سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic

چهار نگاه در درون جنبش سبز

چکیده :هر چهار دیدگاه مزبور در درون جنبش سبز در این مورد با هم پوشانی دارند که عامل مهم مقاومت مدنی مطالبه محور اما غیر متمرکز و پراکنده در جامعه ما عامل مهمی است که نحوه قدرت یافتن آن برای جامعه ما مهم است تا به دموکراسی نزدیک شویم. این بستر حضور تا حد امکان باید کم هزینه شود تا مردم گسترده شرکت کنند. اگر هزینه بالا رود و مبارزه تابناک و خونین شود جامعه مدنی عقب خواهد نشست....


تقی رحمانی:

جنبش سبز از چه نشان دارد.

۱- آیا بازگشت به دوره اصلاحات در ایران را نوید می دهد ۲-آغازی بر دوره سیاسی دیگری است.۳- حالت سومی را می توان در آن سراغ گرفت که ادامه از گذشته به سوی آینده بدون انقطاع می باشد؟که می توان آن را مطالبه محوری دموکراتیک نامید که به سمت ایجاد فضای باز در جامعه گرایش دارد از فرصت ها استفاده می کند اما میزان بضاعت دموکراسی خواهان را هم فراموش نمی کند.

در حال حاضر ۴ نگاه در درون جنبش سبز قابل ملاحظه است. ۱-جنبش باید در درون روند اصلاح طلبی درون حکومتی باز رود.

۲- دیگرانی جنبش را در خیابان می خواهند و به معنی عبور سیاسی از نظام حاکم می دانند.

۳-جمعی رهبری جنبش را با موسوی و کروبی تعریف می کنند که بازداشت آنان جنبش را در تعلیق خیابانی برده اما اهداف ان برجاست و هم تاثیر آن معین است حتی در انتخابات ۱۳۹۲ه.ش هم این تاثیر مشخص بود که نشانه آن خوانده شدن رای مردم بود و حصر رهبران آن معضل نظام شده است.

۴- نگاهی هم جنبش را در ادامه مطالبه محوری می دانند که در بستر زمان تحول می یایبد. به فرد وابسته نیست  اما افراد و شخصیت ها در آن نقش دارند. به عبارتی جنبش در دولت محوری خلاصه نمی شود که حکومت را براندازی یا حکومتی را تائید کند .

به نظر می رسد هر ۴ نگاه در مورد جنبش سبز سخن دارند و ادعا مطرح می کنند.این چهار نگاه هم پوشانی زیادی  در اهداف با  هم  دارند ،در عین حال با هم تفاوت زیادی در روش .راهبردهم دارند.که البته مشکل کمی هم نیست و درمان می طلبد.

خلاصه می توان گفت که شرح و بسط این نگاه ها که درون جنبش سبز با قبول رهبری آن فعال بوده لازم می آید چرا که در شرایطی  که هیچ راهبرد از این چهار نگاه هنوز به شکل موثر بر دیگری پیشی نگرفته است. در نتیجه هم پوشانی این نگاه ها و هم درک تقابل این نگاه ها از هم ضروری است. تا زمینه هم کاری برای ایجاد فضای باز میان ایشان هموار گردد.

 

چهار نگاه به جنبش سبز

۱-جنبش سیز تمام شده بازگشت به دوره اصلاحات باید ملاک باشد.

جنبش سبز باید به درون اصلاح طلبی فرو رود این باز گشت با فراز نشیب آن لازم است چرا که  حرکت خیابانی معقول به صندوق رای می رسد . با آمدن روحانی دیگر مسئله مهم این شده است که با همراهی نسبی دولت باید به انتخابات آینده فکر کرد و به مسئله جنبش سبز نپرداخت.در انتخابات اخیر دوباره رای مردم خوانده شد. مسئله انتخابات آزاد در ایران زمان بر است در نتیجه باید به فکر راه انتخاباتی رقابتی  بود .

این نگاه معتقد است که رسانه های و کشمکش جناح های حکومت می تواند در بزنگاه هایی مانند انتخابات با رای مردم به نفع دموکراسی تدریجی تمام شود. چرا که خیابان محل مناسبی برای حرکت مدنی –سیاسی نیست. حرکت خیابانی به رادیکالیسم کشیده می شود. محمد خاتمی از آغاز جنبش سبز با وجود همدلی با رهبران آن از حضور در خیابان حمایت نکرد. این راهبرد در تمام جریانات دوم خردادی طرف دار داشت که در آغاز جنبش سبز در اقلیت مانده بود .اما به مرور زمان خود را به عنوان یک دیدگاه در جامعه جا انداخت. این نگاه دولت محور است و در عمل هم بازی سیاست در ایران در در دو گرایش در حاکمیت می بیند. بقیه جریانات سیاسی و مدنی را نیروی اصلی نمی داند. اعتقاد دارد هر جریانی باید خود از حق خود دفاع کند. اوج تسامح این نگاه همکاری موردی با نهضت آزادی و ملی-مذهبی ها و چهره های منفرد سکولار روشنفکر( آن هم در مواردی که برای این جریان از سوی حکومت تهدید نباشد )می باشد. جریان مزبور در دوره اصلاحات رهبری جریان را به عهده داشت و هنوز در درون جبهه اصلاح طلبی قدرتمند است. باید توجه داشت منافع این جریان چنین حکم می کند که مطابق آن رفتار می نماید.

راهبرد این جریان انتخاباتی محض است و دید حداقلی در بهبود شرایط برای جناح خودش می باشد.حتی نهاد مدنی را هم در رابطه با تحکیم قدرت خود می خواهد. به لحاظ راهبردی باور دارد که فقط از طریق نیروی حکومتی باید در دنیای سیاست فعال باشد.

۲-جنبش سبز و عبور از نظام سیاسی و پایان اصلاح طلبی دوم خردادی است.

این نگاه در ابراز نظر خود گواه می آورد که  شکست اصلاحات جنبش سبز را رقم زد. پس بازگشت به دوره اصلاحات حکومتی غیر ممکن است  در نتیجه توقف جنبش به معنی بازگشت به دوره اصلاحات نمی تواند باشد. چون راه اصلاح را نظام بسته است. در نتیجه باید به عبور مسالمت آمیز و حتی حقوقی از نظام ولایت فقیه اندیشید و در این راستا جنبش را دید و یاری کرد. رهبران جنبش هم بر تغییر قوانین با توجه به رضایت مردم باور دارند و قانون را ابدی نمی دانند. در جریان جنبش شعار جمهوری ایرانی دهد شد که باید مورد توجه قرار بگیرد.

انتخاب روحانی چیز مهمی را تغییر نداده است مطالبات مردم بسیار فراتر از برنامه های دولت روحانی می باشد. جنبش در صورت فضای مناسب به راه خواهد افتاد و کنترل را با خواسته های رادیکال پی خواهد گرفت. در چشم انداز این نگاه راهبرد دست به نقدی جزء افشای سرکوب  مردم و دعوت به مردم برای اعتراض به سرکوب  مشاهده نمی شود.

نقد این جریان آن است که رهبران جنبش سبز به اندازه کافی از خود قاطعیت نشان نداد به مماشات تن دادند در نتیجه زمان را از دست دادند از طرفی ایشان باید با فشار بیشتر جناح مقابل را عقب می رانند و اما با  طولی کردن جنبش که با روحیه ایرانی سازگار نبود زمان برتری بر رقیب را از دست دادند.

این نگاه بیشتر در میان جریانات دولت محور و سیاسی که تغییر را زمانی موثر می بینند که در امر سیاسی و نظام سیاسی رخ دهد ، طرفدار دارد.  نقد های درست این جریان به روند اصلاح طلبی در ایران بیشتر از ارائه راهبردی که مطرح می کنند مطرح است به عبارتی این جریان راه اثباتی عملی در چشم انداز ندارد. اما نکته مهم این است که این نگاه در گرایشات غالب خود به نظر مردم احترام می گذارد و اگر راهبردی موثر در راه تغییر باشد در برابر آن موضع نمی گیرد.حتی با آن همراه می شود همان گونه که با جنبش سبز چنین کرد.

۳- جنبش سبز زنده است

جنبش سبز اگر در خیابان نیست اما در عمل زنده است دلایل این نگاه موارد زیر است.

– جنبش سبز توانسته است که در جامعه تاثیر بگذارد.در انتخابات اخیر هم خود را نشان دهد. شرکت و عدم شرکت اقشار گوناگون مردم متاثر از شرایط جنبش سبز بود.

– در درون نظام جنبش سبز و حصر رهبران آن تبدیل به مسئله کشمکش شده است.اگر این مسئله حصر حل نشود مشکل در جامعه و درون بافت قدرت ادامه خواهد داشت.

– در صورت آزادی رهبران جنبش سبز شرایط و مناسبات قدرت تغییر خواهد کرد و مطالبات مردم پی گرفته خواهد شد.چون حمایت و همدلی عمومی با رهبران جنبش بالا است.

این دلایل مخالفانی هم دارد. که برخی این دلایل را غلو آمیز می دانند. آنان به حذف چهره های مهم تر از رهبران جنبش سبز اشاره می کند که نظام انجام داده است.

از طرفی می گویند که اگر روحانی موفق شود تاثیر رهبری جنبش سبز منتفی می شود. هم چنین اگر جناح راست افراطی غلبه کند جنبش سبز به تاریخ می پیوند. این نگاه برای تائید تحلیل خویش از تاریخ معاصر ایران مثال می آورد .

نگاهی انتقادی به جنبش سبز وجود دارد که می گوید جنبش با مهار رهبران آن مهار شده است .در نتیجه هر دستاوردی داشته است  دیگر به شکل گذشته ادامه نخواهد داشت. حتی بعد از رفع حصر این رهبران باید با روحانی تعامل کنند .

همچنین تاثیر جنبش سبز بر شرایط سیاسی ایران را موثر نه تعیین کننده می دانند که آزادی رهبران آن هم این واقعیت را تغییر نمی دهد.

با ابن حال جریانی که جنبش را زنده و تعیین کننده می داند این دلیل را دارد که حوادث بعد از انتخابات ۱۳۸۸ه.ش تبدیل به مهم ترین مسئله سیاسی کشور شده و هنوز هم مطالبات جنبش پاسخ داده نشده است.با حضور رهبران جنبش این مطلبات می توانند پی گیری شوند.

با این وصف در شرایط حاضر می باید اولویت رفع حصر رهبران جنبش و انتقاد از رفتارهای نادرست روحانی در دستور کار باشد.

۴- مطالبه محوری و استمرار آن

۴- نگاهی هم جنبش را در ادامه مطالبه محوری می دانند که در بستر زمان تحول می یایبد. به فرد وابسته نیست  اما افراد و شخصیت ها در آن نقش دارند. به عبارتی جنبش در دولت محوری خلاصه نمی شود که حکومت را براندازی یا حکومتی را تائید کند. به افراد هم خلاصه نمی شود. این نگاه با ۳ دیدگاه بالا رقیب نیست .  با این نگاه ها هم پوشانی و هم تفاوت دارد.

باور به این که دموکراسی در ایران و منطقه خاورمیانه امر کاربر و زمانبر است. و در دولت نفتی کار جامعه مدنی و دمکراسی خواهی ساده نیست. افراد صادق و شریف هم حکومت های نفتی نمی توانند همه مدیران خود را از فساد دور کنند. دموکراسی خواهان در ایران تعیین کننده نیستند تا با گرفتن دولت به دموکراسی برسیم.

توقف جنبش سبز نشان داد که دموکراسی خواهان هنوز نیروی تعیین کننده  در مناسبات قدرت نیستند به کمک و یاری دیگر نیرو ها مانند بوروکراتها برای عقب زدن افراطی ها نیاز دارند . از طرفی درآمد نفت در دست دولت و حکومت عوام گرایی را دامن می زد که مردم را در برابر مردم قرار می  دهد .

این عوامل را نمی توان دست کم گرفت.پس به هیچ دولت و حتی جریان قدرت مندی که در ایران آلترنایتو باشد نمی توان امید و به عنوان ناجی دموکراسی دل بست. منتها نیروهایی که به دموکراسی نزدیک تر هستند و یا نیاز به فضای باز دارند را باید حمایت کرد.

البته صحبت افراد در درون جریانات نیست. چون افراد پاک درمیان این جریانات پیدا می شود . بلکه صحبت بر سر ساختار و منافع قدرت است و نزدیکی جریاناتی که  می توانند به هرم قدرت در ایران نزدیک  شوند یا نزدیک می باشند  است که نصیب دموکراسی خواهان در این میانه از نیروی موثر به مرحله نیرو تعیین کننده نرسیده است.

به عنوان نمونه در میان حکومت چه نیروی امکان و قدرت بیشتری دارد. در میان مخالفان هم اگر دقت کنید جریان دموکراسی خواه تعیین کننده نیست و هم پراکنده است.

تجربه می گوید که به وعده و شعارها می توان توجه کرد اما میزان و معیار عمل هر جریان است که و هم سابقه و رفتار درونی آن جریان که چه میزان به دموکراسی نزدیک است.

با این تفاسیر جنبش سبز برای این جریان که با مطالبه محوری خود را معرفی می کند و دولت محور نیست.جریان مهمی است که توانست است  در این دوره رفتار مدنی را به نمایش بگذارد که در آن  بخشی ازمردم ۸ ماه  در خیابان بودند به خشونت گرایش نیافتند. هم بر خواسته خود پافشاری کردند. دستاورد های جنبش برای این نگاه غیر قابل انکار است و در عین حال نگرانی آن است که این دستاورد ها دوباره با تند باد حوادث دچار فراموشی شود. جامعه محوری این نگاه تجربه دوره اصلاحات و بعد مقاومت پراکنده فعالان مدنی و سیاسی می باشد که پیش زمینه ایجاد جنبش سبز بود که در مرحله بسیج نیرو های مدنی به شکل یک پارچه در ادامه راه مغلوب سرکوب حکومت شد. این دیدگاه می داند که اگر رهبران جنبش مبازره را کوتاه می کردند زودتر سرکوب می شدند و هم زودتر و خسارت بارتر جنبش تسلیم می شود . اما جنبش با وجود مهار خود مقاوم مانده است و در درون بافت قدرت نظام صدای و حامی دارد. این وِیژگی ها چگونه می توان حفظ کرد و بسط داد و در زمان لازم زمانی که جنبش دوباره گرم می شود به دستاورد برگشت ناپذیر نزدیک کرد. این خواسته ها نگاه جامعه محور را به خود مشغول کرده است  چرا که نه حفظ نظام و نه سرنگونی آن مسئله نگاه جامعه محور نیست. بلکه رسیدن به فضای باز هدف این نگاه است

از نظر این نگاه دولت روحانی پنجره ای در نظام حکومتی برای ایجاد فضای باز ایجاد کرده است حال چگونه می توان این پنجره را تبدیل به در کرد و خانه قدرت در ایران را در معرض نگاه و تاثیر مردم قرار داد. به عبارتی چه می توان کرد که جامعه مدنی ایران در ۱۰ تا ۱۵ سال آینده برای تعامل دولت دیده شود و وزنه موثر در روابط قدرت شود.

راهبرد جهت ساز کدام است.

راهبرد جهت ساز به طرف آزادی و فضای باز لازم است تا جامعه را برای مطالبه محوری گرم تر کند.جامعه ایرانی به شکل نهادی و جمعی و پراکنده مطالبات خود را مطرح می کند.این خواسته ها از آزادی های یواشکی تا  انواع فضا سازی در دنیای مجازی گرفته تا مطالبات صنفی و مدنی و حرکات فردی هم چون رفتار های اعتراضی محمد نوری زاد و دکتر ملکی در حال انجام است هم چنین اعتراضات صنفی و هر جا که امکان تجمع کم هزینه پیدا شود جامعه اعتراض خود را نشان می دهد که تجمع معلمان و اعتراضات کارگری و مقاومت نخبه گان در موضع گیری  فردی هم ار این نمونه ها است. ویژگی این رفتارهای ایرانی که مرکز پذیر نیستند. دارای نقاط فراز و نشیب هستند نشان از مقاومت در عرصه نخبگان جامعه در برابر استبداد می دهد .

اگر حکومت با سرکوب جنبش را در خیابان جمع کرده است اما نتوانسته است که این جنبش را متوقف کند و توقف آن را شکست جلوه دهد . در نتیجه امکان استمرار و در خواست  ایجاد فضای باز در جامعه وجود دارد.اگر چه این مطالبات داغ و فراگیر نیست اما سرد هم نشده است. شاید به دلیل امکانات ارتباطی جدید این شرایط بهتر فراهم شده است. امکاناتی که حکومت هم از آن سود می برد.

هر چهار نگاه به فضا باز برای پیشبرد دیدگاه خود را باور دارند. فضا چگونه ایجاد می شود؟

با توجه به قدرت برخورد حکومت با تجمع خیابانی که البته هر تجمعی نمی تواند به نفع

باشد.باید دید که همراه کردن مطالبات پراکنده اما معنی دار و درست صنفی و مدنی و فرهنگی نهاد ها و چهره های مدنی چگونه هم سو و در چه بستری این همسویی عینی و محسوس می شود.؟

تا کنون این مطالبات در بستر انتخاباتی در ایران همسو شده است.در دوره حضور میدانی جنبش سبز توانست به شکل جمعی ۸ ماه در میدان جولان دهد. با برخورد تند با جنبش سبز هم دلی در میان این جریانات حفظ شده است که چند کانون بروز دارد. مانند حمایت  از  رفع حصر رهبران و آزادی  زندانیان و …..

اما باید دید که چگونه در چه بزنگاهی دوباره قطره ها دریا می سازنند. این بار این قطره ها خود بخشی از دریا هستند.

هر چهار دیدگاه مزبور در درون جنبش سبز  در این مورد با هم پوشانی دارند که عامل مهم مقاومت مدنی مطالبه محور اما غیر متمرکز و پراکنده در جامعه ما عامل مهمی  است که نحوه قدرت یافتن آن برای جامعه ما مهم است تا به دموکراسی نزدیک شویم. این بستر حضور تا حد امکان باید کم هزینه شود تا مردم گسترده شرکت کنند. اگر هزینه بالا رود و مبارزه تابناک و خونین شود  جامعه مدنی عقب خواهد نشست. در نتیجه گرم شدن این جریان و رسیدن همه این جریانات به خواسته واحد کلی در هر بستری مهم است چه در انتخابات و چه در خیابان و چه حضور دائمی در تشکل صنفی خود برای تماس با قدرت.

اصل مهم امکان حضور دائمی این نهاد و هم همبستگی خواسته های کلان و امکان حضور کم هزینه آنان در صحنه است.حضور انتخاباتی و در زنده بودن در  تشکل خود یا بروز مسالمت آمیز خیابانی که به گفتگو ختم شود.به نظر می رسد هدف هر چهار دیدگاه جریان سبز در این مقصد به تلاقی می رسد  دیده شدن نهادهای مدنی به شکل ممکن با هزینه مناسب می تواند مقصد مشترک هر چهار دیدگاه درون جنبش سبز باشد.

به خصوص اگر باور داشته باشیم که مخاطب این تحولات دارای توان و ظرفیت مشخصی است که تا میزانی حاضر به پیوند امر سیاسی به کنش مدنی وحوزه زندگی فردی خود می باشد.در نتیجه باید توجه داشت که مردم برای حضور بستر می خواهند این بستر را باید فراهم کرد. مردم میزان تغییر را باتوجه به توان خود انتخاب می کنند جریان سیاسی این میزان را مدیریت می کند.

در عین حال این قدرت جامعه مدنی است که دموکراسی را تضمین می کند نه صرف عنوان سیاسی یک حکومت. هر تغییری هم نمی تواند مثبت باشد امکان بروز فاجعه هم وجود دارد. توجه به این عوامل باعث می شود که سطح هم کاری گرایشات جنبش سبزو هر حرکت اجتماعی هم مدیریت شود.

با این حال هر حرکتی برای انجام  عملی شدن به توان مخاطب  و توان مختطب و بستر لازم برای حرکت و برنامه عملی برای رسیدن به هدف نیاز دارد.

منبع: سایت ملی مذهبی



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.