سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » امام(ره) جلوی اجرای حکم سنگسار را گرفت...
» موسوی تبریزی:

امام(ره) جلوی اجرای حکم سنگسار را گرفت

چکیده :اول انقلاب یک قاضی در کرمان حکم سنگسار داده بود و حکم با حضور خبرنگاران اجرا شده بود. من آمدم تهران ماجرا را به امام گفتم. امام گفتند: اصلا این چیزها نباید ثابت شود. به امام گفتم: گاهی خودشان اقرار می کنند. امام گفتند: چرا به اقرارشان گوش می دهید. من اصرار کردم که اگر با اقرارشان ثابت شد چه کنیم؟ امام گفتند: برای این که چهره اسلام را در جامعه مشکوک می کند و برای اسلام عیب می گیرند اجرا نکنید. از آن وقت تا وقتی امام زنده بود حکم سنگسار اجرا نشد. ولی بعد امام اجرا شد. دست بریدن را هم از امام پرسیدم. امام گفتند: نکنید. ...


سید حسین موسوی تبریزی *

بسم الله الرحمن الرحیم

ما در بیان، تحلیل و تبلیغ حرکت سیدالشهدا غالبا دچار اشتباه شده ایم. حرکت امام حسین (ع) برای اصلاح انحراف های پدیدآمده در جامعه اسلامی بود. البته قبل از ایشان نیز حضرت علی (ع) بسیاری از انحراف هایی را که بعد از پیامبر پدیدآمده بود تذکر داده بود.

حضرت علی (ع) در توضیح جامعه اسلامی منحرف شده فرمود: وَ کَانَ أَهْلُ ذَلِکَ الزَّمَانِ ذِئَاباً وَ سَلَاطِینُهُ سِبَاعاً وَ أَوْسَاطُهُ أُکَّالًا [أَکَالًا] وَ فُقَرَاؤُهُ أَمْوَاتاً وَ غَارَ الصِّدْقُ وَ فَاضَ الْکَذِبُ وَ اسْتُعْمِلَتِ الْمَوَدَّهُ بِاللِّسَانِ وَ تَشَاجَرَ النَّاسُ بِالْقُلُوبِ وَ صَارَ الْفُسُوقُ نَسَباً وَ الْعَفَافُ عَجَباً وَ لُبِسَ‏ الْإِسْلَامُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوبا (نهج البلاغه، خطبه ۱۰۸): “مردم آن زمان محبت و وداد را در زبان به کار می برند، در حالی که با دل های خود با یکدیگر خصومت و مشاجره می ورزند. فسق و فجور نسبت می گردد و عفت و پاکدامنی باعث شگفتی و دین اسلام مانند پوستین وارونه پوشیده می شود.” اسم اسلام هست ولی واقعیت اسلام درست نشان داده نمی شود.

حضرت علی (ع) در روزهای اول خلافتش فرمود: وَ الَّذِی بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَ‏ بَلْبَلَهً وَ لَتُغَرْبَلُنَ‏ غَرْبَلَهً وَ لَتُسَاطُنَ‏ سَوْطَ الْقِدْرِ حَتَّى یَعُودَ أَسْفَلُکُمْ أَعْلَاکُمْ وَ أَعْلَاکُمْ أَسْفَلَکُمْ (خطبه ۱۶): “سوگند به خدایی که پیامبر را به حق مبعوث فرموده است، شما گرفتار آشوب های فکری و عقیدتی شده، در کوران حوادث برای تصفیه به هم خواهید خورد. و چونان محتوای دیگ جوشان درهم و برهم خواهید شد، تا پایین نشینانتان صعود به بالا نمایند و بالانشینانتان به پستی ها سقوط کنند.” دیگر مثل گذشته درهای بیت المال به روی اشراف و سران باز نمی شود. مواظب باشید صدای وااسلاما بلند نشود. آن چه الآن هست اسلام نیست. اسلام چیزی است که من معرفی می کنم؛ زیرا از اول من همراه پیامبر بودم و صدای وحی را می شنیدم و تاویل و تفسیر وحی گام به گام با من پیش رفته است. من نسبت به پیامبر مثل بچه شتری بودم که دنبال مادرش می رود. پس اولین شیعه علی (ع) است؛ زیرا شیعه کسی است که در سخن و عمل از پیامبر و اهل بیت پیروی می کند. قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ‏: إِنَّمَا شِیعَتُنَا مَنْ‏ تَابَعَنَا وَ لَمْ یُخَالِفْنَا وَ إِذَا خِفْنَا خَافَ‏ وَ إِذَا أَمِنَّا أَمِنَ، فَأُولَئِکَ شِیعَتُنَا حَقّاً (الاصول السته عشر، ۲۱۵). صرف شعاردادن، دادزدن و به سرزدن بد نیست (البته افراطش بد است)، دعوت به عزاداری و تحریک احساسات، از شعائر است، یعنی اعلامیه است و پشت سر آن باید آموزش دین و تقویت ایمان و تبعیت از اهل بیت باشد.

حضرت علی (ع) بعد از پیامبر تا می توانست از انحرافات و خطاهای خلفا می کاست. گاهی خلیفه دوم حکم صادر کرده بود ولی آن حضرت به او می گفت اشتباه کرده ای و او می پذیرفت. نمی گفت اگر بگویم اشتباه کرده ام آبروی خلافت می رود، خلیفه تضعیف می شود. ۷۵ بار گفت لولا علی لهلک عمر (علامه امینی، الغدیر). آن حضرت می فرمود خلیفه اول خلافت را در طبعی خشن قرارداد که دل ها را سخت مجروح می کرد و تماس با آن، خشونتی ناگوار داشت.در چنان طبعی خشن که منصب زمامداری به آن تفویض شد، لغزش های فراوان به جریان می افتد و پوزش های مداوم به دنبالش. دمساز طبع درشتخو چونان سوار بر شتر چموش است که اگر افسارش را بکشد، بینی اش بریده می شود و اگر رهایش کند، از اختیارش به در می رود. سوگند به پروردگار مردم در چنین خلافت ناهنجار به مرکبی ناآرام و راهی خارج از جاده و سرعت در رنگ پذیری و حرکت در پهنای راه به جای سیر در خط مستقیم مبتلا شدند: فَصَیَّرَهَا فِی حَوْزَهٍ خَشْنَاءَ یَغْلُظُ کَلْمُهَا وَ یَخْشُنُ مَسُّهَا وَ یَکْثُرُ الْعِثَارُ فِیهَا وَ الِاعْتِذَارُ مِنْهَا فَصَاحِبُهَا کَرَاکِبِ الصَّعْبَهِ إِنْ أَشْنَقَ‏ لَهَا خَرَمَ‏ وَ إِنْ أَسْلَسَ لَهَا تَقَحَّمَ‏ فَمُنِیَ‏ النَّاسُ لَعَمْرُ اللَّهِ بِخَبْطٍ وَ شِمَاسٍ‏ وَ تَلَوُّنٍ وَ اعْتِرَاض (نهج البلاغه، خطبه ۳).

وقتی مردم برای خلافت به سراغ او آمدند فرمود وزیر باشم برای شما بهتر است تا این که امیر باشم: فَقَالَ لَا تَفْعَلُوا فَإِنِّی أَکُونُ‏ وَزِیراً خَیْرٌ مِنْ أَنْ أَکُونَ أَمِیراً فَقَالُوا وَ اللَّهِ مَا نَحْنُ بِفَاعِلِینَ حَتَّى نُبَایِعَک‏ (بحار الانوار، ۳۲، ۷). می دانست در وزارت و مشاوره اش کینه های ابوسفیان و… تحریک نمی شود و پشت پرده بهتر می تواند کار کند.

اشکالی ندارد انسان کسی را انتخاب کند بعد بفهمد اشتباه کرده است. اما بعد که فهمید باید به اشتباه خود اعتراف کند. نگوید من یا منصب من تضعیف می شود. سوده گفت: در زمان حکومت علی (ع) یکی از کارگزارانش مرا آزرد و من شکایت نزد آن حضرت بردم، ایشان به احترام من (با این که مرا نمی‏شناخت) نماز خود را به تأخیر انداخت و با مهربانی از حاجتم پرسید: وقتی بیان کردم، چشمانش پر از اشک شد و فرمود: خدایا تو خود می‏دانی که من دستور ستم بر بندگانت را نداده‏ام. سپس تکه پوستی را از جیبش بیرون آورد و بر آن چنین نوشت:… نامه ام که به دستت رسید آن چه در اختیار توست نگه دار تا کسی بیاید و از تو تحویل بگیرد (ابن طیفور، بلاغات النساء، انتشارات سید رضی، ۴۸). اعتراف به اشتباه اجتماعی عبادت است. ما اگر اشتباهی کرده ایم که روی میلیون ها نفر اثر بد داشته است نباید در برابر آنان بگوییم اشتباه کرده ایم؟! لازم نیست کسی را که انتخاب و حمایت می کنیم خودش دزد باشد و بیت المال را بخورد ولی همین که علم و توان مدیریت درست نداشته باشد و نتیجه کارش بد شود معلوم می شود انتخاب او اشتباه بوده است. اگر کسی ریاستی را به عهده بگیرد در حالی که داناتر از او هست خدا روز قیامت به او نگاه نمی کند: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ مَنْ تَعَلَّمَ عِلْماً لِیُمَارِیَ بِهِ السُّفَهَاءَ وَ یُبَاهِیَ بِهِ الْعُلَمَاءَ وَ یَصْرِفَ بِهِ النَّاسَ إِلَى نَفْسِهِ یَقُولُ أَنَا رَئِیسُکُمْ فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ ثُمَّ قَالَ إِنَّ الرِّئَاسَهَ لَا تَصْلُحُ إِلَّا لِأَهْلِهَا فَمَنْ دَعَا النَّاسَ إِلَى نَفْسِهِ وَ فِیهِمْ مَنْ‏ هُوَ أَعْلَمُ‏ مِنْهُ‏ لَمْ یَنْظُرِ اللَّهُ إِلَیْهِ یَوْمَ الْقِیَامَه (الاختصاص، ۲۵۱).

حضرت علی (ع) بین برده ها و اشراف و اعیان فرق نمی گذاشت. به او گفتند باید بین اینان فرق بگذاری تا حکومتت مستحکم شود. معاویه نیز چنین می کند. اما او نپذیرفت و فرمود: آیا به من دستور می دهید برای یاری خودم به دیگران ظلم کنم؟: عَنْ رَبِیعَهَ وَ عُمَارَهَ: أَنَّ طَائِفَهً مِنْ أَصْحَابِ عَلِیٍّ ع مَشَوْا إِلَیْهِ فَقَالُوا: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَعْطِ هَذِهِ الْأَمْوَالَ وَ فَضِّلْ هَؤُلَاءِ الْأَشْرَافَ مِنَ الْعَرَبِ وَ قُرَیْشٍ عَلَى الْمَوَالِی وَ الْعَجَمِ وَ مَنْ تَخَافُ خِلَافَهُ مِنَ النَّاسِ وَ فِرَارَهُ. قَالَ: وَ إِنَّمَا قَالُوا لَهُ ذَلِکَ لِلَّذِی کَانَ مُعَاوِیَهُ یَصْنَعُ بِمَنْ أَتَاهُ فَقَالَ لَهُمْ عَلِیٌّ ع: «أَ تَأْمُرُونِّی أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ وَ اللَّهِ لَا أَفْعَلُ مَا طَلَعَتْ شَمْسٌ وَ مَا لَاحَ فِی السَّمَاءِ نَجْمٌ وَ اللَّهِ لَوْ کَانَ مَالُهُمْ لِی لَوَاسَیْتُ‏ بَیْنَهُمْ فَکَیْفَ وَ إِنَّمَا هِیَ أَمْوَالُهُمْ» (الغارات، ۱، ۴۸). درست است که در تزاحم افسد و فاسد باید فاسد را انتخاب کنیم و در تزاحم اهم و مهم باید به اهم عمل کنیم ولی هدف وسیله را توجیه نمی کند. ما نمی توانیم با تهمت زدن به دیگران آنان را از صحنه بیرون کنیم. در مورد بدعتگزاران که در روایت آمده است: “باهتوهم،” به این معناست که با بحث و دلیل آوردن آنان را مجاب و ساکت کنید، آنان را مات و مبهوت کنید نه این که به آنان تهمت بزنید. امام حسین (ع) نیز برای همین معیارهایی که علی (ع) بیان کرد و برایش جان داد حرکت کرد. پس ما الآن نمی توانیم بگوییم پیرو امام حسین (ع) هستیم ولی بر خلاف اهداف او عمل کنیم. بگوییم مثل امام حسین (ع) هستیم و مخالفان ما مثل یزیدند. در تلویزیون یک معمم بیاید و به کسانی که سال ها برای انقلاب زحمت کشیده اند و یک ریا ل هم سوء استفاده نکرده اند بگویند یزیدی.

یکی از اهداف حرکت امام حسین (ع) امر به معروف و نهی از منکر است: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ هَذَا مَا أَوْصَى بِهِ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ إِلَى أَخِیهِ مُحَمَّدٍ الْمَعْرُوفِ بِابْنِ الْحَنَفِیَّهِ أَنَّ الْحُسَیْنَ یَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ جَاءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِ الْحَقِّ وَ أَنَّ الْجَنَّهَ وَ النَّارَ حَقٌ‏ وَ أَنَّ السَّاعَهَ آتِیَهٌ لا رَیْبَ فِیها وَ أَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ وَ أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ‏ الْإِصْلَاحِ‏ فِی أُمَّهِ جَدِّی ص أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أَسِیرَ بِسِیرَهِ جَدِّی وَ أَبِی‏… (بحار الانوار، ۴۴، ۳۲۹). امام حسین (ع) می خواست فرهنگ تبعیضی که در جامعه اسلامی رواج یافته بود را از بین ببرد. حدود ۵۰ سال از رحلت پیامبر گذشته بود و مثل تبعیض های زمان جاهلیت، جامعه اسلامی طبقاتی شده بود: یک عده حکومت می کردند و یک عده از اشراف و اعیان بودند و دستی در بیت المال داشتند و بقیه مردم می باید از آنان اطاعت می کردند. عده ای از سران قریش بعد از مسلمان شدن نیز حاضر نبودند موقعیت برتری خود بر دیگران را از دست بدهند. پیامبر عده ای را می خواست برای جنگ موته بفرستد ولی حاضر نشدند بروند. خلیفه دوم شامات را به یزید (پسر ابوسفیان) و بعد از او به معاویه داد برای این که بنی امیه به کمتر از آن راضی نبودند. خلیفه سوم که آمد همه فامیلش را هم آورد: إِلَى أَنْ قَامَ ثَالِثُ الْقَوْمِ نَافِجاً حِضْنَیْهِ بَیْنَ نَثِیلِهِ‏ وَ مُعْتَلَفِهِ‏ وَ قَامَ مَعَهُ بَنُو أَبِیهِ یَخْضَمُونَ‏ مَالَ اللَّهِ- [خَضْمَ‏] خِضْمَهَ الْإِبِلِ نِبْتَهَ الرَّبِیعِ‏ (نهج البلاغه، خطبه ۳): به همراه او فرزندان پدرش برخاستند و چونان شتر که علف های باطراوت بهاری را با احساس خوشی می خورد مال خدا را با دهان پر می خوردند. وقتی حضرت علی (ع) به او اعتراض می کرد او می گفت معاویه هم در شام چنین می کند. سوء استفاده از بیت المال و پدید آمدن سرمایه داران بزرگ و محرومیت بقیه مردم به یک فرهنگ تبدیل شده بود. الآن هم بعضی از نوکیسه ها آمده اند و می خورند و می برند، حتی بعضی از کسانی که از رزمندگان و جانبازان هستند ولی دنبال زدوبند و جمع ثروت اند. امام حسین (ع) حرکت کرد تا این مفاسد اجتماعی و اقتصادی را اصلاح کند و از این منکرات جلوگیری کند و در برابر دست اندازی به بیت المال بایستد. اول فدایی امر به معروف و نهی از منکر امام حسین (ع) و اصحابش هستند. امر به معروف یکی از بهترین فرائض ماست البته به شرط این که درست اجرا شود. اول خودم اصلاح شوم، بعد قصد اصلاح دیگران داشته باشم و با روش موثر امر و نهی کنم. ما نباید برای روش های نادرست امر و نهی زمینه ایجاد کنیم. بعضی در تلویزیون گفته اند خارجی ها برای اسید پاشی برنامه ریزی کرده اند؛ ممکن است چنین چیزی درست باشد ولی تا این کار زمینه داخلی نداشته باشد کسی به دنبالش نمی رود. زمینه اش را داخلی ها فراهم می کنند. باید با این زمینه سازی ها مخالفت کرد. حتی حدود مسلّم اسلامی هم اگر چهره اسلام را در دنیا بد نشان دهد نباید اجرا شود. اول انقلاب یک قاضی در کرمان حکم سنگسار داده بود و حکم با حضور خبرنگاران اجرا شده بود. من آمدم تهران ماجرا را به امام گفتم. امام گفتند: اصلا این چیزها نباید ثابت شود. به امام گفتم: گاهی خودشان اقرار می کنند. امام گفتند: چرا به اقرارشان گوش می دهید. من اصرار کردم که اگر با اقرارشان ثابت شد چه¬کنیم؟ امام گفتند: برای این که چهره اسلام را در جامعه مشکوک می کند و برای اسلام عیب می گیرند اجرا نکنید. از آن وقت تا وقتی امام زنده بود حکم سنگسار اجرا نشد. ولی بعد امام اجرا شد. دست بریدن را هم از امام پرسیدم. امام گفتند: نکنید. حدود شرعی مصلحت دارد اما مساله بسیار مهمتر از این حدود اصلاح جامعه است. با این کارها حفظ اسلام بچه های خودمان هم در خطر قرارمی گیرد. در دنیا هم یک تابلو علیه خودمان درست می کنیم. امر به معروف و نهی از منکر به فتوای خیلی از بزرگان مثل مرحوم محقق در شرایع منحصر به جایی است که به ضرب و جرح نرسد. ضرب و جرح باید به اذن امام باشد و بعضی می گویند باید با اذن امام معصوم باشد. به نظر آیت الله منتظری مصلحت داشتن امر به معروف منافات ندارد با این که باید به اذن امام باشد: أنّ وجوبهما لمصلحه العالم لا ینافی اشتراطهما بإذن الإمام‌ حذرا من الهرج و المرج و اختلال النظام، فلعلّ المفسده المترتبه علیهما حینئذ أقوى (دراسات فی ولایه الفقیه، ۲، ۲۱۷). امر به معروف باید قانون داشته باشد و افراد معرفی شده انجام دهند تا هرج و مرج پیش نیاید. همین دیشب در قم خیابان جمهوری جلو یک ماشین را که یک زن و شوهر در آن بوده اند گرفته اند و موبایلشان را گرفته اند و پس نمی داده اند. ما باید از حرکت امام حسین (ع) الهام بگیریم و تلاش کنیم برای اصلاح جامعه خودمان. ما نباید در فکر انقلاب کردن باشیم. باید در مسیری فعالیت کنیم که انحراف ها و مفسده های پدیدآمده در انقلاب اصلاح شود. امربه معروف کنیم برای از بین بردن ریشه مفاسد. مبارزه با معلول ها خیلی موثر نیست. بچه های بدحجاب در این نظام به دنیا آمده اند. در مدارسی درس خوانده اند که مربی تربیتی و نماز جماعت داشته اند و به دانشگاهی رفته اند که دروس دینی و نماز جماعت بوده است. ما باید تلاش کنیم راههای فرهنگی پیدا کنیم. ما باید از مسئولان بخواهیم امور قضایی را درست کنند. وقتی مفاسد بزرگ در جامعه پدید می آید و کسی که میلیاردها تومان را نابود کرده است راست راست راه می رود و لیست می نویسد که این پول ها را گرفته ام و به این افراد داده ام و من آبروی نظام هستم، محاکمه او هم چند سال طول می کشد، این سرکشی ها هم از جوانها پدید می آید. این ها منکرهای اصلی در جامعه است که باید اصلاح شود. یقین دارم اگر این امور را اصلاح کنیم و دین را زیبا نشان دهیم این جوان ها به رعایت احکام شرع هم علاقه مند می شوند. انقلاب که شد تا اواخر سال ۶۱ بی حجابی کامل هم وجود داشت و با آن برخورد نمی شد. اواخر ۵۸ در تبریز در یک محله اعیان نشین، عده ای به طور زننده ای بی حجاب بودند. عده ای از جوان ها رفته بودند پهلوی آیت الله مدنی (امام جمعه تبریز) و گزارش داده بودند. ایشان گفته بودند پس غیرت شما کجا است. اینان هم رفته بودند و با اسپری به صورت بعضی از این زنان رنگ پاشیده بودند. خبر به من رسید دستور دادم آنان را دستگیر کردند. بعد در نماز جمعه صحبت کردم و از آن خانم ها عذرخواهی کردم و گفتم هیچ کس حق ندارد چنین کند. به کسانی که دستگیر شده اند ممکن است تخفیف بدهیم اما از الان که اعلام کردم اگر کسی چنین کند با شدت برخورد می کنیم. بعد هم گفتم بی حجابی در ایران از نشانه های رضاخان است. من از خانم ها می خواهم که حتی اگر حجاب را قبول ندارند به احترام اکثریت مردم که انقلاب کرده اند و به رعایت حجاب در جامعه مایلند، پوشش خود را مناسب کنند. همین طرز برخورد باعث شد بی حجابی در تبریز به شدت کاهش پیدا کند. در تهران هم اواخر سال ۶۱ در یک جلسه که سران نظام بودند بحث بی حجابی مطرح شد و قرار شد افراد مختلف مصاحبه و سخنرانی کنند و از خانم ها بخواهند که خودشان حجاب را رعایت کنند. همین روش برخورد، بی حجابی را در تهران هم بسیار کاهش داد.

ما اگر برخوردهای خودمان را درست کنیم منکرات در جامعه کم می شود اما اگر برخوردهای خشن و نامعقول داشته باشیم بعد بخواهیم با عکس العمل های آن در جامعه مبارزه کنیم موفق نمی شویم. در مجلس چه جنجالی درست کردند که یک وزیر در مورد حوادث ۸۸ به رهبری نامه نوشته است و باید حذف شود. نامه نوشتن به رهبری چه اشکالی دارد؟ به چه کسی باید می نوشت به سازمان ملل باید می نوشت؟ بزرگترین عبادت و امر به معروف این است که انسان ائمه مسلمین را نصیحت کند. تازه او به رهبری شکایت برده نصیحت که نکرده است. پیامبر به کسانی که پیامش را درباره نصیحت به ائمه مسلمین بشنوند و به دیگران برسانند دعا کرده است: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع‏ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص خَطَبَ النَّاسَ فِی مَسْجِدِ الْخَیْفِ فَقَالَ نَضَّرَ اللَّهُ عَبْداً سَمِعَ مَقَالَتِی فَوَعَاهَا وَ حَفِظَهَا وَ بَلَّغَهَا مَنْ لَمْ یَسْمَعْهَا فَرُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ غَیْرُ فَقِیهٍ وَ رُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ إِلَى مَنْ هُوَ أَفْقَهُ مِنْهُ ثَلَاثٌ لَا یُغِلُّ عَلَیْهِنَّ قَلْبُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ‏ إِخْلَاصُ الْعَمَلِ لِلَّهِ وَ النَّصِیحَهُ لِأَئِمَّهِ الْمُسْلِمِینَ‏ وَ اللُّزُومُ لِجَمَاعَتِهِمْ فَإِنَّ دَعْوَتَهُمْ مُحِیطَهٌ مِنْ وَرَائِهِمْ الْمُسْلِمُونَ إِخْوَهٌ تَتَکَافَأُ دِمَاؤُهُمْ وَ یَسْعَى بِذِمَّتِهِمْ أَدْنَاهُمْ (الکافی، ۱، ۴۰۳).

* متن سخنرانی در محل مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، به تاریخ دوشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۳ برابر با ۹ محرم ۱۴۳۶



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.