سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » کدام عقل سلیمی باور می‌کند این نامه متعلق به سبزها و موسوی باشد...
» ابهامات و تناقض‌های متنی که به دروغ به جنبش سبز نسبت داده می‌شود

کدام عقل سلیمی باور می‌کند این نامه متعلق به سبزها و موسوی باشد

چکیده :اگر کسی تاکنون یک بار هم بیانیه های میرحسین را خوانده و یا سخنرانی های او را شنیده باشد، یا حتی با یادداشت های کلمه و مصاحبه ها و مواضع مشاوران موسوی آشنا باشد، حتی اگر کسی در جمع آحاد مردمی بوده باشد که در روزهای پس از انتخابات برای احقاق حق خود به خیابان ها آمدند، برای او ربط دادن چنین متنی به مردم سبزاندیش و معتقدان به راه و روش میرحسین موسوی، مسخره و باورنکردنی است....


کلمه – بهاره توکلی:

با گذشت بیش از شش سال از حوادث سال ۸۸ و حیات مبارک جنبش سبز و با وجود ادعای مکرر آنها که رسانه ها و تریبون های مختلف را در دست دارند، هنوز معماران بحران ها در هر کج راهه ای که به واسطه اشتباهات مکرر خود بدان گرفتار می شوند، به جای برگشتن از مسیر اشتباه و مرمت آواری که بر سر خود و کشور آورده اند، به حمله به راه روشن باز شده – جنبش سبز- و همدلان و همراهان آن می پردازند.

این روزها با دور تازه ای از حملات روزنامه ها و سایت ها و شخصیت های همسو با اقتدارگریان به رهبران سبز روبه رو هستیم. بهانه اما این بار نه آن صد میلیارد کذبی است که خطیب نماز جمعه بدون رعایت تقوی دریافت آن را به این عزیزان نسبت داد و البته بعدا برای رفع و رجوع این دروغ، در دروغی دیگر مدعی شدند این پول به واسطه تحریمهای بانکی به دست گیرندگانش نرسیده! و نه ملاقات تخیلی با شخصی که متهم به ترسیم نقشه انقلاب مخملی است. مستمسک جدید حمله، یک نامه است.

ماجرا به مقاله ای از مایکل لدین برمی گردد؛ کسی که صفاتی همچون محقق بنیاد دفاع از دموکراسی، مشاور شورای امنیت ملی و تحلیل گر سیاست خارجی نومحافظه کاران آمریکا را یدک می کشد. او دلواپسانه نوشته است که توافق هسته ای با ایران هدیه ای است در جهت ثروتمند کردن ایران، (The ‘Grand Bargain’ Is A Gift To Iran) تا به روال پیشین خود در ایجاد ناامنی در منطقه و جهان و ترور بیفزاید.

اما نکته مورد استقبال دلواپسان داخلی آنجاست که او در نوشته خود مدعی شده است که یکی از سناتورهای فعلی آمریکا به نام چاک شومر در ابتدای برآمدن جنبش سبز در سال ۲۰۰۹ نامه ای از سران این جنبش مردمی دریافت کرده است که با اتکا به آن، تحریم های این سالها شدت گرفته و ابزاری برای فشار علیه ایران شده است.

او مدعی شده که در اوج اعتراضات مردمی سال ۸۸ کسانی در حکومت آمریکا تصمیم گرفته اند تا به معترضان پیغام بفرستد، و سناتور شومر دوستانی در وال استریت داشته که با جنبش سبز در ارتباط بوده اند و از او خواسته شد تا به وسیله این واسطه ها سوال شود که چه کاری بکنند و چه کاری نکنند، و سپس به تحلیل های خود از این نامه بی امضا می پردازد.

سوای بررسی دلایل و تفسیرهای اینگونه اعمال تبلیغاتی از سوی جریانهای مشخص در ایران، که بازارش به واسطه تکرار بیهوده و بی محتوا، کساد شده است، این نامه واجد چند تناقض و ایراد فاحش است که مشخص نیست کدام انسان عاقل و مطلعی انتساب چنین نامه ای به میرحسین و سبزهای همراه او را باور می کند:

۱ . اولین و مهمترین نکته این است که این نامه فاقد امضا و نام فرستندگان است و از این رو فاقد ارزش و اعتبار است. آن هم در شرایطی که موسوی و کروبی و نزدیکان و مشاوران آنها در آن زمان و این چند سال آشکارا هیچ ابایی از طرح صریح دیدگاه های خود نداشتند. در حالی که رهبران سبز در سخت ترین روزهای پس از کودتا بی واهمه اما معقول و مبتنی بر تجربه مدیریتی گذشته، از منظر مدیران دردآشنای کشور و مسلط به آمار و ارقام نگران کننده به روشن کردن تیرگی ها از جمله دلایل بحران های بین المللی می پرداختند و راهکارهای لازم را ارائه می کردند یا با بیانیه های خود وظیفه ای را که بر دوش داشتند به انجام می رساندند، نوشتن نامه ای پنهانی و بی امضا امری دور از ذهن است که نه به رویه و مرام آنها می چسبد و نه جایی در منظومه فکری و روشی جنبش سبز پیدا می کند.

۲ . علاوه بر بدون صدر و ذیل بودن و نبود هویت و امضا، ادبیات نامه مذکور هم که با ادبیات سران جنبش سبز که در دسترس است، به کلی مغایر است. مطالعه متن نامه به زبان اصلی، و یا ترجمه آن که در کلمه منتشر شده، برای کسی که تسلطی متوسط به زبان انگلیسی داشته باشد، روشن کننده این تفاوت است. هرچند شاید از کسانی که با انگلیسی بودن متن توافق وین هم مشکل دارند، چنین انتظاری زیاد باشد.

اما کار سختی نیست که این نوشته را به خصوص با مواضع و بیانیه های برجا مانده از میرحسین موسوی مقایسه کنیم. بیانیه هایی که در داخل کشور و در سایه تیر و تفنگ حاکمیت، بی واهمه و با امضا نگاشته شده اند و صراحتا بر عدم وابستگی جنبش سبز به بیگانگان تاکید بسیار دارند. به عنوان مثال خوب است کسانی که می خواهند منصفانه قضاوت کنند، بخش پایانی این نامه ی منتسب به سبزها را با این جملات میرحسین موسوی در بیانیه هفدهم مقایسه کنند که «ما نه آمریکایی هستیم و نه انگلیسی . تا حال نه کارت تبریکی برای روسای کشورهای بزرگ فرستاده ایم و نه امید یاری آنها را داریم و می دانیم با اصالت قدرت در روابط بین اللمل هر کشور به دنبال منافع ملی خود است و ما بیزار از کسانی هستیم که بر عرف و اعتقادات دینی و ملی ملت خود احترام نمی گذارند.»

و نیز به یاد بیاوریم این قسمت از آخرین بیانیه مهندس موسوی قبل ار قطع ارتباط و حصر کامل را که در پاسداشت حضور چشمگیر مردم در راهپیمایی ۲۵ بهمن ۸۹ که چنین گفت:

«جنبش شکوهمند شما ازدو سو مورد تهاجم قرار گرفته است: از یک سو مورد تهاجم اقتدارگرایانی که چشم به پست ومقام و زر و زور در آینده دارند و از سوی دیگر تلاش بیگانگان و موج سواران بین المللی برای پی گرفتن مطامع خود بوده است که هر دو تلاش کرده اند که جنبش را به صهیونیسم و امریکا و اذناب آنان منتسب کنند. این در حالی است که افتخار بزرگ جنبش سبز در استقلال و تکیه آن بر نیروی عظیم ملت بوده است. جنبش سبز همواره با بیگانگان فاصله داشته و اهداف اصلی آن احیای ارزشهای انقلاب و آرمانهای امام راحل و مطالبات آزادی خواهانه و متکثر ملت شریف ایران بوده و همواره تلاش کرده است که از راه های مسالمت آمیز، اهداف خود را با تاکید بر اصل بنیادین کرام تذاتی انسان و به رسمیت شناختن حق ملت برای حاکمیت بر سرنوشت خود و اجرای بدون تنازل قانون اساسی دنبال کند.»

۳ . نکته بعدی و شاید از همه مهمتر، لحن و چگونگی نگارش این نامه است. اگر کسی تاکنون یک بار هم بیانیه های میرحسین را خوانده و یا سخنرانی های او را شنیده باشد، یا حتی با یادداشت های کلمه و مصاحبه ها و مواضع مشاوران موسوی آشنا باشد، حتی اگر کسی در جمع آحاد مردمی بوده باشد که در روزهای پس از انتخابات برای احقاق حق خود به خیابان ها آمدند، برای او ربط دادن چنین متنی به مردم سبزاندیش و معتقدان به راه و روش میرحسین موسوی، مسخره و باورنکردنی است.

شاید اگر کمی دقیق شویم، بتوان این احتمال را مطرح کرد که مواضع نویسنده چنین متنی – که طبق ادعای مطرح شده در حال مشورت دادن به کنگره آمریکا است – به طیف هایی همچون سلطنت طلبان نزدیک باشد. یعنی حتی اگر فرض بگیریم که متنی که آقای لدین منتشر کرده از اساس جعلی نباشد، به تنها گروهی که ربط ندارد، بانیان و حامیان داخلی جنبش سبز هستند.

واژگان و اصطلاحاتی که در این متن به کار رفته و تعابیری که در مورد نظام و امام و رهبری آمده، هیچ ربطی به منش و رفتار ثلاثه محصور و نیز آقای خاتمی که هرگز خود را خارج از نظام ندانسته و رفتارهای اصلاح گرانه خود را در مقابل نظام جمهوری اسلامی ندیده و قرار نداده اند، ندارد.

۴ . مواضع سیاسی این متن هم نمی تواند ربطی به جنبش سبز پیدا کند. نویسنده این متن کذایی، دقیقا در چارچوب دیدگاه های کسانی حرکت می کند که قائل به دخالت نظامی و ناامید از هرگونه امکان تغییر سیاسی از درون هستند. بر فرض که به خیال خام کیهانیان، سبزها این متن را برای جلب حمایت بیگانه از حرکت سیاسی خود نوشته باشند. آیا کسی که بخواهد بیگانه ای را به حمایت از خود ترغیب کند، شانس تغییر توسط نیروهای داخلی را منتفی نشان می دهد؟ یا اگر آمریکا بخواهد از نیرویی برای تغییرات همراه با خشونت (آنطور که در این نامه، گزینه های غیر از آن منتفی دانسته شده) حمایت کند، به سراغ جنبش سبز می رود که با تنها چیزی که سر و کار نداشته، خشونت است؟! عقل هم چیز خوبی است.

۵ . در نوشته لدین اشاره شده که کنگره از این نامه بی خبر است. جای این سوال هست که آیا نامه ای که به قول نگارنده مقاله رازگشایی (Schumer And The Secrets Of Iran) مایه توافق جدید است و به قول خبرپردازان فارس و تلوزیون مایه تحریم ها بوده و از دیدگاه هر دو جریان دلواپس ایرانی و آمریکایی، چنین جایگاه مهمی دارد، نباید در اختیار کنگره گذاشته شده باشد؟ و اصولا در کشوری که حتی برای توافقی با رایزنی های طولانی و مقابل چشم مسئولین امر صورت گرفته چنین بحث های سنگینی در جریان است، آیا امکان بی خبر ماندن از این نامه لااقل به صورت سندی محرمانه وجود دارد؟

دست آخر اینکه اتهام زدن به افرادی که دست بسته و اسیر در خانه های خود محصورند یا ممنوع التصویر و محروم از بیان هستند، کاری راحت است. اما اگر حقیقتا قرار بر راستی آزمایی است، این گوی و این میدان! اسناد مذاکرات پشت پرده سران جنبش سبز را پیش چشم ها بگذارند و در مقابل به آنها هم فرصت دهند تا از خود دفاع کنند و در کنار اینها اخبار توافقات پنهان دولت نهم و دهم که از رسانه های معتبر درز کرده یا توسط افراد مقبول حاکمیت و در دعواهای درونی اصولگرایان آشکار شده نیز در مقابل چشم مردم مطرح شود تا در فضایی منصفانه و عادلانه، واقعیات برای همه روشن شود.

آیا کیهان و صداوسیما جرئت و جسارت این را دارند که بیش از این یکطرفه به قاضی نروند و برای یک بار هم که شده، به انصاف و عدالت برای فهم حقیقت تن دهند؟

* * *

درباره موج اخیر حملات امپراتوری دروغ به سران محصور جنبش سبز، این مجموعه مطالب را بخوانید:

مایکل لدین کیست

چرا مایک لدین «حجت» دلواپسان است؟

وقتی دروغ صهیونیست‌ها برهان قاطع دلواپسان می‌شود

ترجمه نامه‌ای که دلواپسان به دروغ به سبزها نسبت می‌دهند

کدام عقل سلیمی باور می‌کند این نامه متعلق به سبزها و موسوی باشد

تناقض‌های یک نمایش‌نامه: تلاش برای برهم زدن توافق هسته‌ای به هر قیمت

تمسک به اسرائیلیات جنگ‌طلبان آمریکایی؛ استیصال اقتدارگرایان در برابر جنبش سبز



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.