برجام و تقویت میانهروی
چکیده : سؤال مهم درباره توافق هستهای این است که این توافق چه تأثیری بر موازنه قدرت میان دو طیف اصلی در ایران میگذارد. در یک نگاه کلان، آیا توافق هستهای فضای کشور را بیشتر به سود جریان میانهرو و اصلاحطلب میکند یا برعکس، قدرتمندترشدن تندروها را در پی دارد؟...
صادق زیباکلام
یکی از نکات تأملبرانگیزی که از همان ابتدای توافق هستهای وین مطرح شد، تأثیرات سیاسی و اقتصادی آن بر فضای کلان کشور بود. تعاملات اقتصادی به جای خود، اما یکی از پرسشهای اصلی سیاسی آن بود که توافق هستهای تاریخی میان ایران و ١+۵، توازن سیاسی کشور را به کدام سمت سوق خواهد داد؟ اگر با اندکی تسامح فضای سیاسی کشور را به دو بخش اعتدال و میانهروی در یک سو و رادیکالیسم در سوی دیگر تقسیم کنیم، سؤال مهم درباره توافق هستهای این است که این توافق چه تأثیری بر موازنه قدرت میان دو طیف اصلی در ایران میگذارد. در یک نگاه کلان، آیا توافق هستهای فضای کشور را بیشتر به سود جریان میانهرو و اصلاحطلب میکند یا برعکس، قدرتمندترشدن تندروها را در پی دارد؟
پیشبینی نگارنده در همین ستون سرمقاله روزنامه «شرق» آن بود که برجام، کفه توازن قدرت در ایران را به نفع میانهروی سنگینتر کرده و به سود این طیف تمام خواهد شد. شاید هنوز زود باشد، اما شواهد و قرائن اولیه ظرف دو ماه و نیمی که از توافق وین میگذرد، حکایت از آن دارد که آن پیشبینی خیلی هم دور از ذهن نبود. توافق هستهای در مجموع توازن قدرت را در ایران به نفع میانهروها تغییر داد. اگر از گزارش دیروز در مجلس و اتفاقات پرحاشیه آن که برخی اصولگرایان برخلاف توافق صورتگرفته با فراکسیون حامی رئیس مجلس، عمل کردند، بگذریم، چندین مورد را میتوان ذکر کرد که حکایت از کمرنگترشدن نفوذ تندروها دارد.
اولین و مهمترین مورد، برهمریختن صفآرایی خطوط حمله تندروها علیه برجام است. تندروها در ابتدا اساسا تصور نمیکردند توافقی بین ایران و شش قدرت جهانی صورت بگیرد. توافق، آنها را غافلگیر کرد و در روزهای نخستین، در ناباوری و حیرت فرو رفته بودند. درست شبیه اتفاقی که در خرداد ٩٢ افتاد. آنچه برای آنها از خود توافق سنگینتر بود، استقبال درخور توجه نسلهای جوانتر و تحصیلکرده کشور از تفاهم هستهای بود. موج استقبال اولیه که فروکش کرد، مخالفان برجام، صفآرایی و جبههگیری علیه آن را رسما کلید زدند. مخالفتهای نخستین آنان مصادف شد با ورود هیأتهای اقتصادی و سیاسی غرب، پس از نزدیک به یک دهه سردی از سردی آنان درباره ایران و اقتصاد آن. استقبال اقشار و لایههای گسترده مردم از برجام و شروع تَرَکبرداشتن یخهای قطوری که ماشین اقتصادی ایران را در خود گرفته بود و بازگشت امید به جامعه و چشمانداز اقتصادی کشور در نتیجه توافق هستهای، تنها مشکلات تندروها نبود؛ از بخت بد آنها، در عرصه بینالملل نیز صفآراییها درباره برجام علیه جنگطلبان شد.
پس از آن، سرسختترین و آشتیناپذیرترین دشمنان جمهوری اسلامی ایران در عرصه بینالمللی، علیه توافق هستهای وارد میدان شدند. از نتانیاهو هر قرائتی داشته باشیم، یقینا او را دوست ایران اسلامی نمیتوان در نظر گرفت. همچنین جمهوریخواهان تندرو و نئوکانها را با هیچ قرائتی نمیتوان دشمن ایران اسلامی ندانست. در کنار اینها، برخی رهبران کشورهای منطقه آشکارا دشمنی خود را با ایران نشان دادهاند. در واقع و در یک کلام، تمامی کسانی که به چیزی کمتر از اضمحلال و حداقل زمینگیرکردن کامل ایران اسلامی رضایت نمیدهند، در برابر تفاهم هستهای ایران و غرب ایستاده بودند. درست است که انگیزههای مخالفان توافق هستهای در عرصه بینالمللی با مخالفان آن در داخل کشور متفاوت است، اما در عمل هر دو آب به یک آسیاب میریزند.
قرارگرفتن زیر پرچم مخالفت با برجام در کنار دولت عربستان سعودی، اسرائیل، جمهوریخواهان تندرو و همه مخالفان قسمخورده ایران، چندان وضعیت مطلوبی برای تندروها در داخل کشور به وجود نمیآورد. گرفتاری سوم تندروها در مخالفت با برجام، سابقه عملکرد آنان در قبال فعالیتهای هستهای کشور در گذشته بود. تندورها در شرایطی خواهان ورود به جزئیات برجام شده بودند که آنان مطلقا کوچکترین اظهارنظر و دخالتی در سیاستهای هستهای کشور در هشت سال دولت آقای احمدینژاد نشان نداده بودند. مخالفان برجام در شرایطی خواهان ارائه توضیحات از جانب تیم مذاکرهکننده دولت آقای روحانی شده بودند که در قریب به شش سالی که آقای جلیلی – یکی از همفکرانشان – عهدهدار مذاکره با غربیها بود حتی یک بار هم از او توضیحی در قبال مذاکرات و چگونگی روند پرونده هستهای کشور مطالبه نکرده بودند. اصرار و تکرار تندروها بر حق مجلس بر رسیدگی به برجام، اصرار و تکرار آنها مبنی بر ارائه توضیحات و قانعکردن مخالفان برجام و در یک کلام موضعگیری و مخالفت در قبال کلیت آن با توجه به عملکردشان در دوران احمدینژاد، سؤالاتی جدی پدید آورده است.
سستشدن و بیحاصلشدن مخالفت تندورها با برجام و پررنگشدن این واقعیت را که انگیزههای مخالفت آنان با برجام بیش از آنکه متأثر از منافع و مصالح ملی باشد، متأثر از ملاحظات جناحی است، در هجمه و رویارویی اخیر در چادرزدن در برابر مجلس میشد ملاحظه کرد. جمعی به نام «دانشجویان» و «طلاب» که بیش از ١۵٠ نفر بودند، در اعتراض به برجام و نحوه رسیدگی به آن، در حقیقت و در اصل، مخالفت با برجام، چند شبانهروز بدون داشتن مجوز قانونی و با وجود هشدار استانداری و پلیس، در مقابل مجلس چادر زدند و با وجود پوشش رسانهای وسیع در مطبوعات و سایتهای پرشماری که در اختیار داشتند، کانون توجه مردمی قرار نگرفتند. ناکامی مخالفان برجام تبعات عمیقتر و گستردهتری در جایگاه و وضعیت توازن سیاسی در ایران از خود بر جای گذارده است. تقریبا همه تیرهای تندروها به دولت یازدهم، در عرصه سیاست خارجی به سنگ خورده است. تندروها تلاش زیادی کردند تراژدی اسفناک منا، علیه دولت یازدهم بهرهبرداری کنند.
از همان آغاز شروع به انتقاد از دولت کردند که چرا صرفا لبخند میزند و هیچ عکسالعملی در برابر ریاض نشان نمیدهد. به آقای روحانی اعتراض کردند چرا در آن شرایط، به نیویورک رفته و بعد هم که رفت، اعتراض کردند چرا سفر خود را لغو نمیکند و به کشور بازنمیگردد. داستان دستدادن آقای ظریف با اوباما بدل به سوژه بعدی شد، اما دراینباره هم حتی در بخش نظرات سایتهای اصولگرا، مردم از ادب اسلامی سخن گفتند. در واقع قطار ناکامی تندروها پس از جریان برجام همچنان در حال حرکت است. صد البته که آنان تسلیم نشده و بیکار نخواهند نشست و ظرف ماههای آینده از بهانهها و مستمسکهای دیگری سوءاستفاده خواهند کرد تا دولت یازدهم را در همه عرصهها به گمان خودشان با چالش و بحران روبهرو کنند. پذیرش برجام برای تندروها دشوار است، اما آن، شرایط موازنه سیاسی هم در داخل کشور و هم در سطح بینالمللی را علیه تندروی و تنش و البته به سود خواست عمومی مردم، کاملا تغییر داده است.
منبع: روزنامه شرق
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085