سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » شعارم این بود که کسی را به زور به بهشت نمی برم...

شعارم این بود که کسی را به زور به بهشت نمی برم

چکیده : فقط آمده بودم که دين خود را نسبت به جامعه ، کشور و خدايم ادا کنم. گفته بودم که به هر بهايی ولی نه به هر شيوه ای تلاش خواهم کرد نگاهی اخلاقی، علمی و انسانی به سياست داشته باشم ، در برابر مردم صادق و صريح و صميمي ، در مقابل مخالفان صبور و در دفاع از آزادی ، کرامت و حقوق اساسی مردم با صلابت خواهم بود...


مصطفی معین

۲۷ خردادسالگرد برگزاری مرحله اول انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری درسال۱۳۸۴ بود. نمیخواهم در این مجال به چگونگی برگزاری و یا سلامت انتخابات ، امانتداری و پاسداری از رأی مردم و کم و کیف نتایج آن به پردازم که در این زمینه قبلا” بحث و نظراتی ازسوی من و دیگران ارائه شده است و شما می توانید با انتخاب چند کلیدواژه با اینترنت به آنها دستیابید. فقط می خواستم درباره انگیزه ورودم یادآوری کنم که حضورم در آن انتخابات بدون هیچ پیش شرط ، چشم داشت ، منّت گذاری ، تعهد به حزب و گروه و یا اجازه مقام و مرجعی بود. فقط آمده بودم که دین خود را نسبت به جامعه ، کشور و خدایم ادا کنم. گفته بودم که به هر بهایی ولی نه به هر شیوه ای تلاش خواهم کرد نگاهی اخلاقی، علمی و انسانی به سیاست داشته باشم ، در برابر مردم صادق و صریح و صمیمی ، در مقابل مخالفان صبور و در دفاع از آزادی ، کرامت و حقوق اساسی مردم با صلابت خواهم بود. دراینجا فقط به شعارهای انتخاباتی ام که نشان دهنده انگیزه ، هدف ، دیدگاه ها و محورهای برنامه هایم بودند اشاره می کنم که تا حدودی به سیر تحول و مقایسه آنها در انتخابات های بعدی توجه شود. این شعارها درواکنش به رقیبان طرح نشده بود و در پاسخ به ضرورت های جامعه بود.

-اول : پرهیز از شعارهای مردم فریب مانند ، “بر سر سفره آوردن نفت ، دادن یارانه نقدی و …” و این قبیل وعده ها که آنها را نوعی مردم فریبی و درتضاد با منافع ملی می دانستم.

دوم : تاکید برشعارهای اساسی اصلاح طلبی پیشرو از جمله ، توسعه علمی ایران ، ایران برای همه ایرانیان ، دموکراسی و حقوق بشر ، دموکراسی برای ایران و صلح برای جهان ، اصلاحات گامی به پیش ، دوباره می سازمت وطن ، عدالت همه جانبه جنسیتی – نسلی – قومیتی و مذهبی ، دفاع از حقوق اقوام و مذاهب ، دفاع از حقوق محذوفین ، دولت بی سانسور و جمله های کلیدی چون ” من کسی را به زور به بهشت نخواهم برد! ، معاونت حقوق بشر تعیین می کنم ، تبعیض مثبت به نفع زنان .. ، انرژی هسته ای در چارچوب منافع و امنیت ملی و …”.

داوری در باره میزان واقع بینی و آینده نگری بکارگرفته شده در این شعارهای اصلی و راهبردها و برنامه های پیوست آن وقتی مشخص تر می شود که خسارت های عظیم اقتصادی ، اجتماعی ، اخلاقی و فرهنگی تحمیل شده به جامعه و کشور از جمله سیل مهاجرت نخبگان به خارج طی حاکمیت دولت های نهم و دهم مورد ارزیابی دقیق و کمی صاحبنظران قرار گیرد. دیپلماسی ضعیف ، غیر علمی و مخرب در آن دولت که به محکومیت چندباره ایران در شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل و به دنبال آن تحریم و انزوای کشور در سطح جهان و منطقه منجر شد، زمینه ساز بسیاری از آسیب های اجتماعی در داخل و تنش های فرقه ای و شعله ور کردن جنگ شیعه و سنی توسط قدرت های غربی و عوامل محلی آنها در منطقه گردید که فجایع آن اکنون در عراق به اوج خود رسیده است. این فقط اشاره ای بود به آنچه در پی انتخابات ریاست جمهوری در سال های ۸۴ و ۸۸ و تشکیل دولت مهرورزی و پاک دستی و…! بر کشور رفت ، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!

در پایان اگر به یاد داشته باشید این شعر زیبا و برانگیزنده هوشنگ ابتهاج نیز زینت بخش سخنان و پوسترهای انتخاباتی ۸۴ بود که به حضورتان تقدیم می شود:

“به سان رود

که در نشیب دره سر به سنگ می زند ، رونده با ش!

امید هیچ معجزی ز مرده نیست ، زنده با ش!”

” سرود زندگی ”

چه فکر می کنی؟

که بادبان شکسته زورق به گل نشسته ای ست زندگی ؟

در این خراب ریخته

که رنگ عافیت ازو گریخته

به بن رسیده راه بسته ایست زندگی

چه سهمناک بود سیل حادثه

که همچو اژدها دهان گشود

زمین و آسمان ز هم گسیخت

ستاره خوشه خوشه ریخت

و آفتاب درکبود دره های آب غرق شد

هوا بد است

تو با کدام باد می روی؟

چه ابر تیره ای گرفته سینه تو را

که با هزار سال بارش شبانه روز هم

دل تو وا نمی شود

تو از هزاره های دور آمدی

در این درازنای خون فشان

به هر قدم نشان نقش پای توست

در این درشتناک دیولاخ

ز هر طرف طنین گامهای رهگشای توست

بلند و پست این گشاده دامگاه ننگ و نام

به خون نوشته نامه وفای توست

به گوش بیستون هنوز

صدای تیشه های توست

چه تازیانه ها که با تن تو تاب عشق آزمود

چه دارها که از تو گشت سربلند

زهی شکوه قامت بلند عشق

که استوار ماند در هجوم هر گزند

نگاه کن

هنوز آن بلند دور

آن سپیده آن شکوفه زار ِ انفجار نور

کهربای آرزوست

سپیده ای که جان آدمی هماره در هوای اوست

به بوی یک نفس در آن زلال دم زدن

سزد اگر هزار بار

بیفتی از نشیب راه و باز

رو نهی بدان فراز

چه فکر می کنی ؟

جهان چو آبگینه شکسته ایست

که سرو راست هم در او شکسته می نمایدش

چنان نشسته در کمین دره های این غروب تنگ

که راه بسته می نمایدش

زمان بی کرانه را

تو با شمار گام عمر ما مسنج

به پای او دمیست این درنگ درد و رنج

به سان رود

که در نشیب دره سر به سنگ می زند، رونده باش!

امید هیچ معجزی زمرده نیست زنده باش!

منبع: صفحه فیس بوک نویسنده



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.