سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » رفع حصر و آزادی زندانیان؛ ضرورت بازیابی اخلاق و راهی برای آشتی ملی...

رفع حصر و آزادی زندانیان؛ ضرورت بازیابی اخلاق و راهی برای آشتی ملی

چکیده :وظیفه حاکمان در تعمیق این فرهنگ اصیل ایرانی، اسلامی بیش از دیگران است. در این راستا، آزادی زندانیان سیاسی، رفع حصر از رهبران جنبش مسالمت آمیز سبز ایران، و برداشتن تهدید و فشار از فعالان سیاسی، اجتماعی، مدنی، مدارا با دگر اندیشان و معترضان در چارچوب قانون، همگی به گسترش اعتماد و همکاری میان مردم و حاکمیت منجر، و راه را برای آشتی ملی فراهم خواهد ساخت. موضوعی که جامعه ایرانی سخت بدان محتاج است. برای جامعه ایرانی، نوروز تنها یک سنت دیرینه نیست. نوروز باید آغازی بر یک پایان باشد. آغازی برای اصلاح و اعتدال....


کلمه- محمد کیانوش راد:

از اصلی ترین خصلت‌های جامعه ایرانی، شان اخلاقی و خصال نیکوی مهر و مهربانی و و ضرورت بازیابی و مروت و مداراست. به قول حافظ: آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است، با دوستان مروت، با دشمنان مدارا. تعالیم تن‌ها پیامبر ایرانی زرتشت نیز بر اساس سه گانه پندار نیک، گفتار نیک، و کردار نیک استوار گردیده است. زشتی دروغ و دروغگویی، در جامعه کهن ایرانی، از جمله آفات خانمان برانداز برای جامعه ایرانی شمرده شده است و مهربانی و مروت با هموطنان و صلح و مدارا با مردمان دیگر سرزمین‌ها رویه ایرانیان باستان بوده است.

این سیره و رویه و این حاکمیت فرهنگ ایرانی بود که در منشور کورش، شاه ایرانی نمودار گردید. منشوری که از آن به عنوان اولین اعلامیه حقوق بشر یاد می‌شود. بیانیه‌ای که گویای روح سماحت و جوانمردی و مهر و مهربانی ایرانیان است. فرهنگ اصیل دینی و اسلامی بر گستره و عمق این خلقیات ارزشمند ایزانیان افزود. پیامبر گرامی اسلام، بهترین مردم را کسی می‌ داند که با مردم مهربان باشد. بسیار گفته شده، که ایرانیان در برابر حملات گسترده و مکرر ویرانگر و خانمانسوز ایستادگی کرده است و از هویت سرزمینی خویش با وجود اقوام متکثر و پراکنده حفاظت، و از کیان سرزمینی خویش تا توان داشتند حراست نمودند. اما نمی‌توان کتمان کرد، که برغم مانایی گوهر فرهنگ ایران زمین، فرهنگ عمومی کشور، در کنار اوج و عظمت و تعالی، در برهه‌هایی از تاریخ خویش، به حضیض و افول و انحطاط گرفتار آمده است.

حکومت‌های چپاول گر و خودکامه، فرهنگ استبدادی، و جریان مذهبی قشری و توجیه گر استبداد، فرهنگ ریاکاری و نفاق را در بستر تاریخی جامعه ایرانی نهادینه کردند، اما نهاد ماندگار جامعه ایرانی در اولین فرصت بدست آمده راه اصیل خویش را پی گرفته است. دوره‌های آزادی مردم ایران، که در خلال دوره‌های استبدادی، امکان ظهور و بروز یافته بهترین شاهد این مدعاست.

دوران هشت ساله دولت احمدی‌نژاد، از جمله مقاطعی است که به رغم شعار مهرورزی دولت، در عمل با بکارگیری ادبیات سبک و سخیف دولتمردان، که با چاشنی توهین و تحقیر مخالفان و معترضان داخلی و خارجی همراه بود چهره‌ای زشت از ایران و ایرانی نزد افکار عمومی فراهم ساخت. گسترش ادبیات خشن، پرخاشگرانه، توهین آمیز و سراسر ناسزا به منتقدان و مخالفان نه تنها دامن کشورهای بیگانه، که دامن دوستان انقلاب و سابقون در جهاد و حتا هم جناحی‌های محافظه کار و اصول گرا را‌‌ رها نکرد.

نتیجه روشن چنین ادبیاتی، گسترش روحیه تند و عصبی در میان سایر اقشار اجتماعی بود و از آنجا که گفته‌اند: «الناس علی دین ملوکهم» پژواک گفتار و رفتار مدیران دولت، در جامعه نمودار می‌شد. با نگاهی گذرا به عرصه‌های گوناگون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، می‌توان چهره‌های شاخص این نوع ادبیات و کار ویژه های آن را مشخص نمود. به عنوان مثال در عرصه سینما و کارگردانی، در عرصه ورزش و فوتبال، در مطبوعات، در عرصه رسانه صدا و سیما، در عرصه روحانیت و امامان جمعه، در عرصه مجلس و نمایندگان آن، در عرصه قوه قصاییه و پدیده‌های اعجاب برانگیز آن و در دانشگاه‌ها و مجامع علمی، و در عرصه تحلیل گران سیاسی و…… در هر کدام از این عرصه‌ها با کمی تامل، نام کسانی به یاد می‌آید که به پرخاشگری و بد زبانی و نامهربانی شهره‌اند، و در راس همه آنان از معجزه ادعایی قرن یعنی احمدی‌نژاد می‌توان نام برد. اینان دانسته یا ندانسته در جهت تغییر سبک گفتاری و کرداری توده‌های مردم به ایفای نقش پرداختند. حاکمیت گفتمان دروغ‌پردازی و اتهام زنی و فحاشی و بی‌آبرو کردن برنامه ریزی شده، برای اصیل‌ترین چهره‌های انقلاب و نیز روشنفکران، هنرمندان، نویسندگان، دانشگاهیان، و هرآنکس که در مسیر فکری آنان قرار نمی‌گرفت، رویه ثابت و افتخار آمیز این جماعت پرمدعا گردیده بود.

نیازی نیست تا تحقیقات گسترده علمی و میدانی چنین نتایجی را اثبات کند، با کمی دقت در رفتار اجتماعی مردم در جای جای کشور می‌توان به تنزل آستانه تحمل و حوصله مردم در مراودات روزمره در ادارات و کوچه و خیابان آگاه شد؛ و به تفاوت رفتارهای احترام آمیز مردم با یکدیگر، در دوره خاتمی و احمدی‌نژاد پی برد. این جمله پرمعنای میرحسین موسوی به احمدی نژاد، همهٔ آن چیزی است که می‌توان گفت. او خطاب به پرده دری‌ها واتهام زنی‌های بی‌مبنا و بدون اعتبار احمدی‌نژاد گفت: «ادب مرد به ز دولت اوست». میرحسین موسوی در این بیان موجز، ناهنجاری و کژرفتاری و انحراف رییس دولت از اخلاق و پایبندی خویش به جوهره فرهنگ وهویت ایرانی را یادآور ساخت.

امسال و در انتخابات خرداد ماه، مردم راهی برای فرار از این مهلکه ایران سوز یافتند. آنان با امید به اصلاح و تدبیر و با نه گفتن به دروغ و تزویر و ریا، راهی نو، در میان ناباوری ناامیدان و بهت و حیرت حامیان دولت احمدی‌نژاد گشودند.

در هشت سال دولت احمدی‌نژاد و در تداوم هر روزه سیاست‌های مداخله گر و بحران آفرین مخالفان خاتمی، جامعه ایران با آسیب‌های عظیم اخلاقی و رفتاری مواجه گشت. نگاهی به آمارهای جرم و جنایت، خیانت و تباهی و اعتیاد در جامعه و رشد و افزایش سرسام آور فساد و اختلاس و تبانی‌های مالی در نهادهای دولتی، آنهم در دولتی که پاک‌ترین دولت نامیده می‌شد، تاسف بر انگیز بود. در این وضعیت، به شدت، بنیان‌های اخلاق عمومی جامعه ایران در معرض فروپاشی قرار گرفت. در این میان خطر کاهش سرمایه اجتماعی، و نابودی و زوال آن بیش از هر مساله‌ای ذهن اندیشمندان علوم اجتماعی و کار‌شناسان اخلاقی جامعه را نگران ساخته است. فعالیت‌های عمدی در ممانعت از آزادی احزابِ تاثیر گذار، محدویت بر سر فعالیت‌های نهادهای مردمی وغیر دولتی، ظرفیت اعتماد سازی و همکاری در میان مردم را خدشه دار ساخته است. کاهش سرمایه اجتماعی در ایران، اثرات کوتاه مدت و بلند مدت این واقعیت در افول و تنزل آستانه تحمل و رواداری، نه فقط در میان کنشگران سیاسی و اجتماعی، که در میان توده‌های مردم محسوس می‌باشد.

اعتماد به عنوان رکنی از سرمایهٔ اجتماعی در میان مردم کوچه و بازار و میل به همکاری‌های داوطلبانه، چرخش چرخ دنده‌های فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی و حتا اقتصادی را نرم و روان خواهد ساخت. افت اخلاق و هنجارهای مسالمت آمیز در میان مردم و نیروهای اجتماعی، و در معرض فراموشی قرار گرفتن روحیه و خلقیات مثبت ایرانیان، همچون مروت و مدارا، به بروز اختلالات کارکردی در عرصه‌های گوناگون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی منجر گردیده است. باید دوباره، جامعه را با ارزش‌های آسیب دیده و بعضا فراموش شدهٔ جامعه ایرانی اسلامی آشتی داد. باید سال را با مهر و مهربانی، اعتماد و همکاری، مروت با دوستان و مدارا با دشمنان آغاز کرد.

وظیفه حاکمان در تعمیق این فرهنگ اصیل ایرانی، اسلامی بیش از دیگران است. در این راستا، آزادی زندانیان سیاسی، رفع حصر از رهبران جنبش مسالمت آمیز سبز ایران، و برداشتن تهدید و فشار از فعالان سیاسی، اجتماعی، مدنی، مدارا با دگر اندیشان و معترضان در چارچوب قانون، همگی به گسترش اعتماد و همکاری میان مردم و حاکمیت منجر، و راه را برای آشتی ملی فراهم خواهد ساخت. موضوعی که جامعه ایرانی سخت بدان محتاج است. برای جامعه ایرانی، نوروز تنها یک سنت دیرینه نیست. نوروز باید آغازی بر یک پایان باشد. آغازی برای اصلاح و اعتدال.



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.