تکفیریها میخواهند از بزرگان انقلاب و خاندان امام انتقام بگیرند
چکیده :مراقب باشیم تا عده ای با ادعا و چهره اسلامی و سوپرانقلابی، انقلاب ما را از نیروهای اصیل و دلسوز خود محروم نسازند و کار را به جایی نرسانند که خدایی ناکرده، در سکوت همراه با رضایت برخی دستگاه های مسوول مزور ریاکار، با ادبیات زشت و بی معرفت رسانه های مصون از حسابرسی شان بر چهره بزرگان انقلاب و یا خاندان و اصحاب امام چنگال کشیده و سیلی بزنند و ما نظاره گر و ساکت باشیم. کما اینکه در سالهای گذشته چندین بار برای این نیت شوم خود خیز برداشتند و متاسفانه در مواردی نیز موفق شدند....
کلمه – ابوالفضل فاتح:
اوایل سال ۷۴ چند ماهی از درگذشت نابهنگام و باورنکردنی فرزند گرانقدر امام، حاج سیداحمد آقا گذشته بود که تالار علامه امینی دانشگاه تهران میزبان فرزند ایشان سیدحسن آقا بود. به رسم علاقه دوران دانشجویی به تالار علامه سری زدم. تالار مملو از جمعیت بود. از انتهای سالن نگاهی به تریبون انداختم. سید جوان و خوش سیمایی مشغول سخنرانی بود. شمرده و دقیق و با تانی صحبت می کرد و از عظمت امام و انقلاب اسلامی و ضرورت صیانت از آن می گفت. ادبیات استواری داشت و سخنانش امیدبخش و دلنشین بود. بعدها به مناسبت فعالیتهایی که در جهاد دانشگاهی و ایسنا داشتم توفیق دیدار و حضور در محضر باصفای ایشان و بسیاری از بزرگان دیگر را یافتم و بهرههای فراوان بردم و روز به روز باورم بر این نکته که انقلاب ما در هیچ عرصهای، انقلابی عقیم نیست و در ذات خود ذخائر معرفتی بزرگی را نهان ساخته و در روز نیاز به عرصه خواهد آورد بیشتر و بیشتر شد. انقلاب ما از بعد معرفتی به ارزشهایی بنیادین و زوالناپذیر استوار است اما مانند همه انقلابهای معرفتی نیازمند دقت در ترجمان است و تنها قلوب مومن و اذهان هوشمند و اهل اجتهاد و خلاقیت و آگاه به زمان میتوانند در طی دوران با حفظ اصالت از ترجمان ایستا و متحجرانه و هم از افتادن به وادی وادادگی دور باشند. وگرنه انقلاب ما بزرگتر از اصل اسلام عزیز نیست که گرفتار ترجمان ناسازگار مدعیان دروغین شده و همچنان در رنج و تعب آن میسوزد.
در این میانه شخصیتهایی که میخواهند پاسداران اندیشه و پیشقراولان اجتهاد و منشاء تاثیر در جامعه باشند و چشم امید مردم به آنان است، باید خصوصیاتی ویژه را در خود نهادینه کرده و به منصه ظهور رسانند. الگوی فکری، رفتاری، اجتماعی و اخلاقی و احساسی که از خود بروز میدهند باید کامل و از اصالت قابل تمایزی برخوردار باشد. جامعه ما اندیشهها و شخصیتهای غیراصیل و تقلیدی را در طی دوران تجربه کرده که نتیجهای جز فروریختن بنیانها و بر باد دادن امیدها و انتظارات به بار نیاورده است و البته همواره بزرگانی نیز بودهاند که همت آنان متوجه دوام و بقا و صیانت از اصالتها بوده و البته چه بسیار خون دل خوردهاند و چه کمتر فرصت حضور و ایفای نقش یافتهاند. امام عظیم الشان انقلاب نیز بکرات از خون دلهایی که خود به جان عزیزش خریده بود و هم از نگرانی خود نسبت به این جماعت نامحرم و نااهل، سخن به میان آورده بود.
نگاهی به آنچه در عرصه فکری و سیاسی و اجتماعی و حیات اقتصادی کشور عزیز ما می گذرد در کنار دستاوردها، نگرانیهای عمده ای را نیز دامن میزند. چه بسا بالا گرفتن همین نگرانیها نسبت به جولان نااهلان و نامحرمان است که بسیاری از گوشهنشینان و دوریگزینان عرصه سیاست را به تکاپو واداشته تا به رغم همهی آسیبها و طعنههای احتمالی، صرفا جهت ادای تکلیف و نگران از اصل نظام، برای ایفای نقش تاریخی خود به صحنه آیند.
سیدحسن خمینی در چشم و دل بسیاری از فرزندان انقلاب، شخصیتی است که امید است روزی تکرار خمینی باشد. کسانی که در دامن کرامت و آقایی آن امام همام پرورش یافته و لذت آن دوران عزت آفرین را چشیدهاند، امید دارند که اگر خودشان نه، دست کم فرزندانشان “سیدحسن” را تداعی و در قامت رعنای امام آزادگان ببینند.
تجربهی تلخ صدر اسلام در مواجهه با اهل بیت پیامبر (ص) و تجربه انقلابهای معاصر در فرزندخوارگی، این رویه نامبارک تکراری و تجربه ناگفتنی سالهای اخیر، مرا وا میداشت که جدا موافق حضور سیدحسن خمینی در انتخابات پیش رو نباشم. شخصا او را سرمایه ای برای آینده میپنداشتم که باید ذخیره بماند و عافیتطلبانه که نه، هوشمندانه، در معرض زخم تیغ آن دسته مخالفان بیترحم و بیتقوا قرار نگیرد. اما او بر اساس مبانی خود و لابد مشورت با بزرگان، تصمیم دیگری گرفته است و مردان بزرگ در همین آزمونها و تصمیمهای بزرگ شناخته میشوند و آنان که خطر میکنند و پا به میدان میگذارند امکان خواهند یافت تا راههای نرفته را بگشایند.
اصالت و تمایز سیدحسن
وقتی سخن از افراد به میان میآید برای کسی که محضر “سیدحسن” را هم درک نکرده، آنچه طی سالیان حیات سیاسی و اجتماعی سیدحسن خمینی بروز و ظهور یافته، جوهر وجودی اوست که از نظر فکری، رفتاری، اجتماعی و اخلاقی و احساسی دارای وزنی بایسته است و علاقمندان ایشان را با اصالتی حقیقی و برگرفته از نسل خمینی مواجه میسازد، و نه شخصیتی جعلی و تبلیغاتی و قدرت ساخته. عموم کسانی که با این نوادهی امام ملاقات کردهاند احساس بسیار مثبت و روشنی داشته و در این برداشت درباره وی با نگارنده مشترکند. دلیل این امر نیز در ویژگیهای شخصیتی و سلوک سیاسی او نهفته است.
نکته کلیدی در چنین سلوکی آن است که سیدحسن خود را بینیاز از شنیدن نمی بیند. او نیک به مطلقگرایی ساحت قدرت واقف است و میداند که در مدت کوتاهی، بسیاری از صاحبان قدرت تنها صدای مدیحهسرایان و مجیزگویان را میشنوند. برای مقابله با این آسیب باید درها را گشوده نگه داشت تا صداهای متفاوت را شنید، حلقههای کوچک دوستی و محافل بسته سیاسی را شکست تا دردهای بزرگتر را لمس کرد. به همین دلیل مشخص است که “سیدحسن” تلاش کرده با همه جریانات اصیل و شخصیتهای موجه عرصههای مختلف علمی، فرهنگی و سیاسی نشست و برخاست داشته باشد و خود را اسیر قضاوتهای حذفی نکند. او به خوبی میداند که برای تمامی کسانی که میخواهند در عرصههای اجتماعی و سیاسی گامهای موثر بردارند، خوب شنیدن نیازی کتمان ناپذیر است و تنها راه جبرانِ کاستیِ عدم ارتباط حقیقی با مردم است. علاوه بر آن این ارتباطات گسترده نیز باعث شده است که او به تجربه درک کند که با نسلی مواجه است که باید سخنانشان و ادبیاتشان را به خوبی شناخت و به جای مریدپروری در جستجوی کسانی باشد که با شناخت و انتخاب همراهی و همدلی را بر میگزینند. نکته دیگر آن است که خضوع اخلاقی، بلند نظری، و بینش سیاسی به همراه تجربه بینظیر حضور در محیط و فضای زندگانی امام خمینی و به ویژه تداوم این خصوصیات او را متمایزتر میسازد.
آنچه سیدحسن را بیشتر متمایز میکند تنها آشنایی با حوزه سیاست و حضور مستمر در این حوزه و تعامل مستمر با مردم و نخبگان نیست، بلکه در کنار آن تسلط به علوم حوزوی و استعداد درخور تحسین در این زمینه باعث شده است تا سیدحسن خمینی در نظامی که دو استوانه اساسی آن «جمهوریت» و «اسلامیت» است، دانش و تجربه لازم را در هر دو زمینه به دست بیاورد. به یاد میآورم که حضرت آیتالله سیدعلی محققداماد که از استوانههای حوزه علوم دینی و سرمایههای کمنظیر حوزه علمیه قم هستند برای آینده علمی سیدحسن ابراز امید بسیار میکردند و بیان میداشتند که سیدحسن از جمله بهترین و مستعدترین شاگردان دوره درس خارج ایشان بودهاند. مشابه چنین سخنانی را دیگر علما و شخصیتهای تراز بالای حوزه نیز به استمرار گفتهاند. علاوه بر آن سیدحسن سالهاست خود مشغول تدریس دوره خارج است و کلاسهای او یکی از کلاسهای پررونق حوزه است. ترکیب حوزه و جامعه، تسلط به حوزه دین و سیاست و نگرش خاص وی به سیاست، و شناخت از آسیبهای قدرت باعث میشود تا با شکلگیری شخصیتی متمایز بتواند پیامآور آینده ای روشن باشد. به نظر میرسد ما در آینده، در عرصههای مهم تصمیمسازی و تصمیمگیری، نیازمند اشخاصی هستیم که در حقیقت شخصیتهایی چندوجهی باشند و در هیچ وجهی ایستا نمانند و با رویکردی پیشرو، تلفیقی از خصوصیات مبتنی بر اجتهاد زمان و مکان را در خود مستقر سازند و سیدحسن خمینی نشان داده است که توانمندی آن را دارد که شخصیتی چند بعدی از خود بروز داده و جهات مختلف را در خود مستقر سازد.
و البته در شرایط فعلی جامعه ما که متاسفانه از یک سو به شدت گرفتار غلو و بت سازی و از سوی دیگر گرفتار تخطئه و وهن و تخریب است، یادآور میشود که همگان در معرض خطر هستند و سیدحسن خمینی نیز علیرغم این توانمندیها، به دلیل خطیر بودن انتساب به امام خمینی، بیشتر. از این رو، او واقف است که باید تجربه بزرگانی چون امام موسی صدر را پیش رو داشته و بر خاندان پاک خویش بیفزایند، و راه نپیموده و افقهای متعالی انقلاب اسلامی را گسترش دهند. و تحقق این امید، در همه حال چه سیدحسن باشد و چه عزیز دیگر، نیازمند استمرار در سماحت و شرح صدر، و انتقاد پذیری و نگاه انتقادی به عملکرد خویش است.
در هر حال، اهمیت حضور سیدحسن خمینی علاوه بر همه اینها در این نکته ظریف نهفته است که بسیاری از بزرگان انقلاب و یاران و همراهان امام، یا مظلومانه به حاشیه رفتهاند و یا از نظر سنی در شرایطی هستند که به تدریج قدرت و توان تاثیر گذاری خود را از دست خواهند داد. این بدین معناست که در دهه آتی با یک تغییر و تحول گسترده در لایههای شخصیتها و خبرگان تاثیرگذار روبرو خواهیم بود که گریز ناپذیر است. اگر جامعه و نظام بخواهد از فرایند چنین تغییر و تحولاتی به سلامت گذر کند، نیازمند حلقههای وصلی است که هم دورههای تاریخی انقلاب را شناخته یا تجربه کرده باشند و هم فهمی عمیق از اهداف انقلاب اسلامی که همان آزادی، عدالت و معنویت است داشته باشند. شخصیتهایی که بتوانند درک نمایند تداوم راه امام خمینی تنها با جامع نگری، اجتهاد اصیل و در کنار هم آوردن این سه عنصر اساسی ممکن است.
هستند بسیاری که امروز خود را انقلابی میدانند اما ناتوانی آنها در معرفی ابعاد مختلف انقلاب بر کسی پوشیده نیست. آنان که امروز به درستی از سه شعار بنیادی استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد، درک درستی ندارند و به دنبال نظام های شبه کلیسایی و یا در آن سو نئولیبرال مطلق هستند. اما سیدحسن که در محیط زندگانی رهبر کبیر پرورش یافته و به تفسیرهای دست اول دسترسی داشته و اینک خود در بطن و محیط انقلاب اسلامی است به سهم خود می تواند یاری رساند تا سه عنصر اساسی انقلاب اسلامی در کنار هم به خوبی بنشیند، و مانعی باشد برای انحراف از آن اصول، و هم آنکه در تحولات سیاسی آینده که احتمالا توسط شخصیتهای جوان انقلاب رقم خواهند خورد قطبی تاثیرگذار باشد.
این روزها ادبیات غریبی از برخی شنیده میشود که بسیار نزدیک به مدعیات جریانهای قدرتطلب صدر اسلام است. آنان برای آنکه خود را از فشار عقیدتی، اجتماعی و وجدانی نادیده انگاشتن خاندان پیامبر (ص) رها سازند، به احادیثی در منزلت صحابه روی آورده و تلاش میکردند با برجستهسازی نقش صحابه، کتمان خاندان پیامبر را برای خود و مخاطبانشان کمرنگ و موجه جلوه دهند و دیدیم که جه بر سر اسلام و مسلمین آوردند. شخصیتهای بی بدیلی همچون سیدحسن نصرالله، نمر النمر، علی سلمان و زاکزاکی که باید دست و بازویشان را بوسید همه پیروان خط محمد و آل محمد (ص) و فرزندان معنوی امام خمینیاند، لیکن برجسته کردنشان آنان -که اینجانب هرگز منکر آن نیستم- با هدف تخفیف منزلت خاندان امام بیراهه رفتن است. خاندان امام بسان اهل بیت انقلابند و منا اهلالبیت بودن سیدحسن نصرالله و شیخ نمر النمر و زاکزاکی آنان را پشتیبان و در کنار خاندان امام قرار میدهد نه جانشین آنان. البته چنانکه گفته شد آنچه سیدحسن خمینی را متمایز میکند صرفا به دلیل شرافت وابستگی نسبی به امام نیست بلکه علاوه بر آن فضائل فردی، علمی، سیاسی و اجتماعی او است.
انقلاب فرزندان خود را می خورد؟
حضور سیدحسن در کنار برادران فاضل و گرانقدرش آقایان محترم سیدعلی و سیدیاسر، علاقمندان به خاندان امام را شور و شعف و روحی دوباره بخشید. آنان احساس میکنند دوباره میتوانند نام خمینی را فریاد کنند و امیدهای فروخفته را با حضور در پشت سر این فرزند امام بازیابند. انتخابات با حضور سیدحسن، پرچم، رنگ، نشان و عطر خمینی کبیر را گرفته است. اما این ذخیره ارزشمند که برای روزی دیگر بود، به تشخیص خود و بزرگان، و به دلیل نگرانی درباره انقلاب، حالا به صحنه آمده است. همه دلسوزان حامی و منتقد باید بدانند که سیدحسن برای انقلاب ما تنها یک کاندیدای خبرگان نیست و حوزه و جامعه و سیاست در آینده به امثال ایشان نیاز وافر دارد و لذا همه باید از فروکاستن وی به منازعات رایج سیاسی و گرایش حزبی پرهیز کنند. نوع تبلیغات و حمایت و همراهی ایشان مراقبت ویژه میطلبد تا خدایی ناکرده لطمهای وارد نشود. از این رو اعلام اینکه مستقل به صحنه آمدهاند تدبیر مناسب و دقیقی بوده است. در این حال برخی که علاقهای به خاندان امام ندارند از حضور او غافلگیر شدهاند و با ادبیاتی تاسفبرانگیز، زبان ناسزا و تیر زهرآگین خود را نشانه رفتهاند که باید به هوش بود.
اگر انقلاب فرانسه و تصفیه حسابهای پس از آن انقلاب هم نبود و جمله مشهور “انقلاب فرزندان خود را میخورد” بر زبان نیامده بود، باز تجربه پس از پیامبر اکرم (ص) تا محراب خونبار علی (ع) و جام زهر حسن (ع) و عاشورای حسین (ع) و آنچه بر ائمه گرانقدر ما پیاپی گذشت، کافی بود که بدانیم غفلت چه بر سر انقلابها و صاحبان و پیروان حقیقی آن خواهد آورد. امام خمینی مردم ما را از مردمان صدر اسلام بهتر و باوفاتر معرفی کردند، اما عناصر و اصحاب نزدیک به مراکز حکومت و قدرت را از بیوفایی و خیانت مستثنا نکردند بلکه پیوسته هشدار دادند که الله الله از اطرافیانی که با چهره صد در صد اسلامی و انقلابی ممکن است فاجعه ببار آورند و بر چهره اسلام و انقلاب سیلی بزنند. نگاهی به دامنه سیاست های حذفی دهه های اخیر که کشور و ملت را از بزرگان بسیاری محروم ساخت و تلاش نامقدسی که برای ملکوک و متهم ساختن یک طیف اصیل سیاسی و فکری در کشور به انجام رسید از یک سو، و گستردگی قدرت طلبی و فساد از سوی دیگر، به همراه رونق فرصت طلبی و تملق و افراط، همه ما را به بیداری و دقت فرا می خواند تا مراقب باشیم تا عده ای با ادعا و چهره اسلامی و سوپرانقلابی، انقلاب ما را از نیروهای اصیل و دلسوز خود محروم نسازند و کار را به جایی نرسانند که خدایی ناکرده، در سکوت همراه با رضایت برخی دستگاه های مسوول مزور ریاکار، با ادبیات زشت و بی معرفت رسانه های مصون از حسابرسی شان بر چهره بزرگان انقلاب و یا خاندان و اصحاب امام چنگال کشیده و سیلی بزنند و ما نظاره گر و ساکت باشیم. کما اینکه در سالهای گذشته چندین بار برای این نیت شوم خود خیز برداشتند و متاسفانه در مواردی نیز موفق شدند.
سخن من درباره منتقدان دلسوز و حتی نه چندان دلسوز نیست که انتقاد موهبت الهی و ضرورت است. سخن از برخی کسانی است که خود یا تفکرشان در نزد امام قرب و منزلتی نداشته و مورد تخطئه امام بوده اند و انتقام آن روز را امروز از مقربان ایشان می گیرند و مهمتر کسانی که بسان جریانات تکفیری همه را جز خود بی دین و خائن و منافق خطاب می کنند و معلوم نیست این مشروعیت را از کجا آورده اند که ترازوی دین و ایمان و تعلق خاطر دیگران به اسلام و انقلاب باشند و چه استبعادی دارد که خودشان همان کسانی باشند که امام نسبت به چهره صد در صد اسلامی و انقلابیشان هشدار داد و گویا تا تمام دلسوزان نسل اول و دوم انقلاب و نظام را قیمه قیمه نکنند دست بردار نخواهند بود. براستی مگر در قدرت بودن ملاک مشروعیت برای ایراد چنین اتهامات ناروا و سنگینی است؟
اهمیت خبرگان از منظر امام خمینی
چنانچه پیشتر تاکید شد، قطعا اگر شرایط زمانی و اهمیت خبرگان و نقش بنیادی این مجلس در دوام و بقای نظام جمهوری اسلامی مد نظر قرار نمی گرفت بسیار بعید بود که بزرگان دلسوز امت چنین به صحنه بیایند. حضور سیدحسن در انتخابات خبرگان رهبری نیز ناشی از همین اهمیت است. در اهمیت خبرگان همین بس که امام خمینی یکی از جدی ترین و شدیدترین هشدارهایشان را برای آینده در ارتباط با همین مجلس و انتخاب نهایی آن یعنی رهبران آینده بیان می دارند. ایشان می فرمایند:
“مجلس خبرگان تقویت رهبری است. …. باید همه وارد بشوند. این یک تکلیف است. حفظ اسلام یک تکلیف شرعی است برای همۀ ما. حفظ مملکت توحیدی یک تکلیفی است برای همۀ قشرهای ملت … مجلس خبرگان تکلیف است برای همه ….آن که لایق است برود و اسمنویسی کند و ملت به آنها رأی بدهند. در هر صورت، چنانچه ما همهمان در صحنه نباشیم و همه به فکر این نباشیم که این کشور را از شرّ مفسدان نجات بدهیم، اگر به فکر نباشیم ـ خدای نخواسته ـ اگر در وضع حاضر هم خیلی تأثیر نکند، در وضع آیندۀ ملت باز تأثیر میکند و ـ خدای نخواسته ـ دوباره ملت ما را گرفتار آنطور اشخاص میکند که بر صغیر و کبیر ما رحم نکنند”.
در توصیه ای دیگر بیان داشته اند:
“… لازم دانستم که نکتۀ مهمی را به عرض ملت شریف برسانم، و آن اهمیت ویژهای است که این مجلس دارا میباشد. واضح است که حکومت به جمیع شئون آن و ارگانهایی که دارد، تا از قِبَل شرع مقدس و خداوند تبارک و تعالی شرعیت پیدا نکند، اکثر کارهای مربوط به قوۀ مقننه و قضاییه و اجراییه بدون مجوز شرعی خواهد بود، و دست ارگانها که باید به واسطۀ شرعیت آن باز باشد بسته میشود، و اگر بدون شرعیت الهی کارها را انجام دهند، دولت به جمیع شئونه، طاغوتی و محرّم خواهد بود. و لهذا تعیین خبرگان و فقیه شناسان از تکالیف بزرگ الهی است و هیچ کس را عذری در مقابل اسلام و پیشگاه خداوند قهار نخواهد بود، و من تکلیف خود را در این موضوع ادا نمودم. …و لازم است مطلبی را که گاهی شنیده میشود که برای تبلیغات انتخاباتی بعضی از کاندیداها ـ خدای نخواسته ـ بعضی دیگر را تضعیف یا توهین میکنند، در رابطه با آن تذکر دهم که، امروز این نحو مخالفتها خصوصاً از چنین کاندیداهایی، برای اسلام و جمهوری اسلامی فاجعهآمیز است. اگر فرضاً کسی در دیگری مناقشه دارد، ابراز آن و اظهار در بین مردم هیچ مجوزی ندارد، و حیثیت و آبروی مؤمن در اسلام از بالاترین و والاترین مقام برخوردار است، و هتک مؤمن، چه رسد به مؤمن عالِم، از بزرگترین گناهان است و موجب سلب عدالت است. امید است انشاءاللّه چنین مطلبی نباشد، و اگر غفلتاً اتفاق افتاده است تکرار نشود. …”.
و در جایی دیگر با تاکید بر اینکه بزرگترین نقش را خبرگان در انتخاب رهبری دارد در رابطه با انتخاب مجلس خبرگان یعنی رهبری می فرمایند:
« بالاترین انحراف، که منجر به انحراف تمام ارگانها میشود، انحراف رهبری است، که امروز شما نقش اول آن را دارید …..لازم است به رهبر محترم آتیه، یا شورای رهبری، تذکری برادرانه و مخلصانه بدهم: رهبر و رهبری در ادیان آسمانی و اسلامِ بزرگ چیزی نیست که خودبخود ارزش داشته باشد، و انسان را خدای نخواسته به غرور و بزرگ اندیشیِ خود وادارد. آن همان است که مولای ما، علی بن ابیطالب، دربارۀ آن گوشزد فرموده است. اساساً انبیاء خدا ـ صلواه اللّه و سلامه علیهم ـ مبعوث شدند برای خدمت به بندگان خدا، خدمتهای معنوی و ارشادی و اخراج بشر از ظلمات به نور، و خدمت به مظلومان و ستمدیدگان و اقامۀ عدل، عدل فردی و اجتماعی. شما که خود را پیروان اصحاب وحی و اولیاء عظیم الشأن میدانید و بحمداللّه هستید، خود را جز خدمتگزار به ملتهای ستمدیده ندانید. و باید بدانید که تبهکاران و جنایت پیشگان بیش از هرکس چشم طمع به شما دوخته اند، و با اشخاص منحرفِ نفوذی در بیوت شما، با چهرههای صد درصد اسلامی و انقلابی، ممکن است خدای نخواسته فاجعه به بار آورند، و با یک عمل انحرافی نظام را به انحراف کشانند، و با دست شما به اسلام و جمهوری اسلامی سیلی زنند. اللّه، اللّه، در انتخاب اصحاب خود. اللّه، اللّه، در تعجیل تصمیم گیری، خصوصاً در امور مهمه. و باید بدانید و میدانید که انسان از اشتباه و خطا مأمون نیست. به مجرد احراز اشتباه و خطا از آن برگردید، و اقرار به خطا کنید؛ که آن کمال انسانی است، و توجیه و پافشاری درامر خطا نقص، و از شیطان است. در امور مهمه با کارشناسان مشورت کنید، و جانب احتیاط را مراعات نمایید.»
بزرگمردا که امام بود و به بصیرت الهی و تیزبینی سیاسی، مهمترین مخاطرات آینده جمهوری اسلامی را پیش بینی می کرد.
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085