سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic

مجلس نهم یک اشتباه تاریخی بود

چکیده :مجلس نهم، اشتباهی بزرگ در تاریخ سیاسی ایران است؛ چنان که دولت احمدی نژاد نیز. هم این مجلس و هم آن دولت تجربه ناموفقی برای حاکمیت رقم زد که منبعث از جمود فکری در ارتباط با حذف یک جریان قدرتمند مردمی و برخورد با اندیشه اصلاح طلبانه بود... راه برون رفت از بحران در حذف یک جریان و جناح قدرتمند سیاسی و مورد اقبال مردم و یا در بدل سازی برای اصلاح طلبان نیست، بلکه باید با اعتماد به مردم و قائل شدن حق برای آنها و مشارکت دادن همه جریان های سیاسی و رجوع واقعی به صندوق رای و تمکین در برابر خواست مردم از بحران عبور کرد. ...


کلمه – علیرضا کفایی:

مجلس نهم در شرایط حساس و پیچیده پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ تشکیل شد و در حالی که هنوز بخش قابل توجهی از مردم با ابهامات و سوالات متعددی در رابطه با آن انتخابات رو به رو بودند، کار خود را آغاز کرد.

انتخابات مجلس نهم و نوع ورود افراد، گروهها و احزاب سیاسی و میزان مشارکت مردم و عملکرد حاکمیت و ناظران و مجریان انتخابات در مقایسه با انتخابات پیشین هم از نظر شکلی و هم از نظر ماهوی تفاوت هایی داشت. حاکمیت از یکسو خود را در برابر مردمی می دید که متاثر از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ نگاهی تردید آمیز و تقابلی با انتخابات دارند و امکان عدم حضور پر رنگ مردم را احساس می کرد و از سویی دولتی را که همه جانبه و با تمام توان مورد حمایت قرار داده بود و آبرو و حیثیت خود را با آن گره زده بود، دچار اعوجاج و انحراف و فساد شده و باعث گریزان شدن مردم و عدم اعتماد آنان شده است. ضمن اینکه در رابطه با اوضاع پیچیده داخلی و خارجی و مسئله هسته ای و تحریم ها مانیفستی برای خود تعریف کرده بود که چاره ای جز ادامه مسیر بر همان روند سابق و اشتباهات دولت وقت نداشت.

در این اوضاع و احوال و با توجه به شرایط داخلی و تهدیدات خارجی و دیدگاه اصولگرایان در مورد انتخابات مشخص بود مجلسی تشکیل خواهد شد که گوش به فرمان و مسلوب الاختیار است. اصلاح طلبان هم به این جمع بندی رسیدند که کاندیدایی در انتخابات مجلس نهم معرفی نکنند، چنان که آقای خاتمی گفتند”اصلاح طلبان نمی توانند و نباید در انتخابات نامزد و فهرستی داشته باشند، البته این به معنای تحریم انتخابات نیست. دل بستگان به انقلاب هیچ گاه انتخابات را تحریم نمی کنند”

درهر انتخاباتی که صلاحیت چهره های مشهور اصلاح طلب را رد کنند، به ویژه اگر نتیجه حضور اشخاص غیر مشهور اصلاح طلب، وحدت اصولگراها و لذا بسیج شدن همه نهاد های کشوری و لشکری به سود آن جناح باشد، نامزد شدن معنا ندارد. هر چند بعضی با فرصت طلبی از این وضعیت استفاده بردند و با برند اصلاح طلبی خود را عرضه کردند و تعهدات لازم را به حاکمیت هم سپردند و بعضا توانستند آرایی برای خود دست و پا کنند و در مجلس بنشینند، ولی واقع امر آن است که این معدود افراد به تدریج و با گذشت زمان در مناطق و حوزه های انتخابیه خود برای مردم شناخته شدند و دستشان رو شد و معلوم شد که بیش از آنکه با اصلاحات هماهنگ باشند با ناظران و مجریان انتخاباتی هماهنگ هستند و بدلی بودنشان خیلی زود خود را نشان داد؛ تا جایی که بعدا بعضی از این بدلی ها در شهرستانهای کوچکتر و در جریان انتخابات ریاست جمهوری یازدهم از آقایان قالیباف یا رضایی حمایت کردند اما پس از شکست اصولگرایان به سرعت رنگ عوض کردند و در چرخشی دوباره سوار برموج شدند و خود را حامی دکتر روحانی معرفی کردند و البته جایزه خوش خدمتی خود را هم گرفتند و در مجلس اصولگرای نهم برخی از همین افراد رسوا با زد و بند به ریاست کمیسیون هم رسانده شدند.

علی ای حال اصولگرایان “پس از انتخابات مجلس نهم ادعا کردند که عدم معرفی نامزد توسط اصلاح طلبان تفاوتی در میزان مشارکت مردم ایجاد نکرد بی توجه به آن که در هردو انتخابات دو سوم تهرانی ها که پایگاه اصلی اصلاح طلبان هستند، رأی ندادند و کافی است آرای مجالس هشتم و نهم را با انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ یا مجلس ششم مقایسه کنیم تا همه چیز روشن شود. در هر حال دلایل عدم رأی دادن ها در انتخابات مجلس نهم عبارت بود از دوپینگ صدا و سیما، مجریان و ناظران انتخاباتی، سوء استفاده از امکانات لشکری و کشوری…. ”

حداقلِ تعداد افراد واجد حق رأی در اسفند ۱۳۹۰ می بایست حدود ۵۴ میلیون نفر می بود، هرچند پیش از انتخابات، وزارت کشور میزان واجدان حق رای را برای شرکت در انتخابات ۴۸ میلیون و ۲۸۸ هزار نفر اعلام کرد که این میزان حدود ۱۱ درصد کمتر از میزان واقعی افراد واجد حق رای در این انتخابات بود. یعنی در واقع وزارت کشور برای اینکه درصد شرکت مردم را بالا نشان دهد، ابتدا میزان واجدان حق رای را کاهش داد و بعد بر تعداد شرکت کنندگان افزود.

وزیر کشور یک روز بعد از برگزاری انتخابات مجلس “کل آرای ماخوذه” را ۲۶ میلیون و ۴۷۲ هزار نفر و میزان مشارکت را حدود ۶۴.۲ درصد اعلام کرد. اما اگر بر مبنای ادعای وزارت کشور تعداد افراد واجد حق رای ۴۸ میلیون و ۲۸۸ هزار نفر بوده باشد (یعنی ۶ میلیون کمتر از مقدار واقعی) باز هم نمی‌شود گفت که بیش از ۵۵ درصد در انتخابات شرکت کرده اند. به عبارت دیگر، مقامات حتی زحمتی برای عددسازی دقیق تر به خود نداده‌اند. با این همه، به هر دلیل که بود، وزیر کشور چندی بعد رقم نهایی شرکت کنندگان را ۲۹ میلیون نفر اعلام کرد. حتی بر این مبنا نیز میزان مشارکت، با وجود تلاش برای کاستن از تعداد واجدان حق رای، از ۶۰ درصد بیشتر نمی‌شود و به ۶۴ درصد مورد ادعای وزیر کشور نمی‌رسد.

با اوصافی که گفته شد، مجلس نهم بر اساس انتظارات حاکمیت تشکیل شد و عملکردی که از خود به نمایش گذاشت، خصوصاً پس از انتخبات ریاست جمهوری ۹۲ به هیچ وجه نتوانست انتظارات مردم را برآورده سازد و بیشتر در تقابل با آرای مردم بود.

همسویی مجلس نهم با دولت احمدی نژاد و تسلیم بودنش در برابر وی همان برداشتی را به ذهن متبادر می سازد که بر اساس تعریف احمدی نژاد مجلس در راس امور نیست. در آن دوره، در واقع دولت در راس امور بود و مجلسیان نیز کاملاً مصلحت خود و جناح خود را در پیروی از احمدی نژاد می دیدند.

تخلفات گسترده مالی دولت احمدی نژاد در حالی رخ داد که مجلس نهم واکنش قاطعی از خود نشان نداد و حقیقت آن است که نمی توانستند واکنشی نشان دهند زیرا تعداد قابل توجهی از راه یافتگان این مجلس به انحاء مختلف به آن دولت وامدار بودند و حمایت های آنها از احمدی نژاد و تسلیم بودنشان در برابر دولت، محرز بود.

بررسی کارنامه مجلس نهم نیاز به موشکافی چندانی ندارد و اظهر من الشمس است. مجلس فرمایشی و غوغاسالاری که همگام با رای و نظر مردم نبوده و خلاف خواست مردم حرکت کرده است، قدر مسلم چنین مجلسی نمی تواند برآمده از آرای مردمی باشد. حمایت های بی دریغ از دولتی که آن همه فجایع و بحران را بر کشور تحمیل کرد و مخالفت با دولتی که می خواهد مردم در آسایش و رفاه و امنیت باشند، از مشخصه های بارز این مجلس است.

در مقاطع و چالش هایی که برای نظام و مردم پیش آمد، مجلس نهم با سرسختی و عصبیت بیشتر دلواپس منافع شخصی، جناحی و سیاسی خود بود تا مردم و نظام. مجلس حتی در پرونده های حساس بین المللی هم در کنار مردم نبود و همگام با دشمنان ایران دلواپس می شد. مجلسیان نهم هنوز هم اراده ای برای حل و فصل بحران ندارند، زیرا حیات خود را در بحران ها جست و جو می کنند، و لذا ایجاد تنش و افزودن بر بحران ها و غوغاسالاری و ایجاد فضای مه آلود و مبهم در عرصه سیاسی و اجتماعی را که برای ادامه حیات آنها الزامی است، در برنامه دارند.

مجلس نهم، اشتباهی بزرگ در تاریخ سیاسی ایران است؛ چنان که دولت احمدی نژاد نیز. هم این مجلس و هم آن دولت تجربه ناموفقی برای حاکمیت رقم زد که منبعث از جمود فکری در ارتباط با حذف یک جریان قدرتمند مردمی و برخورد با اندیشه اصلاح طلبانه بود. اما با تجربه ها این سال ها، آنان دیگر باید به این نتیجه رسیده باشند که نمی توان در معادلات سیاسی و در عصر کنونی مردم و تفکرشان و اصلاحات را نادیده انگاشت. اگر سایه وقایع ۸۸ همچنان بر فضای سیاسی کشور مستولی است، راه برون رفت از بحران در حذف یک جریان و جناح قدرتمند سیاسی و مورد اقبال مردم و یا در بدل سازی برای اصلاح طلبان نیست، بلکه باید با اعتماد به مردم و قائل شدن حق برای آنها و مشارکت دادن همه جریان های سیاسی و رجوع واقعی به صندوق رای و تمکین در برابر خواست مردم از بحران عبور کرد. متاسفانه همان روند همیشگی حذف و رد صلاحیت رقیب و حمایت دستگاه هایی که باید بی طرف باشند از یک جریان خاص، باعث به وجود آمدن مجلس نهم شد و این مجلس نتوانست انتظارات حداقلی را هم برآورده سازد و تنها برجستگی این مجلس معاضدت و مخالفت با دولت برآمده از رای مردم و انتقام از آنانی بود که به آزادی و دموکراسی و رای مردم احترام می گذاشتند.

هرچند بعید است مجلس نهم تکرار شود، ولی خطر همچنان باقی است. اما خطر اصلی نه افرادی دگم از میان اصولگرایان (از هر طیفی)، بلکه افرادی اند که این اصولگرایان بدل سازی می کنند و یا از قبل ذخیره کرده اند و برای فریب مردم به نام اصلاح طلب روانه میدان می کنند تا در مواقع خاص به شکل یک سرسپرده سیاسی از آنها بهره برداری کنند. در واقع باید گفت قلابی ها از پایداری ها هم خطرناک ترند، زیرا آنها با افکار یا منافع خود به عرصه می آیند و در هرحال رو بازی می کند، اما اینان منافقانه عمل می کنند و پشت نقاب اصلاحات پنهان می شوند.

اصلاح طلبان، تحول خواهان و اعتدال گرایان حامی دولت باید هشیار باشند که برای تکرار نشدن مجلس نهم، با توجه به رد صلاحیت هایی که احتمالا خواهد شد و تایید صلاحیت های افرادی مشکوک با مارک اصلاح طلب، دچار خطای محاسباتی نشوند و یا از همان تز ناپسند انتخاب از بین بد و بدتر پیروی نکنند که در برخی مقاطع حساس سیاسی، بد و بدتر هردو خسارت بار است.



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.