سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » صداقت؛ مبنای اعتماد مردم به رهبری امام خمینی...

صداقت؛ مبنای اعتماد مردم به رهبری امام خمینی

چکیده :او که مانند هر انسان دیگری معصوم از گناه و مصون از خطا نبود، اشتباهاتش را شجاعانه می‌پذیرفت و در اعتراف به خطاهایش کوچک‌ترین تردیدی روا نمی‌داشت. واکنش سراسری مردم به عملیات فرصت‌طلبانه و ماجراجویانه طرفداران سازمان منافقین که به دامان صدام پناه برده بودند و نیز شرکت میلیون‌ها ایرانی در تشییع پیکر امام خمینی، اثبات کرد که ایرانیان، مانند همه انسان‌های دیگر، از دروغ‌گویان بیزارند و راستی را بیش از هرچیز پاس می‌دارند....


سیدعلیرضا حسینی‌بهشتی:

نام حاج‌آقا روح‌الله از سال‌ها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در خانه ما طنین‌انداز بود. در ذهن من و نسل من، نام او با رهبری شجاعانه و ایستادگی بر حق‌خواهی و مقاومت در مقابل باطل و باطل‌دوستان، قرین بود. احترامی که نام او در دل‌ها برمی‌انگیخت، برآمده از به‌کارگیری شیوه‌های تبلیغاتی پیچیده، پرهزینه و پرسروصدا نبود. او بر دل‌ها حکومت می‌کرد و اگر هیچ سمتی و عنوانی و جایگاه رسمی‌ای هم نمی‌داشت و اگر تصویر او بر هیچ دیواری در شهر نمی‌نشست، بازهم دل‌ها را همراه خود داشت. چنین بود که تصویر رئیس کشور را باید به زور بخش‌نامه و اجبار بر دیوار هر کلاس و سالن و مغازه‌ای می‌نشاندند، اما تصویر او بر کنج دیوار خانه‌ها و تودرتوی دل‌ها آویخته بود.

به باور من، این مقبولیت، بیش از هرچیز ناشی از صداقتی بود که در رفتار و گفتارش آشکار بود. این، موجب «پیش‌بینی‌پذیری» رهبری‌اش می‌شد و شاید در شکل‌گیری رابطه مبتنی بر اعتماد میان یک رهبر و پیروانش، اهمیت هیچ‌چیز به پایه این عامل اثرگذار نرسد. برای روشن‌ترشدن این مطلب، اجازه بدهید خاطره‌ای را از آقای سیدمحمود دعایی نقل کنم. زمانی که ما در آلمان بودیم و پدر عهده‌دار مدیریت مرکز اسلامی هامبورگ، چند کتاب و جزوه‌ای که به چندزبان و در تبیین چند موضوع مهم دینی توسط مرکز منتشر شده بود را جهت اطلاع و نظرخواهی برای یکی از مراجع مهم تقلید آن زمان، توسط آقای دعایی فرستاده بود. ایشان می‌گفت که جزوات و کتاب‌ها را نزد آن مرجع تقلید در قم بردم و گفتم که اینها را آقای بهشتی برای‌تان فرستاده‌اند. پرسید کدام بهشتی؟ آقاسید محمد بهشتی؟ و سپس با خنده‌ای کوتاه از من دعوت کرد به یک خاطره گوش فرا دهم. گفت چند سال پیش که آقای بهشتی دو سالی عهده‌دار مدیریت مدرسه علمیه‌ای که زیر نظر من بود شد، شروع کرد به برقراری نظم و انضباطی که تا پیش از آن در این‌گونه مدارس رایج نبود: امتحان ورودی و سطح‌بندی، ساعات منظم کلاسی، حضور و غیاب طلاب، امتحانات برای دروس و مانند آن. همچنین، برنامه‌ای برای تحول در برنامه درسی پیشنهاد کرد که در آن، علاوه‌بر دروس سنتی حوزوی، آشنایی با علوم جدید نیز لحاظ شده بود؛ دروسی مانند زیست‌شناسی، جامعه‌شناسی، فیزیک، ریاضیات و از جمله، زبان انگلیسی. من در برگه‌ای که این پیشنهادها روی آن نوشته شده بود، دور زبان انگلیسی را خط کشیدم تا اگر در عمل خوب از کار درآمد، بگویم من هم بر آن تأکید داشتم و اگر اعتراض طلاب و مدرسین را به‌دنبال داشت، بگویم من هم از ابتدا پیش‌بینی می‌کردم که کار مناسبی نیست!  امام اما چنین نبود.

او که مانند هر انسان دیگری معصوم از گناه و مصون از خطا نبود، اشتباهاتش را شجاعانه می‌پذیرفت و در اعتراف به خطاهایش کوچک‌ترین تردیدی روا نمی‌داشت. شاید درخشان‌ترین حرکت امام، اتفاقی بود که در سال پایانی زندگانی‌اش رخ داد. هنگامی که پس از هشت سال جنگ، شجاعانه قطع‌نامه ۵٩٨ را پذیرفت و همه مسئولیت را یک‌تنه برعهده گرفت. بهت عمومی ناشی از این حادثه، بسیار فراگیر بود و کوتاه‌آمدن از شعار «جنگ، جنگ، تا رفع فتنه از عالم» به مذاق مردمی که آن‌همه هزینه داده بودند، سخت تلخ می‌نمود. بسیاری از تحلیلگران اعتقاد داشتند کاریزمای رهبری امام پس از آن فرومی‌ریزد. دو پدیده تاریخی، یعنی واکنش سراسری مردم به عملیات فرصت‌طلبانه و ماجراجویانه طرفداران سازمان منافقین که به دامان صدام پناه برده بودند و نیز شرکت میلیون‌ها ایرانی در تشییع پیکر امام خمینی که به‌طور خودجوش، نادرست‌بودن آن تحلیل را اثبات کرد و نیز اثبات کرد که ایرانیان، مانند همه انسان‌های دیگر، از دروغ‌گویان بیزارند و راستی را بیش از هرچیز پاس می‌دارند.

منبع: روزنامه شرق

 



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.