سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic

فقدان راهکار در جنبش کارگری

چکیده :تا زمانی که حرکتهای سراسری کارگران شکل و قوام نگیرد و قدرت واقعی نیروی کار به لحاظ اجتماعی آشکار نگردد و کاهش شدید حوادث کار به یک مطالبه جدی میدل نشود، سهل انگاری نهادهای رسمی و بی تفاوتی کارفرمایان دولتی، شبه دولتی و خصوصی نسبت به حوادث کار همچنان ادامه خواهد یافت و ما شاهد کشته شدن کارگران خواهیم بود....


کلمه – رضا شیرازی:

مرگ کارگران در دو حادثه، انفجار در پتروشیمی مارون و ذوب آهن اصفهان، طی هفته های گذشته همچنان نشان از عدم امنیت جانی کارگران ایران می دهد.

ما می دانیم که حوادث کار در بخش های گوناگون صنعت و ساختمان و … هرسال جان صدها کارگر را در معرض نابودی قرار می دهد و راه کارهای بازرسی و ایمنی در کارخانه ها و محیط های کاری به حدی نیست که بتواند امنیت جانی کارگران را حفظ کند. اخبار دهشتناک مرگ کارگران در حین کار را بخشا و بعضا خبرگزاری های رسمی و نیمه رسمی در ایران گزارش می دهند.

در حقیقت پرسش این است که چگونه می توان این فاجعه و مصیبت بزرگ را از میان برداشت و رنج های ناشی ازآن را کاست؟ آیا وجدان بیدار جامعه می تواند در مقابل این ضایعه غیرقابل وصف که هر روز جان تعدادی از زحمتکشان ایران را می گیرد راه کاری را اتخاذکند؟

آیا وزارتخانه تعاون و کار و امور اجتماعی برای کاستن ازحوادث کار با تخصیص بودجه کافی و راه کار واقعی و قابل تحقق و بازرسی دائم و افزایش کمی و کیفی بازرسان و اعمال و پیشبرد قوانین و یا ارائه و پیشنهاد قوانین تازه و لازم اقدام موثری را در دستور کار خود قرار داده است؟ یا تنها به اقدامات کوتاه مدت و بی اثر تکیه می کند؛« وزیر کار در پیام خود ضمن ابراز همدردی و تسلیت به خانوده های داغدار و جامعه کار و تولید و با تاکید بر اینکه این وزارتخانهبا همه توان برای کاهش حوادث ناشی از کار در محیط های کارگری تلاش می کند دستوراتی خطاب به معاونت روابط کار، مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی و مدیرکل کار و رفاه اجتماعی استان اصفهان صادر کرده است.

براساس این دستورات معاونت روابط کار این وزارت خانه موظف است تا در راستای بررسی علل حادثه هیات کارشناسی را به اصفهان اعزام کند و اعضای این هیات می‌بایست ظرف مدت سه روز نتیجه تحقیقات خود را به شخص وزیر کار گزارش کنند.

همچنین مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی نیز مکلف شده است تا تمامی امکانات درمانی لازم برای مداوای کارگران حادثه دیده ذوب آهن اصفهان را در مراکز درمانی تامین اجتماعی در استان اصفهان یا دیگر استان‌های کشور فراهم کند.

از سوی دیگر مدیرکل کار، تعاون و رفاه اجتماعی از سوی وزیر کار مکلف شده است تا با مراجعه به خانواده‌های کارگران درگذشته و حادثه دیده اقدامات لازم را برای کمک ضروری به آنها انجام دهد.»

در پی هر حادثه کاری که وجدان عمومی جامعه جریحه دارمی شود فورا چند نهاد رسمی کارگری؛ همچون فراکسیون کارگری مجلس و سازمان تامین اجتماعی و وزارتخانه تعاون و کار و اموراجتماعی پیش قدم شده و برای کاستن از فشار عمومی علیه حافظان وضع موجود و مقابله با فضای که در اذهان عمومی و شبکه های اجتماعی بوجود می آید ابراز تاسف و حتی سخن از اعزام هیات کارشناسی به محل حادثه می زنند. این امربه روالی همیشگی میدل شده بدون هیچ نتیجه واقعی و عینی. همچنین « سازمان تأمین اجتماعی به عنوان یک نهاد عمومی خدمت‌گذار به قشر عزیز و مخلص کارگر؛ این حادثه را به محضر خانواده معزز این سه کارگر مرحوم و قاطبه کارگران عزیز و مدیریت کارخانه ذوب آهن اصفهان، این تلاش‌گران عرصه تولید تسلیت عرض می‌نماید. بی شک تلاش‌ها و مجاهدت‌های این عزیزان از دست رفته مرضی حضرت حق بوده و با توجه به اینکه آنان در مسیر خدمت به جامعه اسلامی و نظام تولید در کشورمان جان شیرین خود را از دست داده‌اند از جایگاه ویژه‌ای در سرای باقی برخوردار خواهند بود انشاء الله.»

به نظر می رسد که نهادهای رسمی در حوزه کار و کارگر تنها برای فریب خلق خدا اقداماتی نمایشی و دستورالعمل های بی نتیجه ای را ابلاغ می کنند. چون رشد صعودی حوادث کار خود بدرستی نشان میدهد که ساز و کارهای پیشگیرانه تا چه اندازه ناکارآمد است. لذا حوادث کار را باید در چهارچوب و زمینه های همچون امر عدم بازرسی کافی و عدم آموزش لازم و نادیده گرفتن این دو امر مهم در تمامی مراکز صنعتی و تولیدی و کارگاهها و بخش های گوناگون معدن، ساختمان، صنعت و غیره ارزیابی کنیم.

طبق آمار و ارقام رسمی بعد از حوادث رانندگی و تلفات ناشی از آن حوادث کار در ایران سالیانه باعث کشته شدن بیش از ده هزار نفر می گردد و این آمار تکان دهنده تاکنون باعث نشده است که سازمان تامین اجتماعی و وزارت تعاون و کار و امور اجتماعی را به یک بازنگری اساسی و جدی وادار کند که چرا و به چه دلائلی کارگران ایران حقیقتا با عدم امنیت جانی روبرو هستند؟

به گمانم اراده پیشگیری از حوادث کار را در چند مولفه ؛

یکم – نقش اصلی نهادهای رسمی مرتبط با کار و کارگر در حوزه امنیت جانی نیروی کار.
دوم – نقد و ارزیابی کارشناسانه نرم های ایمنی بنگاههای تولیدی و مراکز کار.
سوم – آموزش نیروی کار و اختصاص امکانات لازم ایمنی در محیط کار بطور دائم،
چهارم – افزایش کمی بازرسی ، بالا بردن کیفیت بازرسی و تخصیص بودجه کافی در این حوزه
پنجم – سامان دهی اعتراضات سراسری کارگری جهت کاهش حوادث کار،

می توان جستجو کرد که هریک به سهم خود در حوادث کار نقش ایفا می کنند.

ما در نظرنداریم که از بی تفاوتی و کم کاری و بی توجهی نهادهای رسمی و کارفرمایان نسبت به حوادث کار سخن گوئیم. زیرا چیزی که عیان است حاجت به بیان نیست. بلکه در نظر داریم از موضوع حوادث کار در بستر جنبش کارگری ایران سخن گوئیم.

قبل ازطرح هر موضوعی باید اعتراف کنیم که به دلیل مطالبات کثیرو خواسته های به تعویق افتاده و انباشته شده کارگران ایران در دو حوزه صنفی و اجتماعی و به علت عدم پاسخ دهی به این مطالبات، اولویت بندی درمطالبات بوجود آمده است که هیچ راه گریزی از آن برای جنبش کارگری ایران نیست.

وقتی از این منظر به موضوع نگاه کنیم پی خواهیم برد که در اولویت بندی مطالبات کارگران ایران متاسفانه امنیت جانی در اولویت های نخست قرار ندارد. فورا با این پرسش روبرو می شویم که براستی چرا امنیت جانی در عین کار به مطالبه اصلی مبدل نشده است و کدام اولویت مهمتر از امنیت جانی برای نیروی کار ایران است؟

پاسخ این پرسش عدم آگاهی نیروی کار ایران نیست که ما در این مقوله مولفه ذهنی را عمده کنیم و تاکید ورزیم که با رشد عنصر آگاهی و آگاهی بخشی می توان حوادث کار را در ایران کاملا از میان برداشت و مطالبه کاهش قابل توجه حوادث کار در اولویت نخست قرار گیرد.

روند واقعی مناسبات اقتصادی و تسلط بخش دولتی و شبه دولتی و خصوصی به تمامی مقدرات جامعه ما نشان می دهد که در بستر واقعیت هاست که الویت های صنفی و اجتماعی کارگران روشن و آشکار می گردد. باید اعتراف کنیم که براساس مناسبات اقتصادی و طبقاتی در ایران امنیت شغلی برای کارگران ایران هم اکنون از امنیت جانی مهمتر است. این را روند مبارزات و اعتراضات کارگران طی سالهای گذشته نشان می دهد. که گرفتن حقوق های معوقه از یکسو و مسئله مقابله با قراردادهای پیمانی و سفید امضاء و مسئله بیمه عملا در الویت قرار گرفته اند.

شاید برای اقشار و حتی روشنفکرانی که مخالف وضع موجود اجتماعی و فرهنگی و سیاسی هستند مسئله نان در اولویت نباشد اما واقعیت این است که برای میلیونها کارگر ایرانی در گام نخست مسئله نان حیاتی ست. زیرا وقتی که شما گرسنه هستید و با مشکل فقرمزمن و دائم دسته وپنجه نرم میکنید. عملا همه مسائل و مطالبات تحت شعاع آن قرار می گیرند.

در آمار و ارقام رسمی منعکس شده است که بیش از شصت درصد از حوادث نیروی کار در بخش ساختمان است؛- افتادن از بلندی، برق گرفتگی، اشکال در آسانسورهای حمل بار، افتادن به گودال، – در همین بخش نیروی کار واقعا با مسئله عدم بیمه و عدم قرارداد کار روبروست. بنابراین تا وقتی که نوده و هفت درصد از کارگران ایران ثبات شغلی ندارند تا وقتی که با مشکل حقوق های معوقه روبرو هستند عملا مسئله امنیت جانی در حین کار به موضوع ثانوی مبدل می شود و میدانیم اعتراضات کارگری براساس اولویت هایش شکل و سامان می یابد.

لااقل طی سالهای گذشته به خوبی تجربه شده است که وقتی فشار از پایین نسبت به یک مطالبه ای شکل نگیرد وقتی که مرگ کارگران در حین کار طبیعی نشان داده شود دیگر نه کارفرمائی مقصر شناخته خواهد شد و نه سیستم بازرسی مورد نقد و ارزیابی قرار می گیرد و نه کسی شاکی خواهد بود!

وقتی که امنیت جانی در اولویت نباشد و جنبش کارگری در این عرصه نتوانسته باشد حرکتها و اعتراضاتی را سامان دهد نه کارفرمایان اقدامات لازم را برای کاستن از حوادث کار عملی خواهند کرد و نه نهادهای رسمی پاسخ گو خواهند شد.

ختم کلام: باید اعتراف کرد که جنبش کارگری ایران نتوانسته است درعرصه کاهش حوادث کار راه کاری را تعقیب کند. فقدان چنین راه کاری هم در اهمال و بی توجهی نهادهای رسمی کار و کارگر وهم در بی تفاوتی کارفرمایان در ایممنی سازی کارگاه ها و سرمایه گذاری برای آموزش نیروی کار موثر بوده است.

به گمانم ضربات پی در پی و کشنده استبداد مذهبی به محافل کارگری در ایران و در نطفه خفه کردن هر نوع تشکل یابی مستقل کارگری نمی تواند بی ربط در فقدان راه کار کاستن از حوادث کار تلقی شود. زیرا حافظان وضع موجود و طبقه حاکم در ایران نه تنها از رویش تشکلات مستقل کارگری و جریان کارگری که بتواند راه کار ارائه دهد و از منافع و مطالبات متعدد صنفی و اجتماعی کارگران بطور واقعی حمایت کند، جلوگیری می کنند. بلکه از اطلاع رسانی آزاد هم بویژه در حوزه نیروی کار هراس دارند. که نمونه بارز آن را در اخراج برخی از گزارش گران خبرگزاری رسمی کار ایران (ایلنا) می توان دید.

به نظر می رسد تا زمانی که حرکتهای سراسری کارگران شکل و قوام نگیرد و قدرت واقعی نیروی کار به لحاظ اجتماعی آشکار نگردد و کاهش شدید حوادث کار به یک مطالبه جدی میدل نشود، سهل انگاری نهادهای رسمی و بی تفاوتی کارفرمایان دولتی، شبه دولتی و خصوصی نسبت به حوادث کار همچنان ادامه خواهد یافت و ما شاهد کشته شدن کارگران خواهیم بود.

 



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.