تردید جوانان یا تردید آیت الله
چکیده :جوانان از خود میپرسند:چرا فردی که ۸ سال در سختترین شرایط و در بحبوحه جنگ کشور را به بهترین وجه مدیریت کرد و نخست وزیر و مورد اعتماد امام بود، اکنون در پشت حصارها بسر میبرد، چرا زجرکشیدگان انقلاب و مبارزین قبل از انقلاب که آن زمان در اوین زندان بودند، پس از ۳۶ سال باز هم در اوین...
کلمه – علیرضا کفایی:
اخیرا و در سالگرد ۳۶ سالگی انقلاب آقای علم الهدی گفتهاند: « جوانان نسل سوم درباره حقانیت انقلاب دچار تردید شدهاند و این فکر به ذهنشان خطور کرده که شاید پهلوی حکومت بر حقی بوده است. برای جوانان این پرسش پیش آمده که چرا بنی صدر خائن بود، موسوی فتنه گر از آب در آمد، دولت خاتمی مروج بیبند وباری شد و احمدینژاد هم آن گونه از آب در آمد.»
حقیقت واقع این است که اشاره به تردید جوانان صحیح است و نه تنها جوانان نسل سوم بلکه همگان و از جمله نسل اول و انقلابیون، بارها در ذهن خود این تردید را بررسی و تحلیل میکنند اما نه بر اساس تحلیل و نظر آقای علم الهدی، بلکه سوال اصلی و واقعیتی که آن را در ذهن میگذرانند به گونهایی دیگر است.
مانند آقای علم الهدی نمیپرسند که چرا «موسوی فتنه گر از آب در آمد» بلکه میپرسند چرا فردی که ۸ سال در سختترین شرایط و در بحبوحه جنگ کشور را به بهترین وجه مدیریت کرد و نخست وزیر و مورد اعتماد امام بود، اکنون در پشت حصارها بسر میبرد، چرا زجرکشیدگان انقلاب و مبارزین قبل از انقلاب که آن زمان در اوین زندان بودند، پس از ۳۶ سال باز هم در اوین زندانند.
ملتی که در سال ۷۶ با پایبندی به ارزشهای اسلامی و انقلابی، بیست میلیون رای به آقای خاتمی میدهد و در دور بعدی ریاست جمهوری باز هم به آقای خاتمی اعتماد میکند و ۲۲ میلیون رای میدهد، مسلما از خود میپرسد چه شد که همه ارزشها به یکباره دگرگون شد و خاتمی مهر ممنوعیت خورد، ممنوع القلم شد، ممنوع البیان شد و ممنوع التصویرش کردند؟
آقای علم الهدی!
اگر به دنبال جواب مناسب و صحیحی هستید بهتر است سوال را به درستی مطرح کنید . انحراف در سوال و یا سوال ناقص، جواب درخوری نمییابد .
جناب آیتالله وقتی ملت دوگانگی و چند گانگی را در رفتار و نظر سردمداران و تریبون داران و داعیه داران میبیند تردید نکنید که دچار تردید میشود. نگاهی به گذشته از زمان مرحوم مهندس بازرگان که نخست وزیر دولت موقت بود و استعفا داد و همچنین از زمان بنی صدر که مقولهایی جداگانه و انحرافی در مسیر انقلاب بود و با ایجاد بحران و آشوب و تنش در کشور و با پشت کردن به آرمانهای انقلاب به منافقین تروریست پیوست، تا کنون اگر مختصر بررسی داشته باشید آیا نمیبایست به مردم حق داد که تردید کنند . دوران وحشتناک ریاست جمهوری آقای احمدینژاد که مانند زمان بنی صدر، انحرافی بزرگ در مسیر آرمانهای انقلاب بود، موجبات شک و تردید را فراهم آورد و متاسفانه حمایتهای گاه و بیگاه و گسترده از ایشان و دولت امام زمان نامیدنش و پاک دست بودنش گوش فلک را کر کرده بود، از یادها نخواهد رفت.
همان دولت پاکدستی ! که کوس رسواییاش به صدا در آمد و ارشدترین مقام مسئول یعنی معاون اولش مجرم شناخته شد و باید راهی زندان شود. دولتی که مرتکب اختلاسهای کلان شد، دروغهای بسیار تحویل ملت داد ، هنجارشکنی کرد، به خرافهپرستی و مسدود کردن عقلانیت روی آورد و با همراهان پایداریچی خود چون آرپیجی زنها راه خشونت و بیتدبیری و تندروی و دوری از عقل و منطق را پیشه کرد و متاسفانه مورد حمایت قرار گرفت و به دلیل همان حمایتهای بیدریغ، در عدول از اخلاق و ایجاد تنش در داخل و خارج تا در آستانه جنگ قرار دادن کشور پیش رفت .
آقای علم الهدی!
مردم از خود میپرسند چرا افرادی چون احمدی نژاد و پایداریچیها با آن همه خسارتهای زیان بار به انقلاب و مردم و کشور همچنان آزادانه و در حاشیه امنیت به اعمال و رفتار خود ادامه میدهند و دلسوزانی چون مهندس میرحسین موسوی و حجت الاسلام کروبی و دکتر رهنورد در حصر بسر میبرند؟ بهزاد نبویها که پیش از انقلاب و در جوانی و در جریان مبارزه با رژیم ستم شاهی و تلاش برای به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی، زندان اوین را تجربه کردهاند، چرا پس از انقلاب باز هم اوین باید خانه و ماوای آنها شود؟ بسیار دیگر از انقلابیون در زندانند و یا در محدودیت به سر می برند. آیا مردم حق ندارند تردید کنند ؟
اینک سید محمد خاتمی اسوه اخلاق و مدارا و مدیر و مدبر گفتگو و مدنیت و مورد احترام جهانیان و مردم ایران و رئیس جمهور ۸ سال طلایی جمهوری اسلامی، اکنون مورد بغض قرار گرفته است و از هر اظهارنظر ممنوع شده است، آیا نباید جوانان تردید کنند ؟
مجلسی که راه یافتگانش در ۳۶ ساگی انقلاب به هنجار شکنی و تندروی و بیمنطقی و ضدیت با آزادی شناخته میشوند، چگونه میتواند جوانان را متقاعد سازد که برای آزادی و استقلال و جمهوری اسلامی انقلاب شده است؟
اهانت به بیت امام و خط و نشان کشیدنها برای آیتالله هاشمی رفسنجانی، تردید بوجود میآورد .
آقای علم الهدی!
در ۸ سال محنت گذشته، مگر آقای جنتی و شاگردانش با تمام وجود از احمدینژاد دفاع نکردند و دیدید که آن« مرد رفته» چه نامردیهایی کرده بود و آنان که اکنون در حصر و حبسند مگر چه گفته بودند الا هشدار که «این ره که میروید به ناکجا آباد است» ولی نه تنها آن زمان گوش شنوایی نبود بلکه امروز هم از تریبون رسمی و از تلویزیون میلی و در نشریات اصولگرایان با کمال وقاحت احکام دین مبین را به سخره گرفته و حکم اعدام صادر میکنند و کیهان نشینان برای قتل روزنامهنگاران هم فتوا میدهند. اسید پاشیها، ماجرای بورسیهها، اختلاسهای خرد و کلان، عدم تمکین راه یافتگان مجلس به رای مردم، اختاپوسی چون مرتضوی، یاران سعید امامی، برخوردهای خونین با دانشجویان، اعمال غیر اخلاقی دیپلماتهای دولت قبل در خارج از کشور، فساد برخی از نمایندگان مجلس و مواردی از این قبیل آیا جای تردید ندارد؟
وقتی خطیب نماز جمعه تهران با آن ادبیات نامانوس با تمدن اسلامی و فرهنگ ایرانی مرگ رهبر کشوری را تبریک میگوید و در زمانی که مردم انتظار دارند راحتی و آسایش را ببینند آنان را به یک وعده غذا در روز سفارش می کند ، باید هم تردید کرد.
اما و اما آقای آیتالله!
گرچه مشکل بسیار است و شاید برخی از جوانان تردید کردهاند اما نه آن تردیدی که در جان شما خانه کرده است. اکثر جوانان ماجراها را بخوبی درک کرده و اطلاع دارند، آنان در اصل انقلاب تردید نکردهاند و رژیم پهلوی را هم نظامی برحق نمیدانند بلکه به فراست دریافتهاند که انحرافی پدید آمده و به حول و قوه الهی و صبر و استقامت ملت و هوشیاری انقلابیون اصلی و مبارزین واقعی، مشکلات برطرف خواهد شد و ابتدا لازم است بعضی از تندروها را بر سر جای خود نشاند و انقلاب را به دست سکانداران واقعی و دلسوزش سپرد تا از بزنگاهها و پیچ و خمها بدرستی عبور کنیم. شما هم یاری بفرمایید تا ماجور باشید .
جای آنست که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خزف می شکند بازارش
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085