دولت تدبیر و امید برای پایان خودسری ها چاره اندیشی کند

چکیده :بخشی از حاکمیت در توجیه ستمهای روا داشته شده در حق اصلاح طلبانی که انتقادشان از باب علاقه وعشق به انقلاب و کشورشان می‌باشد ایشان را ظالم خوانده، مستحق کیفر دانسته و آن را به غلط، رحمت و رأفت و مدارا بحساب می‌آورند و نگارنده بر خود واجب دانست در جهت دفع تمامی این اتهامات دیکته شدۀ جناحهای خود کامه و انحصار طلب این عناوین بالا را از نظر منابع علمی و دینی مورد نقد و بررسی قرارداده قضیه را بصورت مقدمتینِ صُغرا و کُبرای منطقی مطرح ساخته، نتیجه را برعهدۀ صاحبنظران مُنصف و عزیزان خواننده قراردهم....

کلمه-گروه خبر: سیدحسین میردامادی در یادداشتی با بیان اینکه بخشی از حاکمیت در توجیه ستمهای روا داشته شده در حق آنانی که انتقادشان از باب علاقه وعشق به انقلاب و کشورشان است، ایشان را ظالم خوانده، مستحق کیفر دانسته و آن را به غلط، رحمت و رأفت و مدارا بحساب می‌آورند می نویسد: بر خود واجب می دانم در جهت دفع تمامی این اتهامات دیکته شدۀ جناحهای خود کامه و انحصار طلب این عناوین بالا را از نظر منابع علمی و دینی مورد نقد و بررسی قرار داده قضیه را بصورت مقدمتینِ صُغرا و کُبرای منطقی مطرح ساخته، نتیجه را برعهدۀ صاحبنظران مُنصف و عزیزان خواننده قرار دهم.

این مترجم و عضو سابق هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد در ادامه به دولت تدبیر و امید هشدار داده است که هرچه سریعتر به فکرچاره اندیشی برآیند و به این خودسری‌ها و رفتار خشونتزا که انقلاب را دچار بحران و اتهام نقض حقوق بشر کرده پایان داده تا بهانه‌ای در دست مخالفان غرض ورز و دشمن، باقی نگذارند.

به گزارش کلمه، استاد میردامادی که دایی آیت آلله خامنه ای رهبری جمهوری اسلامی است پیش از این در یادداشتی ضمن تجلیل از حق گویی  و حق طلبی علی مطهری که در میان سکوت سایر وکلای ملت، صدای مردم را نمایندگی میکند نسبت به سکوت علما و مراجع دربرابر مظالمی که در کشور می‌شود انتقاد و یاد آوری کرده بود که خود در آغاز انقلاب به مردم این شعار را یاد داده اند که «سکوت هر مسلمان خیانت است به قران» و حال این سکوت جای شگفتی بسیار دارد.

متن کامل یادداشت سیّدحسین میردامادی که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:

اشاره:

پیرو مقالۀ کوتاه پیشین که ضمن حمایت از مواضع شجاعانه جناب آقای دکتر علی مطهری به ظلم و ستم در نظام جمهوری اسلامی اشاره نمودم، در این نوشتار قصد دارم جهت رفع شبهه و جلوگیری از هرگونه سوء استفادۀ نیروهای فشار و تندرو توضیحات تکمیلی را به مردم شریف و خوانندگان این نوشتار تقدیم نمایم.

بخشی از حاکمیت در توجیه ستمهای روا داشته شده در حق اصلاح طلبانی که انتقادشان از باب علاقه وعشق به انقلاب و کشورشان می‌باشد ایشان را ظالم خوانده، مستحق کیفر دانسته و آن را به غلط، رحمت و رأفت و مدارا بحساب می‌آورند و نگارنده بر خود واجب دانست در جهت دفع تمامی این اتهامات دیکته شدۀ جناحهای خود کامه و انحصار طلب این عناوین بالا را از نظر منابع علمی و دینی مورد نقد و بررسی قرارداده قضیه را بصورت مقدمتینِ صُغرا و کُبرای منطقی مطرح ساخته، نتیجه را برعهدۀ صاحبنظران مُنصف و عزیزان خواننده قراردهم.

رجاء واثق دارم از این رهگذر مسئولان جدید که دولتشان را با نام «دولت تدبیر و امید» نامیده‌اند متوجه امر خطیر خود نموده، هرچه سریعتر به فکرچاره اندیشی برآیند و به این خودسری‌ها و رفتار خشونتزا که انقلاب شکوه‌مند اسلامی ما را دچار بحران و اتهام نقض حقوق بشر نموده است پایان بخشند و بهانه‌ای در دست مخالفان غرض ورز و دشمن، باقی نگذارند و روند قانون، اعتدال، رحمت، محبت و کرامت انسانی و عدالت را در پیش گیرند که‌‌ همان برنامۀ انبیای مُرسَل و اسلام راستینی است که متاسفانه در نظام کنونی بیشتر تظاهر به آن می‌شود ولی کمتر مبنای واقعی عمل قرار می‌گیرد.

تعریف ظالم:

۱- الظا لم مّن یتعدَّ حدود الله = ظا لم آن کس است که به حد و مرز خداوند تجاوز کند وبه اوشرک ورزد «ومن یتعد حدود الله فاولئک هم الظالمون ۲/ ۲۲۹. در حدیث آمده است: اّلا وإنَّ الظلمَ ثلاثه: ظُلمٌ لا یُغفَروظُلمٌ مغفورٌلایُطلَب وظُلمٌ لایُترک = بدانید که ستم سه گونه است ستم نابخشودنی، که‌‌ همان شرک به خداونداست، ستم قابل بخشش، ستم انسان به خویش است که ظلم صغیر نیز نامیده شده وعبارت است از کوتاهی درامر نماز، روزه وغیره. ظلم لایُترک ظلم حاکمان وستم افراد به یکدیگر است (مجمع البحرین)

۲ – ظلم: نهادن چیزی درغیر محل خود است ودراصطلاح صوفیه کُفراست که پوشش حق وهواهای نفسانی است که موجب پوشش عبد ازحق است وگفته‌اند: الظلمُ هوالتصرف فی ملک غیره بغیر اذن مالکه» ستم، تصرف درملک غیر بدون اجازۀ مالک آنست «. والجَورُ انما یکون جوَرا لانهُ عدولٌ عن الطریق الَّذی بین لهُ؛ وبالجمله، ستم کردن بردیگران وبر نفس است، خروج از عدل وخروج ازحقّ وبمعنای شرک هم آمده است. درحدیث است که: المُلکُ یبقی مع الکفر ولا یبقی مع الظلم. حکومت با کفر ماندگاراست ولی حکومت ظالمان پایدار نیست. مولانا گوید: کژ روی جَّف القلم کژ آیدت – راستی آری سعادت زایدت / چون بدزدی دست شد جف القلم – باده نوشی مست شد جف القلم / ظلم آری مد بری حف القلم – عدل آری برخوری جف القلم. (فرهنگ معارف اسلامی)

۳- ظلم: ستم کردن، وضع شیئ درغیرموضع خود، بیداد‌گری، جَور، جفا، آزار، زور، کُفر، – هرکجا عدل روی بنمود ست – نعمت اندر جهان بیفزودست هرکجا ظلم رخت افکند ه ست – مملکت را زبیخ برکنده ست / ظلم ازهرکه هست نیک بداست – وانکه اوظالم است نیک بد است، سنائی. نهاد بد نپسندد خدا ی نیکوکار- امیر خُفته ومردم زظلم اوبیدار. سعدی. و ظلم: عبا د ت غیر خدای، کم کردن حق کسی را نیز گویند. (لغتنامه دهخدا)

۴ ــ ظلم از نگاه قرآن کریم:

والله لا یهدی القوم الظالمین، خداوند ستمگران را هدایت نمی‌کمند. ۲/۲۵۸ ـــ بل الظالمون فی ظلال مبین بلکه ستمگران درگمراهی آشکارند. لقمان ۱۱ ـــ إنَّ الظالمین لفی شقاق بعید، همانا ستمگران دردشمنی شدیدِ دور ازحق قراردارند. حج ۵۳.

ظلم از نگاه حدیث وسنت:

۱ــ الظُلمُ فی الدنیا بَواروفی الآخرت دِمارـ ستم موجب هلاکت دردنیا وویرانی درآخرت است. (غرر)

۲ــ مَن ظلمَ عِبادَالله کان اللهُ خَصمُهُ ـ هرکسی به بندگان خدا ستم روادارد خداوند اورادشمن می‌دارد. (غرر)

۳ــ اِیاّکَّ والظُّلم فإنهُ اَکبَرُالمَعاصی، ازستم بپرهیزید که ازبزرگ‌ترین گناهان است.

۴ــ درحدیث است که خداوند عَّزَّوجل می‌فرماید: به عزَّت وجلالم سوگند که حتما وحتما دردنیا وآخرت ازستمگران انتقام خواهم گرفت وبیقین کسانی که توان یاری کردن مظلومی را دارند واورا یاری نکنند نیز انتقام خواهم گرفت (کنز)

کمک به ظالم:

۱ــ من أعان ظالما علی ظـُلمه جاءَ یوم القیامه وعلی جبهتهِ مکتوبٌ: آیِس من رحمه الله. کسی که درظُلم به ستمگری کمک کند روز قیامت درپیشانی اونوشته خواهدشد: ازرحمت خدا نا‌امید باش.» کنزخ ۱۴۹۵۰

۲ــ مَن مَشی مع ظالمٍ لِیُعینه وهویعلم أنَهُ ظالم فقد خرج من الاسلام «کنز، خ۱۴۹۵۵، کسی که همراهی کند با ستمگری درحالی که بدانداوستمگراست همانا وی مسلمان نیست.

یاری رساندن به ستمدیده:

۱ـ بر‌ترین داد‌ها کمک به مظلوم است (غرر)

۲ــ سفارش به حَسَنین علیهمالسلام: وقولا بالحق، واعملا للأجر و کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا (نهج البلاغه)، سخن بحق گویید درجهت پاداش خدا عمل کنید، خصم ستمگر و یاورستمدیده باشید.

ظلم از نگاه مولای متقیان علی علیه السلام:

سوگند بخدا اگرتمام شب را روی خارهای سَعدان» خارسه شَعبۀ بسیار گزنده «بسرببرم یا با غـُل وزنجیربه این سو وآنسوکشانده شوم، خوش‌تر دارم تا درروز قیامت درحالی به پیشگاه خدا و رسولش حضوریابم که به بعضی بندگان ستم کرده وچیزی ازاموال عمومی را غصب کرده باشم (ازخطبۀ ۲۲۴ نهج البلاغه).

ازامیرمؤمنان علی علیه السلام پرسیدند کدام گناهکاری بسرعت کیفرومجازات خواهد دید؟ فرمودند: ستم کنندۀ به مظلومی که جز خدا یاوری نداشته باشـد. بحار، ج ۷۵ص۳۲۰و۳۱۱

روان‌شناسی ستمکار:

ستمکاررا سه نشانه است: ۱ــ نسبت به ما فوق خود با سرکشی ستم می‌کند. ۲ــ به زیر دستان بازوروغلبه ستم می‌کند. ۳ــ در ستم به ستمکاران یاری می‌رساند. (حکمت ۳۵۰ نهج البلاغه)

جمع بندی:

درجمع بندی مفاهیم ظلم وستم، دیدیم که هرگز معترض ومنتقد به حکم ظالمانه وغیرعادلانۀ حاکمان وستمگران هرچند اعتراضشان تنش زا باشد، نه تنها ظلم تعریف نشده بل برعکس ایستادگی در برابرظلم است که آن از وظایف هرانسان متعهدی است. سکوت وبی تفاوت بودن دربرابر ظلم، با توجه به روایات مأثوره کمک وشریک ظلم محسوب می‌شود.

مواردی از ستم‌ها در نظام:

۱ــ پنج سال ودوماه ودوازده روز زندان خانگی وحصر غیرقانونی نسبت به یک مرجع تقلید جامع الشرایط اعلم واتقی (دادن عنوان عالیقدرازسوی رهبر کبیر انقلاب امام خمینی اعلی الله مقامه) به آیت الله العظمی حسینعلی منتظری بخاطرارزشهای والای: علمی، فقهی، اخلاقی وسوابق مبارزاتی وإرجاع مسایل مشکل وپیچیدۀ فقهی به معظم له) مؤید مقام بالای کسی است که دربنیاد حکومت ولایت فقیه حق بزرگی برانقلاب اسلامی ایران داشته است. تالیف مجموعۀ بی‌نظیر» دراساتٌ فی ولایت الفقیه والدوله الإسلامیه درچهارمجلد، گواه زنده‌ای برمُدَّعا ست. اگر بخواهیم شرح ستمهائی که به این مرجع تقلید جلیل القدر رواداشته شده را به رشتۀ تحریردرآوریم مثنوی هفتاد من کاغذ می‌شود؛ ازانواع ناسزا‌ها وتهمتهائی که چه دررسانه‌ها وچه در محافل ومجالس وتریبونهای نمازهای جمعه وحمله به دفتر وبیت ایشان بقصد ترور وتخریب وپاره کردن کتاب‌ها و رساله‌ها وشکستن شیشه‌ها وقفل وبند زدن به درب منزل ایشان ونوشتن شعارهای اهانت آمیز به درب ودیوار منزل و حسینیه ایشان و… تا آنجا که آن مرحوم می‌فرمودند: شب‌ها ازصدای قدم زدن نگهبانان دربالای بام منزل، آسایش وخواب راحت را ازمن سلب کرده بودند، آیا مصداقی در ظُلم وستم ازاین روشن‌تر می‌توان سراغ داشت؟ آنهم درحق کسی که عالمان وفاضلان وتلامیذ ایشان درخصوص مبانی فقهی وعلمی واعلمیت وفضائل اخلاقی ایشان، مقاله‌ها نوشته‌اند. بایِّ ذنبٍ به چه جرمی؟ به جُرم انتقاد، انتقادی که طبق قانون، حق مُسلَّم ِهرشهروندی است چه رسد به یک مجتهد اعلم، کسی که درتدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی نقش محوری داشته است. آیا پاسخِ انتقاد، این همه ستم است؟! که دراسلام طبق روایات، بزرگ‌ترین گناه بلکه خروج ازاسلام است. انتقاد علمی را درخصوص یک گزینش، بادلیل وبرهان علمی وبا ‌‌نهایت ادب پاسخ می‌دهند نه با چماق واذیت وآزار.

۲ــ بیش از سه سال زندان وحصرخانگی غیر قانونی و غیر انسانی درمورد جناب آقای مهندس میرحسین موسوی نخست وزیر دوران دفاع مقدس و سرکارخانم دکتر رهنورد که خدمات ارزنده‌ای به انقلاب داشته‌اند و نیز حجه الإ سلام والمسلمین مهدی کروبی باخدمات ومسؤلیتهای بالائی که هردوی ایشان داشته‌اند و همواره مورد تأیید امام امت بوده‌اند، آیا پاداش خدماتشان حصر وزندان غیر قانونی بدون محاکمه است؟ به چه جُرمی؟ به جُرم انتقاد از انتخابات.

۳ــ زندانهای طولانی برای عناصرخدوم انقلاب که برخی پیرمرد وسنِّی بالای هفتادسالگی دارند وبرخی درتسخیر لانۀ جاسوسی که به قول امام انقلاب دوم بود نقش اساسی داشته، سال‌ها درجبهه‌های دفاع مقدس با دلاوری رزمیده‌اند و افتخار جانبازی دارند و در طول سال‌ها مدیران ارشد و مورد اعتماد مردم و نظام بوده‌اند. به چه جرمی؟ به جرم انتقاد ازضعفهای حکومت که عین این انتقاده‌ها بلکه بیشتر آن را کاندیداهای ریاست جمهوری دوره یازدهم بطور شفاف درمناظراتشان درصدا و سیمای رسمی کشورمطرح می‌کردند. آیا عناوین بی‌اساس: تشویش اذهان وتبلیغ علیه نظام ونشر اکاذیب وغیره می‌تواند دربرابردادگاه عدل الهی در: یوَم َ تبُلَی السَّرایر «پاسخی به این همه ستم‌ها باشد؟

۴ــ ازضرب وشتم‌ها وشکنجه‌های فیزیکی وروانی داخل زندان‌ها وتعطیلی غیر قانونی برخی مطبوعات به اتهامهای واهی وبهانه‌های سیاسی «نظیر روزنامه حیات نو» که منجربه بیکاری عدۀ زیادی روزنامه نگاران بیگناه کشورمان گردید که درجای خود ستمهائی نابخشودنی است می‌گذرم.

۵ــ اعدامهای هزاران زندانی سیاسی گروهک‌های مخالف نظام پس ازصدور حکم دادگاه درطی گذران ودوران حبسشان بدلیل تفتیش عقاید در سالهای دهه شصت شمسی.

و…

در پایان توجه خوانندگان عزیزومقامات ردۀ بالای نظام را به بخشی از خطبۀ ۲۱۶ نهج البلاغه جلب می‌کنم تا تکلیف همگان را دربرابرانتقاد سازنده حتی انتقاد به بالا‌ترین مقام کشورروشن سازد:… «فلاتکُفُّواعن مقالهِ بِحقٍ

اومشورهٍ بعدل فإنِّی لَستُ فی نفسی بِفَوقّ أن اُخطَئی ولا أمَنُ ذلِکَ مِن فعِلی إلا أن یکفی الله» مبادا دربارۀ من ازتذکر وکلام حق یا مشاورۀ عادلانه دریغ کنید، زیرا من خودم را غیر قابل خطا نمی‌دانم، واطمینان ندارم کار‌هایم بدون خطا باشد مگراینکه خداوند مرا ازخطا ولغزش حفظ نماید. این سخن مولای متقیان ابرمرد جهان اسلام است که مردم را به نقد خود فرامی خواند. توخود حدیث مفصل بخوان ازاین مجمل ومقایسه کن با ستمهای فراوانی که نسبت به منتقدان مُصلح درنظام جمهوری اسلام وتحت عنوان حفظ نظام اسلام درجریان است.

اینک شکل قضیۀ منطقی که دربالا وعده داده بودیم: صغرای قضیه: بدون تردید ستمهای فراوانی خودسرانه یا با تأیید نظام نسبت به مسلمانان و غیر مسلمانان انجام گرفته است. کبرای قضیۀ: تمام این ستم‌ها برخلاف قرآن وسنت بوده وستمگر آن راخداوند متعال دشمن می‌دارد. نتیجۀ: قضیه را برعهدۀ خودشما می‌گذاریم…

حیف از این انقلاب شکوه‌مند اسلامی پیامبرگونۀ امام امت باهزینۀ صد‌ها هزار خون پاک شهیدانمان که به چنین سرانجامی دچارشده است.

اللهم لاتُسَلِّط علَینا مَن لا یَرحَمُنا

بارالها؛ بر ما مسلط مگردان کسانی را که بر ما ترحم نمی‌کنند