سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
» یادداشتی برای نسرین ستوده

انتظارهایی که از هم داریم

چکیده :نسرین ستوده همانگونه که پیش از این هم گفته شد تا کنون حاضر به تجدیدنظر خواهی از رای انتظامی صادره نشده است ، کانون وکلا هم در شرایط فعلی دیگر نمی تواند قدمی برای پذیرش خواسته او بردارد ، این یعنی به یک قفل رسیده ایم. برای باز کردن این قفل دو کلید داریم که البته اصلا با هم قابل مقایسه نیستند....


آرش کیخسروی: 

از روز سه شنبه ۲۹/۷/۹۳ که نسرین ستوده با اراده ای راسخ به جلوی درب کانون آمد تا اعتراض مدنی خود را به صدور حکم دادگاه انتظامی وکلا مبنی بر محرومیت سه ساله از داشتن پروانه وکالت اعلام نماید تا به امروز که ۱۱۰ روز از این تحصن اعتراض آمیز می گذرد بارها و بارها خواسته ام دست به قلم ببرم و آنچه را که بدان می اندیشم با ستوده در میان بگذارم. در این روزها چندین بار در کنارش حاضر شدم , صحبت کردم ، نقدی گفته و نقدهایش را شنیده ام اما همواره بر این باور بوده و هستم که در متن مکتوب اثری هست که در مذاکرات شفاهی نیست، بنابراین می خواهم هرچند کوتاه اما بدور از نگرانی ها و محافظه کاری های مرسومی که همواره در جامعه ما بوده و هست چند نکته ای را با او و مخاطبان گرامی این یادداشت در میان بگذارم که امیدوارم بخواند و پاسخ او را با هم در همین وبلاگ صنفی بخوانیم.

ظلمی که در حق ستوده شد

در همین ابتدای سخن می خواهم صریح و شفاف بگویم که اعتقاد داشته و دارم که در حق نسرین ستوده ی ما ظلم روا داشته شده است. من رای پیرعباسی قاضی سابق شعبه بیست و شش دادگاه انقلاب تهران را در سال ۸۹ خوانده ام ، نزد او رفته و از ظلمی که در حق خانم ستوده انجام داده گلایه نموده ام. ایکاش فرصتی می شد تا احکام صادره از سه شعبه دادگاه انقلاب که در زمینه های اینچنینی رسیدگی می نمایند را یکبار بدور از هیاهوهای رسانه ای و هجمه های معمول نقد و بررسی نمود. مطمئن هستم که قضات گرامی این شعب در بسیاری از موارد از صدور چنین آرایی توسط خودشان شرمنده می شوند. آنها بعضا عدالت را فدای قدرت فرمانروایان کرده اند ، ارزشش را نداشت اما اکنون چه می شود کرد کاری است که شده و برای بازگرداندن این قطار خارج از ریل اراده ای قوی می باید وجود داشته باشد که فعلا نیست.

در سال ۸۹ طی یادداشتی با عنوان ” ظالم مظلوم ” خطاب به ریاست محترم شعبه بیست و هشت دادگاه انقلاب هر آنچه را که می شد گفت با او در میان گذاشتم که خواندن این یادداشت خالی از لطف نیست.

نسرین ستوده در دادگاه انقلاب به همان اتهام های تکراری و به نظر واهی و بی اساس همیشگی محکوم شد . محکوم به حبس و محرومیت از وکالت.

جرم نسرین از نظر من این بود که اسرار هویدا می کرد. او به زندان رفت ، سه سال در زندان بود تا مورد عفو رهبری قرار گرفت.

یک نکته مهم را هم مایلم در همین فرصت با او و همکاران عزیزم درمیان بگذارم و آن اینکه همواره اعتقاد داشته و فعلا هم دارم که وکلایی که وظیفه خطیر دفاع از حق دربرابر قدرت را برعهده می گیرند نمی باید در جهت دفاع از حقوق موکل خود با رسانه ها ، حال چه رسانه داخلی باشد و چه رسانه خارج از کشور ، به گفت و گو بپردازند. دلایل خودم را در زمانی دیگر خواهم گفت و البته به هرروی این عقیده من موجب تخطئه دیدگاه وکلایی که اینگونه اقدام می کنند نمی شود و هر وکیلی آزاد است که در چارچوب قانون هرگونه که می خواهد از موکل خود دفاع کند. اما بپذیریم برای آنهایی که بر مناصب قدرت تکیه زده اند تحمل چنین وکلایی و چنین دیدگاه های آسان نیست و اگر خودمان را جای ایشان بگذاریم، معلوم نیست که ما هم از این امتحان سربلند بیرون بیاییم چرا که همه ما در یک جامعه با فرهنگ سیاسی استبدادزده پرورش یافته ایم.

این موضوع را حتما در زمانی دیگر به تفصیل مطرح خواهم کرد تا شما را از این پیش داوری که شاید هم اکنون دچار آن شده اید خارج و راه دفاع از حق در برابر قدرت را برای آینده به سهم خودم هموارتر کنم.

در برابر ظلمی که به ستوده شد چه کردیم؟

سوال سخت این یادداشت همین است. رایی توسط دادگاه صادر شد که از نقطه نظر قانونی همه ما می باید به آن التزام عملی داشته باشیم. رای عادلانه نبود به نظرم حتی پیرعباسی قاضی دادگاه هم درخلوت خود به این موضوع تاکید داشته باشد اما…

بگذارید پاسخ به این که چه کرده ایم را همین گونه رها کنم و بروم به باقی آنچه که می خواهم بگویم بپردازم. فقط یک سوال بود که دوست داشتم به آن جوابی بدهم ، چندبار هم نوشتم و خط زدم اما الان اگر موافق باشید بی پاسخ می گذارم و رد می شوم چرا که اگر کاری هم کرده باشیم نتیجه بخش نبوده بنابراین جایی برای گفتن پیدا نمی کند. پس بگذاریم و بگذریم تا بیش از این شرمنده نشویم.

چرا دادگاه انتظامی رای به محرومیت از وکالت داد؟

پیرو رای صادره از دادگاه انقلاب برای نسرین ستوده و مکاتبات دادستانی تهران دو پرونده در دو شعبه دادگاه انتظامی وکلا تشکیل شد من فرض را بر این می گذارم که این یادداشت خواننده غیر حقوقدان نداشته باشد بنابراین توضیحی درباره نحوه رسیدگی شعب دادگاه انتظامی وکلا نمی دهم و به اختصار موضوع را می گذرانم. در دو پرونده ای که تشکیل شد دو رای صادر گردید.

در پرونده اول رای صادره از شعبه اول اینچنین است:

رای دادگاه

درخصوص تقاضای تعلیق موقت خانم نسرین ستوده لنگرودی وکیل دادگستری با توجه به مفاد دادنامه شماره ۸۹/۳۹۱- ۷/۹/۸۹ شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران و دادنامه قطعی شماره ۲۰۴- ۱۶/۳/۱۳۹۰ شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر استان تهران درباره خانم نسرین ستوده و عفو و آزادی مشارالیها از زندان (برابر نامه شماره ۲۴۰/۳۲۷ مورخ ۹/۲/۹۳ معاونت دادستان و سرپرست ناحیه ۳۳ دادسرای عمومی و انقلاب تهران) تعلیق موقت خانم نسرین ستوده بنظر دادگاه انتظامی کانون وکلا موضوعیت نداشته ، رد می شود.

و رای دوم که توسط شعبه دوم دادگاه انتظامی صادر شده است اینگونه است:

پس از توضیح و رد ایرادهای شکلی وارده در دو صفحه در ماهیت موضوع این رای صادر شده:

… و اما در ماهیت موضوع پرونده ، با ملاحظه رای قطعی صادره و اینکه عمده دفاع ماهیتی وکلای خانم ستوده حول محور عفو رهبری بوده و با این استدلال که چون مجازات اصلی وی مشمول عفو شده است لذا مجازات های تبعی آن نیز منتفی خواهد بود در حالیکه آنچه مبنای رسیدگی دادگاه قرار گیرد رای قطعی صادره می باشد که این امر در ماده ۸۷ آیین نامه لایحه قانونی استقلال کانون وکلای دادگستری لحاظ گردیده لذا بنابمراتب بالا و به استناد ماده ۸۷ آیین نامه لایحه قانونی استقلال کانون وکلای دادگستری مصوب سال ۱۳۳۴ و با درنظر گرفتن عفو مقام معظم رهبری نسبت به مجازات اصلی وی ، خانم نسرین ستوده لنگرودی وکیل دادگستری را به سه سال محرومیت از اشتغال به وکالت دادگستری محکوم می نماید این رای وفق ماده ۱۴ لایحه قانونی استقلال کانون وکلاء قابل تجدیدنظر خواهی در دادگاه محترم عالی انتظامی قضات می باشد.

دادرسان شعبه دوم دادگاه انتظامی مصر هستند که رای را درست انشا ء کرده اند ولی نسرین ستوده چنین اعتقادی ندارد.

ستوده می توانست مطابق با قانون تجدیدنظرخواهی کند که به هر علتی از این حق خود صرفنظر کرد و به قول خودش به اعتراض مدنی از طریق تحصن در برابر کانون با درخواست لغو حکم صادره روی آورد.

اگر بخواهم تا اینجا مروری داشته باشم به آنچه که اتفاق افتاده به این جمع بندی می رسم که :رای دادگاه انقلاب ظلمی در حق ستوده بود ولی دادگاه انتظامی وکلای ما آنگونه که صادر کنندگان رای اعتقاد دارند از نظر شکلی مجبور به تبعیت از رای دادگاه انقلاب بوده اند ! ، نسرین ستوده می توانست به رای انتظامی اعتراض کند تا دادگاه عالی انتظامی قضات به اعتراض وی رسیدگی نماید ولی از اعتراض به رای انصراف داد و تحصن در جلوی ساختمان کانون را بعنوان اعتراض مدنی در پیش گرفت. خواسته او آنگونه که گفته و در بیانیه هایش اشاره کرده لغو حکم محرومیت و رفع اثر از آن است که از نظر قوانین حاکم بر کانون وکلا رسیدگی به چنین خواسته ای در حال حاضر امکان پذیر نیست.

نسرین ستوده در این مدت چه کرد؟

نزدیک به صد روز حضور در جلوی کانون وکلا ( از تاریخ ۲۹/۷/۹۳ روزهای پنجشنبه و جمعه و تعطیل را اگر حذف کنیم) و تکرار هر روز این درخواست که پذیرش آن حداقل از نظر قانونی امکان پذیر نیست. در مورد حاشیه های این حضور و نظرات مخالفین و موافقین این اقدام فعلا نمی خواهم چیزی بنویسم چرا که مخالفت های یک همچون منی با جایگاه این تحصن تا کنون تاثیری نگذاشته و نوشتن درباره آنرا الان لازم نمی دانم.

جدا از حضور در مقابل کانون، نسرین ستوده در صدای آمریکا حضور مجازی یافت و دو برنامه با چندین بار بازپخش به مساله رای دادگاه انتظامی وکلا اختصاص یافت که چون من واقعه نگاری نمی کنم و دنبال آن هستم که آنچه را که بدان می اندیشم به مخاطبان عزیز انتقال دهم به ریز مسائل عنوان شده و لحن و نحوه طرح آن نمی پردازم ولی از آنجا که در حق یکی از اعضای وقت هیات مدیره کانون مرکز به زعم من ظلم ناروایی صورت گرفت لازم می دانم چندسطری درباره این برنامه بنویسم. آقای فلاحتی مجری برنامه صدای آمریکا که معمولا سعی می کند اطلاعات خود را درباره مسائل مطروحه در برنامه هایش تکمیل کند به نظر من از اطلاعات کافی درباره کانون وکلا بهره مند نبود و همین امر باعث شد که برنامه او که می توانست حتی با توجه به جایگاه صدای آمریکا در اذهان مسوولان ما راه گشا باشد، بیشتر جنبه نمایشی و در جاهایی ضدنظام بخود گرفت و راه درستی طی نکرد. فلاحتی بعد از گفت و گو ی خانم ستوده مطالبی را درباره دکتر مهدی شهلا ( نائب رییس وقت کانون مرکز) بیان نمود که از نظر من کاملا بی ربط و وارونه سازی واقعیت بود. با دکتر شهلا سال هاست که آشنا هستم و زمانی در کلاس درس او شاگردی کرده ام و بعد در کانون وکلا از نزدیک با ایشان فعالیت داشته ام ، به صداقت و شرافت او اعتقاد داشته و دارم. فلاحتی مجری VOA در برنامه اش خواست سابقه مدیریتی او را زیر سوال ببرد و بنظرم وجدان حرفه ای خود را در کاری که انجام داد درنظر نگرفت و به شیوه ای ماجرا را عنوان نمود که گویی نایب رییس کانون تحت تاثیر کارشناسان امنیتی قرارداشته و به ایشان درخصوص پرونده خانم ستوده گزارش داده است. بقدری این رفتار غیر اخلاقی برنامه من را تحت تاثیر خود قرار داد که بلافاصله به خانم ستوده مراجعه و از ایشان در این خصوص سوال کردم. خانم ستوده نیز عنوان داشت که خودش هم تعجب کرده و از این موضوع بی اطلاع بوده است از ایشان خواستم از هر طریقی که صلاح می دانند مساله را تکذیب کنند که علی رغم پذیرش این خواسته اقدامی صورت نگرفت و من هم دیگر پی گیری نکردم.

و اقدام بعدی خانم ستوده

اخیرا هم بیان نامه ای از سوی نسرین ستوده در فضای مجازی منتشر شد (۱۳/۱۱/۹۳) که در آن موضوعی را به دکتر علی نجفی توانا نسبت داده اند که این هم از اساس نادرست است. علی نجفی توانا یکی از بهترین و شریف ترین همکارانی است که تا کنون افتخار حضور در چندین دوره هیات مدیره کانون را داشته و این دوره همانگونه که آگاهی دارید ریاست کانون وکلای مرکز را برعهده دارد. نسرین ستوده به اشتباه نوشت که ریاست کانون از نیروهای امنیتی خواسته که با حاضرین در تحصن برخورد کنند.

نمی دانم چرا چنین مطلبی را نوشته و استراتژی او در ادامه این مبارزه مدنی چیست ؟ ولی می دانم که توسل به این گزارش خلاف واقع در هر صورت با آرمان های نسرین ستوده جور درنمی آید و از او می خواهم که بر این طریق نادرست اصرار نورزد. یادم نمی رود که نجفی توانا چگونه حاضر شد در جلسه هیات عمومی کانون مرکز ( ۲۲آبان ۹۳ – دانشگاه شهیدبهشتی) تریبون را در اختیار ستوده قرار داده و به او فرصت دهد که از خود و آرمان هایش دفاع کند ، شایسته نبود که در حق او چنین ستمی آنهم از سوی ستوده روا داشته شود.

چه می توان انجام داد؟

به هر صورت در سطح کلان موضوع ، حقی از خانم ستوده ضایع شده است و من هم بر این ناحقی که در حق ایشان شده تاکید دارم. کانون نیز آنگونه که شواهد و قرائن حکایت می کند به قانون پایبند بوده و رفتار خلاف قانونی از خود نشان نداده است ، اما مطمئنا اگر پی گیری های مستمر مقامات قضایی نبود کار به اینجاها نمی رسید. یک نکته دیگر را هم بگویم و بعد نتیجه گیری کنم ، چرا آنها پی گیر پروانه وکالت خانم ستوده شدند؟ چون بنظر مساله جنبه شخصی هم پیدا کرد ، چگونه؟

خانم ستوده نسبت به پذیرش وکالت یکی از فعالین سیاسی که من ارادت ویژه ای هم به ایشان دارم در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اقدام نمود و این امر موجب شد که دادستانی دیگر بطور مرتب پی گیر رسیدگی انتظامی به پرونده شود که نهایتا بعد از گذشت حدود دو سال شعبه دوم دادگاه درباره پرونده حکم صادر نمود. اما چه می توان انجام داد؟

نسرین ستوده همانگونه که پیش از این هم گفته شد تا کنون حاضر به تجدیدنظر خواهی از رای انتظامی صادره نشده است ، کانون وکلا هم در شرایط فعلی دیگر نمی تواند قدمی برای پذیرش خواسته او بردارد ، این یعنی به یک قفل رسیده ایم. برای باز کردن این قفل دو کلید داریم که البته اصلا با هم قابل مقایسه نیستند ، گفته باشم که جنس این دو کلید خوشبختانه از جنس کلیدی که جناب رییس جمهور فرموده اند هم نیست.

کلید اول در دستان مقام اول کشور است. اگر اطرافیان مقام رهبری ناراحت نمی شوند – چرا که می دانم ایشان از این حرف ها ناراحت نشده و نخواهند شد – در جوامع استبدادزده ای بمانند جامعه ما همه ی راه ها نهایتا به شخص اول مملکت ختم می شود. باور بفرمایید اگر قبول کنیم که استبدادزده هستیم و مخالفین خود را با دشنام و حصر و حبس مواجه نکنیم بسیاری از امور جامعه ما بسامان خواهد شد وگرنه در همین دور باطل روزگار را سپری خواهیم کرد.

اگر مقام رهبری اعلام بفرمایند عفو شامل کل مجازات ( اعم از اصلی و تبعی ) می شود دیگر مشکل حل شده و بنظر من در آستانه ۲۲ بهمن این بهترین اقدام است. خیلی دوست دارم در این زمینه بیشتر بنویسم ولی خب محدودیت های حاکم بر جامعه را می دانم پس کلیداول را همین جا در دستان صاحب کلید رها می کنم.

کلید دوم: کلید دیگری هم وجود دارد که در این چند روزه به همراه دوستان خود به آن رسیده ایم که منتظر کلید اول می مانیم اگر به نتیجه نرسید نامه دیگری درباره کلید دوم خواهیم نوشت که امیدوارم نیازی نباشد.

آنچه که نوشتم بخشی از دغدغه هایی بود که ذهنم را مدتها بخود مشغول کرده ولی نگارش آن را به وقتی دیگر موکول می کردم الان با تمام کاستی هایی که دارد منتشرش می کنم شاید به سهم خودم بتوانم در امور جاری تاثیرگذار باشم. من تاکنون لذت قهرمان بودن را تجربه نکرده ام ، انسانی عادی بوده ام البته با آرمان های بزرگ ، اما می دانم نسرین ستوده قهرمانی شایسته است برای جامعه ما و دوست دارم که او را همواره در لباس قهرمانی با دغدغه های حقوق بشری فعال و پویا ببینم.

منبع: وبلاگ وکلای ملت



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.