عبرتهای یک فاجعه شهری
چکیده :در این دوره هم، که چندماه از عمر آن میگذرد، دست کم بر اساس آنچه آشکار است، از شورای شهر تهران هیچ عملکرد روشن و مثبتی که نشاندهنده اقتدار شورا (بهعنوان نهاد بالادستی شهرداری) باشد دیده نمیشود. شورای شهر هم در ناتوانی تمام فقط به تشکیل جلسات و تماشا بسنده کرده است و حتی نه رییس و نه سخنگوی شورا به فکر اطلاعرسانی کامل و گزارشدادن به مردم نیستند. تردیدی نیست، اگر شورای شهر تهران در طول دوره خدمت خود مختصر قابلیتی از خود نشان داده بود نیازی نبود که رییسجمهور و وزارت کشور مداخله کنند. از شورای این دوره با اعضا و هیاترییسهای که دارد، انتظار بسیاربسیار بیش از اینهاست....
کامبیز نوروزی:
یکم: فاجعه مرگ ساده دو زن بیگناه در یک آتشسوزی در ساعات عادی روز در مرکز شهر تهران، نخستین فاجعه شهری نیست که در تهران رخ میدهد. در چند سال اخیر فجایع شهری زیادی در تهران اتفاق افتاده است اما چرا اخبار همین فاجعه توسعه مییابد؟ پاسخ این پرسش در چیزی به نام عنصر «خبر» نهفته است:
الف) آتشسوزی در ساعات کاری روز و مرکز شهر رخ داد.
ب) محل حادثه در مرکز تهران در یکی از شلوغترین مراکز تجاری-اداری و مسکونی تهران واقع است. با این مشخصات، شاهدان عینی فراوانی با چشمهای حیرتزده، و بعضی هم اشکبار، همهچیز را کاملا دیدند. از شعلههای حریق تا آدمهای در حال مرگ، خرابی تجهیزات آتشنشانی و بالاخره، سقوط دو زن و مرگ آنها. حضور خبرنگار عکاس خبرگزاری فارس و عکسهای درخشان او از جزییات فاجعه و انتشار آنها که به سرعت در همه سایتها و شبکههای اجتماعی به گردش میافتد، در مدتی کوتاه، عمق فاجعه را در چشم همگان فرو میکند. در فجایع شهری دیگر، شرایط وقوع فاجعه به شکلی بوده که شهرداری توانسته بود از گردش آزاد اطلاعات جلوگیری کند و به این ترتیب مانع از آن شود که مردم و سایر مسوولان کشور از آنچه اتفاق افتاده است آگاه شوند. این فاجعه شهری نشان میدهد که بدون گردش آزاد اطلاعات، خرابیهای مدیریتی، از جمله مدیریت شهری تهران پوشیده میشود و مکتوم میمانند. در واقع اینبار رسانهها باعث شدند این فاجعه شهری از چشمها دور نماند. اگرچه واحد سازمانی عملکننده در فاجعه، سازمان آتشنشانی بود با کارکنانی فداکار و شجاع، اما باید توجه داشت که این سازمان تحت مدیریت شهردار و شهرداری تهران است و به همین دلیل است که مسوولیت اصلی با شهرداری است. در تهران فجایع شهری فراوانی رخ میدهند اما هیچگاه در مورد آنها اطلاعرسانی نمیشود و اخبارش فقط زمانی مطرح میشوند که تصادفا خبرنگاری از آن گزارش دهد و موضوع به شبکه خبری جامعه وارد شود. بنا بر گزارشهای پایگاه خبری سازمان آتشنشانی، در ۹ماه نخست سال ۹۲، در اثر گودبرداریهای غیراصولی و نادرست ساختمانی، بناهای مجاور فرو ریخته و در این ۱۹حادثه، ۱۸نفر جان خود را از دست داده و دهها نفر هم مجروح شدهاند. روشن است که این حوادث، خانمان چندده خانواده را ویران ساختهاند.
مسوولیت نهایی نظارت بر رعایت اصول ساختمانی بر عهده شهرداری است و اگرچه هر ساختمان مهندس ناظر هم دارد ولی این شهرداری است که باید بر ساختوسازها نظارت کند و مانع از گودبرداریهای غیر اصولی شود. این آمار بالا نشانی از کیفیت عملکرد شهرداری و نهاد بالادستی آن یعنی شورای شهر تهران است. آیا تا به حال کسی از شهرداری تهران یا شورای شهر پرسشی در این موارد کرده است؟ آیا شهرداری تهران کمترین مسوولیتی در این فجایع شهری برای خود قایل است؟ آیا شورای شهر این مرگها را پیگیری کرده است؟ مرگ ۱۸نفر بر اثر ریزش آوار حتی بیش از مرگ این دوزن فاجعهبار است، اما نه شهرداری خبری میدهد، نه شورای شهر اقدامی پیشه میکند.
آنچه که در حادثه مرگ دلخراش این دو بانو روی داد، نمیتوان مستقل از کیفیت مدیریت شهری تهران مورد بررسی قرار داد. شهری که میرود تا به این مسایل عادت کند. مرگ ۱۸نفر و فروپاشی زندگی چندین خانواده مصداق بارز فاجعه است. مرگهایی ارزانقیمت که مثل تیرغیب نازل شدهاند. حادثه ریزش گودبرداری عظیم پروژه ایرانزمین نیز نمونه دیگری است که اگر به حسب تصادف و اتفاق یکی از کارگرها چند دقیقه جلوتر متوجه نمیشد، میتوانست به مرگ دهها نفر و وقوع فاجعهای دیگر منتهی شود.
گذشته از اینکه اساسا این پروژه، مطابق تصمیم شورایعالی معماری و شهرسازی، خلاف بود، این حادثه نشان دیگری از عملکرد نادرست در نظارت بر اجراست. در جریان احداث پل صدر، که گویا هنوز هم گزارش مالی کامل آن را شهرداری به شورای شهر نداده است، حوادث متعددی اتفاق افتاد که منجر به صدمات جانی متعدد شد، ولی باز هم اخبارش منتشر نشد. آیا فاجعه مرگ دو زن در آتشسوزی ساختمان خیابان جمهوری میتواند مدخلی به رازگشایی از اوضاع و احوال مدیریت شهری باشد؟ دوم: دستور آقای رییسجمهور به وزیر کشور در خصوص تحقیق و پیگیری حادثه، بیش از اینکه نشاندهنده احساس مسوولیت رییسجمهور باشد حاکی از آن است که: اولا؛ فشار افکارعمومی ابزاری مهم و موثر برای کشاندن دستگاههای دولتی و سازمانهای عمومی (مانند شهرداری) به حیطه مسوولیتپذیری و جوابگویی است. این، کاری است که رسانهها مقدماتش را فراهم میکنند. اگر همین مساله در زمان یا مکانی رخ میداد که چشم جامعه آن را نمیدید، میتوان گمان برد این واکنشها از سوی مقامات رسمی، از جمله رییسجمهور هم شکل نمیگرفت و مرگ این دو زن نیز مثل مرگ آن ۱۸نفر مکتوم و پنهان میماند و آب از آب تکان نمیخورد. ثانیا؛ مداخله آقای رییسجمهور، به وضوح نشاندهنده ناتوانی محض شورای اسلامی شهر تهران در انجام وظایف قانونی است. شورای تهران، از دوره گذشته، هیچگونه اقتداری نسبت به شهرداری نداشته است.
در این دوره هم، که چندماه از عمر آن میگذرد، دست کم بر اساس آنچه آشکار است، از شورای شهر تهران هیچ عملکرد روشن و مثبتی که نشاندهنده اقتدار شورا (بهعنوان نهاد بالادستی شهرداری) باشد دیده نمیشود. شورای شهر هم در ناتوانی تمام فقط به تشکیل جلسات و تماشا بسنده کرده است و حتی نه رییس و نه سخنگوی شورا به فکر اطلاعرسانی کامل و گزارشدادن به مردم نیستند. تردیدی نیست، اگر شورای شهر تهران در طول دوره خدمت خود مختصر قابلیتی از خود نشان داده بود نیازی نبود که رییسجمهور و وزارت کشور مداخله کنند. از شورای این دوره با اعضا و هیاترییسهای که دارد، انتظار بسیاربسیار بیش از اینهاست.
منبع: روزنامه شرق
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085