سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » مجلس دهم؛ فرصت‌های سیاسی، غفلت‌های حزبی...

مجلس دهم؛ فرصت‌های سیاسی، غفلت‌های حزبی

چکیده :اصلاح طلبان از هم اکنون باید احزاب نوظهور در جبهه اصلاحات را بررسی و دیدگاه های آنها را مورد ارزیابی مجدد قرار داده و حامیان خود را در جریان امر قرار دهند و احزاب و افراد مشکوکی که در جناح اصلاح طلب به کار دیگر مشغول هستند و این روزها تحرکاتی در شهرستان ها دارند و به نام اصلاحات اما به کام دیگران عمل می کنند را دقیق و عمیق رصد کنند....


کلمه – علیرضا کفایی:

ساز و کار سیاسی و فعالیت تشکیلاتی در ایران به آن درجه از اعتبار و اهمیت لازم نرسیده است و فی الحال نمی توان و نباید حساب ویژه ای روی آن باز کرد. بیشتر فعالیت و هم و غم گروهها و احزاب در آستانه انتخابات شکل می گیرد و در همان مقطع هر تشکیلاتی نوعی تعریف از خود ارائه می دهد که اگر سوابق را بررسی کنیم شاید به تناقضاتی در روند کار حزبی آنها برخورد کنیم. ضمن اینکه برخی از گروهها اساساً سابقه و یا وجود قبلی نداشته و در مقطعی خاص و در شرایط انتخابات اعلام موجودیت کرده اند مانند پایداری که در دهه هشتاد و در حمایت از آقای احمدی نژاد ظهور یافت.

اشکال دیگر بعضی از احزاب وابستگی شدید آنها به قدرت است، به رغم اساسنامه و مرامنامه حزبی موجودیت و فعالیت خود را بر اساس ساخت قدرت در نظام جست و جو می کنند. در حقیقت هیچ تعهد حزبی ورای دستورات و اوامر حکومتی برای خود قائل نیستند و همان را هم تا زمانی که منافع آنها چه مادی و چه غیر آن تامین شود می پذیرند و جز این باشد هویت و ماهیت آنها خدشه دار و از دست رفته خواهد بود. این به اصطلاح احزاب به دلیل نزدیکی و وابستگی تام به قدرت در واقع، نقش سربازان با جیره و مواجب را دارند و از خرد و منطق و بر اساس واقعیات تصمیم نمی گیرند و اصلاً تصمیمی نمی گیرند الا اینکه از سوی حاکمیت به آنها دیکته شود و چون از فرآیند خاصی در کار حزبی تبعیت نمی کنند و به منفعتهای شخصی توجه دارند لذا در بعضی مواقع به تندروی و افراطی گری و یا یاس و نا امیدی و تفریط روی می آورند. تندروی آنها در سطح خشونت های کلامی و فراتر از آن درگیری فیزیکی و پلیسی عمل کردن خود را نمایان می سازد و تفریط و نا امیدی هم باعث می شود این نو ظهوران پس از مدتی عملاً از گردونه رقابت ها خارج شوند و حتی نامی هم از آنان باقی نماند.

اشکال بزرگتر که همواره با توجیهات و رنگ و لعابهای خاصی به خورد مردم داده می شود همان است که امروز در دنیای سیاست ائتلاف نام گرفته است و گاهی تا آن حد پیش می رود که جریان های سیاسی کاملاً متفاوت و جدای از هم و با اهداف مشخص و جداگانه به آن چنگ می زنند و آنقدر به آن رنگ می پاشند تا از دیده مردم پنهان شود.

انتخابات مجلس دهم که از چندی پیش استارت آن زده شده است برای جریان های موجود سیاسی و حاکمیت از اهمیت ویژه ایی برخوردار است. کری خواندن سیاسیون از پایگاه های حزبی خود از هم اکنون آغاز شده است و هر جناحی بر اساس تحلیل های درون گروهی، خود را پیروز میدان می داند. اما در درون تشویش و نگرانی و عدم مقبولیت از سوی مردم که اصل ماجرا هستند بر اندیشه و عمل احزاب و گروهها سایه افکنده است.

ظاهر امر نشان می دهد که طرف های ماجرای اسفند نود و چهار در انتخابات مجلس دهم از منظر کلی اصلاح طلبان، اصولگرایان، دولت و شخصیتهای سیاسی مستقل هستند اما این تمام قصه نیست و همه این جریان ها به خوبی می دانند که بخش اعظم تقدیر در جایی دیگر تقریر می شود.

اصولگرایان در هر انتخاباتی از حمایت بی چون و چرای حاکمیت منتفع شده است ولی در اکثر موارد نتوانسته اقبال عمومی را از آن خود نماید. نقش شورای نگهبان در رد صلاحیت ها و بر نشاندن افراد خاص مورد نظر خود در این سالها نیاز به اثبات ندارد و اظهر من الشمس است چنانکه عملاً از احمدی نژاد حمایت کرد و زمینه را برای ریاست جمهوری وی مهیا ساخت و در انتخابات ریاست جمهوری نود و دو با رد صلاحیت آیت الله هاشمی تلاش کرد تا فردی از اصولگرایان و از طیف تندروی آنها به ریاست جمهوری انتخاب شود و در مخیله آنها خطور نمی کرد که دکتر روحانی انتخاب شود اما مردم به آنها پاسخ منفی دادند. در دوم خرداد ۷۶ هم هیچ گاه تصور نمی کردند که آقای خاتمی اقبالی برای ریاست جمهوری داشته باشد و هویدا بود که بر روی آقای ناطق سرمایه گذاری کرده اند و گرنه خاتمی را هم رد صلاحیت می کردند و آنجا هم مردم سید محمد خاتمی را برگزیدند.

در هرحال اصولگرایان دلخوش به ایفای نقش شورای نگهبان هستند و از طرفی در این جبهه به دلیل فقدان پایبندی به اخلاق شخصیت هایی حضور دارند که با حرکت زیگزاگی و پشت پرده و لابی گری برای رسیدن به قدرت و یا ماندن در قدرت دست به هر کاری می زنند مانند آقای باهنر که اساساً به خاطر سابقه ای که در مجلس دارد و چم و خم کار و ترفندهای لابی گری را به خوبی می داند سر بزنگاه حتی حاضر است با باند احمدی نژاد و یا تندروهای پایداری سازش کند.

آقای علی لاریجانی و فراکسیون رهروان ولایت را نباید از نظر دور داشت، اینکه جناح های سیاسی و به خصوص اصلاح طلبان و اعتدالیون ادعا کنند لاریجانی را می شناسند دور از واقعیت است، فردی بسیار مبهم و پیچیده که در نهان کارهایی می کند و طوری عمل می نماید که خواندن دست وی مشکل است و اهل زد و بند با قدرت و به دست آوردن جایگاه بالاتر است، اهل جار و جنجال و غوغا نیست، جاه طلب و مرموز است و پشت پرده نقشه ها طراحی می کند، نقش لاریجانی را در دولت آقای روحانی به خصوص در وزارت کشور نمی توان انکار کرد و وقتی آن نقشه های پشت پرده عیان شد که حامیان و رای دهندگان آقای روحانی در وضعیتی آچمز قرار گرفته بودند و کار از کار گذشته بود. امروز همه بر این توافق دارند که معامله ای صورت پذیرفت و متاسفانه به مفاد معامله پایبند نبودند. آقای رحمانی فضلی در حد وزارت کشور نبود و بعضی از استانداران و فرمانداران هم همینطور، شایسته سالاری صورت نگرفت اما زد و بند سیاسی همه کار می کند.

در طیف اصولگرا آقای سعید جلیلی که مورد نظر مصباح و پایداری چی ها است آماده می شود تا خود را وارد مجلس کند و حتی سودای ریاست بر مجلس را در سر دارد. جلیلی ضمن اینکه از حمایت مصباح یزدی برخوردار است به دلیل آنکه شخصیت و تفکری دگم دارد تصور نمی شود میدان را واگذار کند و به سود کسی دیگر از صحنه خارج شود البته در دنیای سیاست منطقی نیست که با قطع و یقین سخن راند.

سعید جلیلی نگاه و تفکری غیر منطقی و غیر واقع بینانه نسبت به مسائل داخلی و بین المللی دارد و سطح سواد سیاسی وی در رده دیگر اصولگرایان مطرح نیست و مردم او را مانند محمود احمدی نژاد قلمداد می کنند و احتمالاً نه ایشان و نه پایداری و مصباح در انتخابات مجلس دهم موفقیت قابل توجهی نخواهند داشت.

جامعتین وحدت ظاهری را حفظ خواهند کرد اما مشکل همچنان باقی خواهد ماند و بالاخره یا به سوی مصباح خواهند لغزید و بر او تمکین خواهند کرد و یا اگر خواستند شخصیت و ماهیت سیاسی خود را حفظ کنند چاره ایی ندارند که در همین دوره خط و مرز خود را با طیف مصباح به عیان مشخص سازند که در هر دو صورت ریزش خواهند داشت و شق سومی هم می توان فرض کرد و آن اینکه با درس گرفتن از انتخابات نود و دو هر دو بخواهند از برخی عقاید خود کوتاه بیایند که در آنصورت باید هزینه تندروی مصباح را هم بپردازند.

اصلاح طلبان با تاسی از آموزه های مذهبی و پایبندی به اخلاق و مدیریت و رهبری آقای خاتمی وضعیت بهتری دارند ولی با سد رد صلاحیتها توسط شورای نگهبان و عدم تدبیر وزارت کشور روبرویند. ائتلاف در جبهه اصلاحات با افرادی از اصولگرایان شاید کمکی به آنان بکند اما در بعدها آنان را با مشکل جدی روبرو خواهد ساخت. هیچ اصولگرایی از منش حزبی خود دست نخواهد شست و امتیازاتی را از اصلاح طلبان خواهد گرفت و معلوم نیست بعدها به قول و قرار خود پایبند باشند، اصلاح طلبان در صورت هماهنگی و شناخت عناصر ضعیف و نفوذی و اعتمادی که مردم به آنها دارند می توانند پیروز میدان باشند.

گرانیگاه و نقطه مثبت اصلاح طلبان آقای خاتمی است و با خاتمی کارها آسان تر خواهد شد. باید در مورد نیروهای مشکوک که متاسفانه در شهرستان ها بر ضد اصلاح طلبان عمل می کنند و در مرکز خود را به اصلاحات الصاق کرده اند تحقیق بیشتری کنند و بی گدار به آب نزنند. حتی برخی از راه یافتگان فعلی در مجلس نهم طوری عمل می کنند که نظر شورای هماهنگی و اصلاحات را در تهران به خود جلب نمایند اما در حوزه انتخابیه خود کاملاً با اصولگرایان و بخصوص با اقای لاریجانی هماهنگ هستند. این افراد همان معامله ای را با اصلاحات خواهند کرد که لاریجانی با روحانی کرد. اما کلیت قضیه کفه ترازو را به سود اصلاح طلبان سنگین تر کرده است.

آقای روحانی به خاطر عملکرد کارگزارانش و به خصوص وزارت کشور و استانداران و فرمانداران و البته غوغاسالاری و بداخلاقی های سیاسی اصولگرایان و مخصوصاً تندروهای این جریان که سعی می کنند روزانه دولت را با چالشی جدید رو به رو سازند آن محبوبیت آغاز دولت را ندارد ولی همچنان وزنه ای قابل توجه برای منزوی کردن اصولگرایان است. اگر آقای روحانی و اصلاح طلبان به نتیجه ای و ائتلافی مانند ۲۴ خرداد دست یابند، موفق خواهند شد اکثریت کرسی های مجلس را تصاحب کنند. لازم است اصلاح طلبان به این نکته توجه نمایند که در این ائتلاف امتیازات خاصی واگذار نکنند که فردای مجلس دهم، پیروزی به نام آنها باشد و کرسی ها به نام دیگرانی غیر از اصلاح طلب. و نیز بر خلاف انتخابات ریاست جمهوری اینجا دیگر بزنگاه سهم خواهی سیاسی و اجرایی است و باید مراقبت کنند که شایستگان و اصلاح طلبان واقعی در صحنه باشند نه قلابی های زراندوز و ریاکار.

اصلاح طلبان از هم اکنون باید تحرکات افرادی مانند علی لاریجانی و محمدرضا باهنر در مجلس، نوبخت و رحمانی فضلی در دولت، مصباح یزدی و جلیلی را در خارج از این دو گود تحت نظر داشته باشند و از لابی با آیت الله هاشمی و ظرفیت آقای ناطق نوری و رسیدن به یک انسجام کامل و ارتباط بیش از پیش با مردم بهره ببرند.

در این مسیر حتمی و ضروری است که احزاب نوظهور در جبهه اصلاحات را بررسی و دیدگاه های آنها را مورد ارزیابی مجدد قرار داده و حامیان خود را در جریان امر قرار دهند و احزاب و افراد مشکوکی که در جناح اصلاح طلب به کار دیگر مشغول هستند و این روزها تحرکاتی در شهرستان ها دارند و به نام اصلاحات اما به کام دیگران عمل می کنند را دقیق و عمیق رصد کنند.

این مقال به طور کلی به امور پرداخته است و در بخشی دیگر ان‌شاءالله جزئیات را ملموس تر بیان خواهیم کرد و از دید اصلاح طلبی به مسائل و موارد در ارتباط با انتخابات مجلس دهم خواهیم پرداخت.

بعون الله و المنه



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.