این ۱۷۵ نفر از بقیه غریبترند
چکیده :شهدا همه شان غریباند؛ اما این ۱۷۵ نفر غربتشان یکجور دیگریست. دستشان را که سالها پیش بعثیها بسته بودند؛ پایشان را هم حالا سیاسیکارها میخواهند ببندند. ببندند مبادا این غواصها پا بزنند، بروند جایی که پسند حضرات نیست. بروند داخل منطقههای ممنوعه. بروند آنطرف خط قرمزهای ساختگی این سالها. بدون آنکه گوششان بدهکار فرمان ایست قدرت باشد....
محسن حسام مظاهری:
شهدا همه شان غریباند؛ اما این ۱۷۵ نفر غربتشان یکجور دیگریست.
دستشان را که سالها پیش بعثیها بسته بودند؛ پایشان را هم حالا سیاسیکارها میخواهند ببندند.
ببندند مبادا این غواصها پا بزنند، بروند جایی که پسند حضرات نیست. بروند داخل منطقههای ممنوعه. بروند آنطرف خط قرمزهای ساختگی این سالها. بدون آنکه گوششان بدهکار فرمان ایست قدرت باشد.
ناراحتاند که پای این غواصها به صفحهی پروفایل «غیرخودیها» باز شده. عصبانیاند که چرا عکس غواصها خورده روی دیوار دختری که سوژهی گشت ارشاد است. دلواپساند که سر و کلهی غواصها در نوشتهی پسری پیدا شده که دل خوشی از نظام ندارد.
عادت ندارند به دیدن تکثر. عادت ندارند به همدلی در عین تنوع. دوست دارند همه عین خودشان باشند و همانجور فکر کنند.
میترسند کنترل اینهمه غواص ـ آنهم نه غواص سرباز سازمانی حرفگوشکن و مطیع، بلکه غواص بسیجی [البته مدل منسوخشدهی جبههای] و پرشور که گوشش بدهکار امر و نهی نیست ـ از دستشان خارج شود. میترسند این مهمانهای ناخوانده همهی آنچه این سالها دفاع مقدس دولتی رشته بود را در چشمبرهمزدنی پنبه کنند.
برای همین به تکاپو افتادهاند. بیانیه صادر میکنند که: اینها همهشان انحصاراً مال ماست. مالک ششدانگش ماییم. تشر میزنند به آن «دیگر»ها که اصلاً شما را چه به شهید؟
نمیفهمند این غواصها بچههای ایران اند؛ بچههای همهی ایران. نمیفهمند این فرصت ناب وفاق ملی که به برکت آمدن این مهمانها فراهم آمده را نباید ضایع کنند. نمیفهمند خون این مظلومان، ارزش و اعتبارش خیلی بیشتر از دعواهای بچهگانهی خودشان است بر سر قدرت و پست و مقام.
اگر میفهمیدند لااقل در انتخاب سخنران مراسم تشییع سر سوزنی سلیقه به خرج میدادند. اگر میفهمیدند این تشییع را به دعوایشان با دولت و اختلاف هستهای گره نمیزدند. اگر میفهمیدند انگ سیاسی و جناحی به پیشانی غواصها نمیچسباندند. اگر میفهمیدند…
* * *
ما ولی کمترین کاری که میتوانیم بکنیم این است که برویم تشییع آن عزیزان. به رسم ادب. به حکم قدرشناسی. بیخیال سخنران و مداح و شعارها و پوستر و تراکت. و در مسیر برگشت از تشییع به این فکر کنیم که شاید وقتش رسیده باشد بند از پای شهیدان وطن باز کنیم. شاید وقتش رسیده باشد «روایت مردمی جنگ» سلطهی روایت دولتی و حکومتی را به چالش بکشاند. شاید غواصها و دوستانشان چشمانتظار ما باشند.
منبع: صفحه نویسنده در گوگل پلاس
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085