد، چه بسیار نیروهایی که به جای جنگ با استعمار و کفر در راه جنگ با فرزندان توحید به کار رفته است و در پی آن بود که جامعه مستحکم اسلام تجزیه گشت و به افراد تقسیم شد؛ هر کدام آنها دارای فرقه‌ای شدند و هر فرقه به‌دنبال خواسته‌ها و تمایلات خود رفت. عده‌ای به سوی ملک و حکومت و ‌عده‌ای به جانب مذهب، ‌به تدریج آثار آن عقاید و ایمانی که مسلمانان اولیه را به سوی وحدت و یگانگی دعوت می‌کرد و مردم را برای استحکام وحدت جامعه اسلامی برمی‌انگیخت، از روان مسلمانان زایل گشت و آنچه که از ایمان و عقاید مذهبی در ذهن آنان باقی ماند، تبدیل به یک سلسله صورت‌های ذهنی شد که فقط در گنجینه خیال آنان حفظ می‌شد و حافظه آنها هنگام نشان دادن معلومات نفسانی خویش به آن صورت‌ها توجه می‌کرد».

سید جمال‌الدین پس شناخت مصائب، مفاسد و توان‌مندی‌های جهان اسلام، در پی یافت راه حل و درمانی برآمد و مهمترین راه‌حلی که برای نجات جهان اسلام ارائه می‌دهد، طرحی اصلاحی به نام «اتحاد اسلام» است.

شهید مطهری در تبین این ایده سید می‌آورد: « ظاهرا ندای اتحاد اسلام در برابر غرب را اولین بار سید جمال طرح کرد. منظور از اتحاد اسلام، اتحاد مذهبی که امری غیر عملی است، نبود بلکه منظور اتحاد جبهه‌ای و سیاسی بود یعنی تشکیل صف واحد در مقابل دشمن غارتگر.

ساختار طرح اتحاد اسلام

سیدجمال با مسافرت و حضور مستقیم در کشورهای اسلامی، جهان اسلام را یک ملت می‌دید. او در شرح مبانی نظری خود در تبیین ایده اتحاد اسلام این‌گونه می آورد: «سازمانِ مغز و اندیشه خود را به تشخیص درد اصلی شرق و جستجوی درمان آن اختصاص دادم. دریافتم که کشنده‌ترین درد شرق، جدایی افراد آن از یکدیگر و پراکندگی اندیشه‌های آنان و اختلافشان بر سر اتحاد و اتحادشان در اختلاف است. پس تلاش کردم در راه وحدت عقیده آنها و آگاه کردن آنها نسبت به خطر غربی که ایشان را فرا گرفته است.

سیدجمال با تشخیص آسیب‌های که شرق را تهدید می‌کند، راه حل آن را این چنین می‌آورد.

۱- تفرقه مسلمین.

۲- نیاز به وحدت.

۳- خطر دشمن استعمارگر.

برای تحقیق وحدت و از بین بردن پراکندگی‌ها شرق نیاز به مرکزی جهت تحقق عملی وحدت بود. گرچه در نظر، اعتقاد به اسلام و اصول آن مسئله‌‌ای بدیهی بود ولی جهت تحقق عینی وحدت نیاز به محوریتی است که بتوان ملت‌ها و دولت‌های مسلمان را در محور آن متشکل کرد تا بتوان در مقابل دشمن استعمارگر که در دول اسلامی حضور دارد ایستادگی کرد.
در گذشته مسلمانان بر محوریت خلافت بغداد دارای وحدت صوری بودند. پس از قرن هفتم که این خلافت سقوط کرد، این محوریت از میان رفت. سید بر اساس این تجربه تاریخی به دنبال شکل‌دهی محوریتی بود که بتوان دولت‌ها و ملت‌های مسلمان را به وحدت رساند. وی خلافت عثمانی را آخرین فرصت برای اتحاد دولت‌های اسلامی می‌پنداشت گرچه ایشان نقدهایی بر آن داشت ولی مصالح جهان اسلام فراتر از آن می‌دید.

اتحاد اسلام به معنای اتحاد دولت‌ها و ملت‌های مسلمان بر محوریت واحد است تا بتوان به عنوان یک کل در مقابل خطرات ایستادگی نمایند.

مراحل اجرایی طرح

سیدجمال برای چاره این دردها و بدبختی‌ها از همه وسایل ممکن از جمله مسافرت به بسیاری از کشورهای اسلامی، تماس با اندیشمندان، سخنرانی، نشر کتاب و ‌مجله، ‌تشکیل حزب و جمعیت، و خدمت در ارتش‌(دولت) بهره جست بنابراین وی دارای فعالیت‌های چند سویه بود.

آنچه در اسناد و مدارک مربوط به فعالیت‌های سیدجمال باقی مانده و به دست ما رسیده، مسایلی است که امکان انتشار آن وجود داشته است در حالی که بسیاری از اسرار و فعالیت‌های سیاسی و تشکیلاتی سید و یارانش که در کشورهای مختلف برای سازماندهی و پیشبرد جنبش صورت می‌گرفت به دلیل مسایل امنیتی و حفظ جان افراد ثبت و ضبط نشده است و مطالب در کتمان مانده است.

اقدامات

اولین گام: تشکیل جمعیت عروه

سیدجمال پس از مدت‌ها اقامت در هندوستان به این نتیجه رسید، بدون داشتن تشکیلات نمی‌توان اهداف را پیش برد، بدین بخاطر جمعیت عروه را سازمان داد.
او در دوران اقامت چهار ساله‌اش در هندوستان (حیدر آباد و کلکته) تشکیلاتی را به نام عروه ایجاد کرد که به تدریج و با همت و پشتکاری وی، شعبه‌هایی از آن در دیگر کشورها، از جمله مصر، تونس و دیگر نقاط شمال آفریقا و فرانسه دایر شد. ‌شیخ محمد عبده در نامه‌ای که به سید می‌نویسد بر این نکته تاکید می‌کند که عروه یک تشکیلات است.

«با آن‌که هفده روز است در تونس هستم، نامه شما به تاخیر افتاده است. من در اینجا به علما و امرای تونس برخوردم و آنها را شناختم و شما را به ایشان شناساندم و گفتم عروه نام جریده‌ای نیست بلکه نام جمعیتی است که سید در حیدرآباد هند تاسیس کرده و شعبی در دیگر ممالک دارد. اما هیچ شعبه، شعبه دیگر را نمی‌شناسد و فقط رئیس از آنها آگاه است. این‌که ما می‌خواهیم یک شعبه در اینجا تاسیس کنیم، پذیرفتند. من امروز کوشش می‌کنم این جمعیت را تشکیل دهم. بیشتر اعضاء از دانشمندانند و به زودی نام هم قسمانمان را به شما اطلاع می‌دهم. دوست دارم کسی از نام آنها مطلع نشود به آنها گفتم که کسی بر نام ایشان جز شما، من و خدا مطلع نخواهد شد.

مجله عروه الوثقی ارگان رسانه‌ای این جمعیت اتحاد خواه بود.

جمعیت عروه، تشکیلات سری، به رهبری سیدجمال و عبده در سراسر کشورهای اسلامی از اندیشمندان تشکیل شده بود که هم قسم می‌شدند در راستای اهداف جمعیت، وحدت اسلامی و نجات و آگاهی مسلمانان فعالیت کنند.

گام دوم:‌ تشکیل کنگره اسلامی

از دیگر اقدامات در راستای عملیاتی کردن ایده اتحاد اسلام تشکیل موتمر اسلامی بود. سید کنگره اسلامی را با همکاری دیگر متفکران جهان اسلام در شهر مکه تشکیل داد. هدف موتمر اسلامی بررسی مشکلات جهان اسلام و ‌پیدا کردن راه‌حل نجات کشورهای اسلامی از سلطه استعمار بود. این کنگره در موسوم حج تشکیل شد تا توده‌های مسلمان نیز از اهداف آن آگاهی پیدا کنند.

گام سوم: انجمن ام‌القری

انجمن ام‌القری سازمانی بود برای این‌که بتوان تشکّلی از مسلمانان، ‌علما و متفکران اسلامی و زمامداران کشورهای اسلامی به وجود آورد. سید و یارانش با تشکیل این انجمن در راستای اتحاد اسلام اقدام کردند. ناظم الاسلام کرمانی در باره انجمن چنین آورده است: «در مکه معظّمه تشکیل انجمن داده موسوم به ام القری و خیالش این بود نماینده‌های مسلمانان روی زمین را در این انجمن گرد ‌آورد و برای مسلمانان روی زمین یک سلطان که یا در اسلامبول و یا در کوفه سکنی و یک اعلم که در مکه نشیند و تکالیف مسلمین از این مجلس بر خیرد و پس از امضاء سلطان و اعلم منتشر گردد. سایر پادشاهان به اسم امیر الامرائی مرسوم تحت امر سلطان می‌باشند. سلطان عبد الحمیدخان این انجمن را بر انداخت به توهم این‌که شاید انتخاب سلطان بر حسب قرعه قرار گیرد و به غیر او قرعه افتد. دوام انجمن یک سال بود و نظام نامه آن طبع و به تمام بلدان فرستاده شد».

گام چهارم: اتحاد کشورهای اسلامی

سید در گام عملی دیگر خواهان اتحاد دولت‌های اسلامی شد تا بتوانند در مقابل جهان خوارگی استعمارگران ایستادگی کنند. او برای تحقق و پیش‌برد این طرح با نوشتن مقاله، سخنرانی، مذاکره و توان تشکیلاتی که داشت اقدام می‌کرد و هدف طرح را اتحاد دولت‌های اسلامی و آزاد سازی کشورهای تحت اشغال چون هندوستان می‌دانست.

در این طرح به عنوان اولین گام، اتحاد ایران و افغانستان پیشنهاد شد و در ادامه اجرای طرح پیشنهاد اتحاد همه دولت‌های اسلامی با محوریت خلافت عثمانی مطرح شد. سید درصدد بود با این اتحاد خلیفه عثمانی را راضی کند تا به حمایت از هندوستان، افغانستان و ترکمنستان برخیزد.

محوریت دولت عثمانی مقدمه‌ای بود تا با حمایت‌ها و پتانسیل این کشور دیگر دولت‌ها را به اتحاد بخوانند. طرح سید مورد پذیرش سلطان عثمانی قرار گرفت و او را به استامبول دعوت کردند تا درباره طرح به مذاکره بپردازند. گام نخست طرح نزدیکی و اتحاد بین دولت‌های عثمانی، ایران و افغانستان را پیشنهاد می‌کند و سلطان نیز آن را می‌پذیرد.

سیدجمال ستاد اجرایی طرح را با همکاری دولت عثمانی در استامبول راه‌اندازی کرد و در مرحله بعد نامه‌های به زبان‌های مختلف تهیه و با مهر و امضای سلطان عثمانی به همراه هیئت‌هایی روانه کشورهای مختلف کرد. مبادله هیئت‌های دینی و اعزام گروه‌های دوستی و اتحاد به منظور بررسی و شناسایی اوضاع و احوال و احتیاجات هر یک از کشورها بود در ضمن دعوت از کشورها به کنگره اسلامی که در آینده قرار بود تشکیل شود از دیگر کارهای آنان بود.

این طرح به دلیل تحولات درون خلافت عثمانی و دسیسه‌های انگلیس‌ها و همچنین تفاوت انتظارات سید و سلطان عبدالحمید و ترس سلطان از نفوذ سید با ناکامی مواجهه شد.

ایرانیان و ایده اتحاد اسلام

اگرچه سیدجمال‌الدین ایرانی بود ولی حوزه فعالیت‌های وی مربوط کل جهان اسلام می‌شد. وی در دوره در سلطنت ناصرالدین شاه قاجار می‌زیست که همزمان نوسازی و تغییر در ایران در جریان بود و سید طی مسافرت‌های متعدد به ایران از روند این تحولات آگاهی داشت.

در آخرین سفر ایشان، که به دعوت شاه ایران صورت گرفت، فاصله دیدگاه‌های سید و شاه منجر تحصن اعتراضی وی در شاه عبدالعظیم و سپس تبعید از ایران گردید.

سوال این است، چرا ایرانیان توجه لازم را به طرح اتحاد اسلام نشان ندادند. در حالی که سیدجمال مسئله‌ای را مطرح کرد، که اگر ملت‌های مسلمان بخواهند از این بدبختی و استعمار زدگی رهایی یابند، راهی جز پیشنهاد سید ندارند، مسیری که سید در آن همه هستی خود را داد، و آن اتحاد اسلام است.

سیدجواد طباطبایی در تحلیل عدم توجه ایرانیان به ایده اتحاد اسلام سید می‌آورد: در ایران سخنان جمال‌الدین در میان طبقات بالا جامعه هوادارانی پیدا کرد اما اکثریت آنان بیشتر طرفداران اصلاحات بودند تا اتحاد اسلام، ولی شاهزاده اهل نظر ایرانی، شیخ الرئیس به هواداران اندیشه اتحاد اسلام پیوست و برخی از دیدگاه‌های استاد خود را در رساله اتحاد اسلام توضیح داد.

اندیشمندان ایرانی عصر ناصری در گیرودار اصلاحات این عصر بودند. مسئله آنان استبداد، عقب ماندگی، بی قانونی، سلطنت مطلقه و … بود به همین علت کمتر به جهان پیرامون خود توجه می‌کردند زیرا در حال خود عرق شده بودند. بی اقبالی به ایده اتحاد اسلام سید معلول عواملی بود که می‌توان به شرح ذیل برشمرد.

۱- سلطنت مطلقه: سلطنت مطلقه حکومت خودکامه‌ای است که ایده و آراء خود را بر همه مصالح ملک و ملت مقدم می‌دارد. این نوع از حکومت‌ها تابع قانون نیستند و گوش آنان برای شنیدن هر ندایی که از ژرفای جامعه ایران می‌آمد بسته است. نمونه‌های جالب توجه بی‌خبری و بی‌اعتنایی شاه به امور کشور، باز بودن دست تعدی کارگزاران حکومتی و فقدان نظام حقوقی، در شرایط نظام خودکامه قابل تصور بود و کسی خودکامگی آن را به جد نمی‌گرفت. پایداری میرزا رضا در برابر بازجویان و تاکید او بر این که شاه باید کشته می‌شد، مبین این واقعیت تاریخ خودآگاهی در ایران است که زمان به سر آمده بود.

۲- تبلیغ علیه سیدجمال: پس از کشته شدن ناصرالدین شاه توسط میرزا رضا کرمانی از شاگردان سید، تبلیغات وسیعی به طرفداری شاه شهید علیه سید و افکار او فزونی گرفت اگرچه کشته شدن شاه نشانه‌ای از نقش سید در تحولات ایران است.

۳- حساسیت نسبت خلافت: ایرانیان از نظر تاریخی با خلافت‌های اسلامی میانه چندان خوبی نداشتن و آن را مخالف مصالح ملی و استقلال خود می‌دانستند.

۴- همسو نبودن با نیاز‌های ایرانیان: اتحاد اسلام با نیازهای اندیشمندان عصر ناصری همسو نبود زیرا مسئله آن روز از ایران حاکمیت استبدادی بود. دو حکمران مستبد، در امورات مردم به اراده خویش حکومت نماید نه به اراده ایشان و با هوای نفس خود حکم کند در میان ایشان نه به قانون شریعت و چون خود آگاهی دارد به غاصب و متصدی می‌باشد.

۵- اسلام ایرانی: در ایران چون اسلام به محک اندیشه ایرانی خورده و در محدوده الزامات مصالح ملی فهمیده شده بود اندیشه اتحاد اسلام یکسره عبث تلقی شد.

فهرست منابع

۱- برون، ادوارد، انقلاب مشروطیت ایران، ترجمه، مهری قزوینی، انتشارات کویه ، چاپ دوم ۱۳۸۰٫
۲- حکیمی، محمود، بیدارگران اقالیم قبله، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، بی تا .
۳- طباطبایی، سید جواد، نظریه حکومت قانون در ایران، انتشارات ستوده، تهران، ۱۳۸۶٫
۴- طباطبایی، سید جواد، دیباچه ای بر نظریه انحطاط ایران، نشر نگاه معاصر، چاپ هشتم، ۳۸۹ .
۵- عنایت، حمید، سیری در اندیشه سیاسی عرب، انتشارات امیر کبیر، چاپ دوم ۱۳۵۸٫
۶- کواکبی، عبد الرحمان، طبایع الاستبداد و یا سرشت‌های خودکامگی، نقد و تصحیح محمدجواد صاحبی، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ سوم، ۱۳۷۸٫
۷- مطهری، مرتضی، نهضت‌های اسلامی صد سال اخیر، انتشارات اسلامی، تهران، ۱۳۶۳٫
۸- آقانوری، علی، امامان شیعه وحدت اسلامی، انتشارات دانشگاه ادیان چاپ اول، ۱۳۸۷٫
العروه الوثقی،
۹- طباطبایی، محیط، نقش سیدجمال الدین اسدآبادی در بیداری مشرق زمین، انتشارات دارالتبلیغ، قم، تا بی تاریخ.
۱۰- مجموعه اسناد و مدارک چاپ نشده درباره سیدجمال الدین، جمع آوری محمدی و ایرج افشار، دانشگاه تهران.
۱۱- اشتیا، قاسم، سیدجمال الدین افغانی و افغانستان، موسسه انتشارات بیهقی، بی تاریخ.
۱۲- ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، به اهتمام علی اکبر سعیدی سیرجانی، انتشارات قومس، تهران، بی تا.



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.