سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic

حکایت یک رای در زندان

چکیده :بدون وجود سیاست ورزانی که توان مذاکره با نیروهای میانه رو درون حاکمیت و ایجاد ائتلاف ها و شکل دهی به حرکت های جمعی را داشته باشند، فرایند دموکراتیزاسیون گامی به پیش نخواهد رفت. با انعطاف پذیری عملگرایانه اصلاح طلبان، جناح تندروها «غافلگیر» شدند و خیالاتشان بر باد رفت. نمودار دموکراتیزاسیون نیز که چند سالی معکوس شده بود، هرچند کند و آرام، اما بار دیگر رشد صعودی پیدا کرد....


عماد بهاور:

دو هفته مانده به انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲، دکتر محسن امین زاده در بند ۳۵۰ از میان حدود ۳۰ نفر از زندانیان اصلاح طلب درباره پیش بینی نتیجه انتخابات نظرسنجی کرد. خودش می گفت می خواهد بداند که فعالین سیاسی تاچه حد نظام جمهوری اسلامی را می شناسند. نتیجه آن نظرسنجی بسیار جالب بود: از میان سناریوهای محتمل، جز یک نفر هیچ کس پیش بینی نکرد که ممکن است حسن روحانی پیروز انتخابات باشد!

این که چرا فعالین سیاسی چنان ذهنیت و شناختی از فرایند انتخابات داشتند، نیازمند تحلیل و تحقیق جدی تری است؛ هرکدام البته مبانی متفاوت و خاص خود را مطرح می کردند که مجال بیان آن ها در این یادداشت نیست. تعدادی از همان زندانیان با وجود پیش بینی های فوق الذکر، متناسب با فضای اجتماعی بیرون از زندان در روزهای منتهی به انتخابات تصمیم گرفتند در انتخابات شرکت کنند و از مردم نیز بخواهند که رای دهند.

نگارنده اگرچه تنها فرد درمیان زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ بود که در نهایت توانست رای خود رابه صندوق زندان اوین بیاندازد، اما در آن تاریخ و در آن لحظه، رای دادن برای من به معنای شرکت در یک «انتخابات» نبود. انتخابات یک شکل ظاهری و کارکرد رسمی دارد که به عنوان یک نهاد و رکن دموکراسی در تمام دنیا شناخته شده و دارای معنای مشخص است. اما فرآیند حضور در پای صندوق ها و رای دادن می تواند معانی دیگری نیز داشته باشد. انتخابات یک حرکت جمعی و همگانی قانونی و رسمی است. اگر مردم نمی توانند برای بیان خواسته هایشان طبق قانون اساسی راهپیمایی آرام و مسالمت آمیز برگزار کنند، چرا نتوانند پیام خود را از طریق انداختن رای هماهنگ و معنادار در صندوق ها به حاکمیت منتقل کنند. این آرام ترین، مسالمت آمیزترین، مدنی ترین و قانونی ترین نوع اعتراض است.

بدین ترتیب، انتخابات در ایران در کنار کارکرد رسمی، کارکرد اعتراضی نیز داشته است و هرگاه شکل جمعی و همگانی هماهنگ به خود گرفته توانسته است در معادلات قدرت تاثیر بگذارد و منجر به اصلاح و تغییر در ساخت قدرت نیز شود. به عبارت دیگر، حضور درپای صندوق های رای لزوما به معنای شرکت در یک انتخابات (election) به معنای واقعی کلمه نیست. از این زاویه، طرح این موضوع که «تنها شرکت در انتخاباتی موجه است که طبق استانداردهای جهانی آزاد باشد،» بی مورد است. می توان در انتخابات «کمی آزاد» یا «نسبتا آزاد» هم شرکت کرد و اهداف دیگری را پی گیری نمود. یعنی می توان به جای شرکت در یک رویداد دموکراتیک، در «فرایند دموکراتیزاسیون» مشارکت کرد.

دموکراتیزاسیون در یک تعریف به معنای تلاش برای گذار از وضعیت بدون انتخابات به وضعیت انتخابات کمی یا نسبتا آزاد و سپس رسیدن به وضعیت انتخابات کاملا آزاد است. بنابراین وضعیت ها، جایگاه ها و نقش ها در این فرایند، نسبی هستند. در طی این فرایند هیچ وضعیت مطلق و ایده آلی وجود ندارد و نمی توان از انتخابات کاملا استاندارد و آزاد و یا از وجود یک «کاندیدای ایده آل» سخن گفت.

اشارات فوق از این روست که گفته شود حسن روحانی در آن تاریخ برای نیروهای اصلاح طلب و دموکرات کاندیدای ایده آلی به حساب نمی آمد. او حتی خود را اصلاح طلب نمی دانست (واکنون نیز نمی داند)، اما مسئله ما این نبود. برای شکل دادن به یک حرکت جمعی معنادار یا «جنبشی کردن انتخابات» نیاز به کاندیدای واحدی بود تا حول او اتحاد و ائتلاف صورت گیرد. چنین کاندیدایی به یک معنا «کاندیدای بدون صورت» است. کاندیدای بدون صورت کاندیدایی است که حداقل شرایط و ظرفیت های لازم را برای تبدیل شدن به کاندیدای واحد ائتلافی داشته باشد. بنابراین، ما خود را چندان درگیر چهره او (شخصیت و سوابق اش) نمی کنیم. برای انتخاب چنین کاندیدایی باید تا حد لازم «انعطاف پذیر» بود و این انعطاف پذیری تنها از عهده سیاست ورزان حرفه ای بر می آید. بدون وجود چنین سیاست ورزانی که توان مذاکره با نیروهای میانه رو درون حاکمیت و ایجاد ائتلاف ها و شکل دهی به حرکت های جمعی را داشته باشند، فرایند دموکراتیزاسیون گامی به پیش نخواهد رفت. این گونه و با انعطاف پذیری عملگرایانه اصلاح طلبان، جناح تندروها «غافلگیر» شدند و خیالاتشان بر باد رفت. نمودار دموکراتیزاسیون نیز که چند سالی معکوس شده بود، هرچند کند و آرام، اما بار دیگر رشد صعودی پیدا کرد.

پارادوکس ظاهری «رای دادن زندانی سیاسی در زندان» در کنار مباحث عملگرایانه فوق، نوعی دعوت برای شناخت دوباره اپوزیسیون و حاکمیت از یکدیگر هم بود. اگرچه زندانیان اصلاح طلب بند ۳۵۰ در نظرسنجی دکتر امین زاده در شناخت جمهوری اسلامی امتیاز قابل قبولی کسب نکردند، اما می توان گفت که حاکمیت نیز تصویر و شناخت درستی از اپوزیسیون قانونی و اصلاح طلب خود ندارد.

در پارادایم امنیتی اصلاح طلبان، دموکراسی تنها ساختار سیاسی باثبات، پایدار و امن در میان انواع نظام های سیاسی است. برای دستیابی به این که چگونه می توان با صرف کم ترین هزینه به این دموکراسی دست یافت ضروری است تا میان حاکمیت و اپوزیسیون گفت و گوهای موثر و دقیق شکل گیرد. گاهی اما از آن رو که امکان گفت و گو و مفاهمه وجود نداشته است مجبور شده ایم برای دستیابی به همان اهداف و نتایج هزینه های بسیار زیادی متحمل شویم.

منبع: فیس بوک نویسنده



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.