۱۶آذر؛ بازخوانی هویت و حقیقت دانشجویی
چکیده : دانشجو ميزانالحراره فضاي عمومي است كه بايد گذاشت احساس و ادراك او هوايي تازه بخورد. 16 آذر كه روز دانشجوست، روز بازخواني هويت او نيز است، هويت او پويا و حقيقتجوست. اين هويت در مستوري و در دورباشها و كورباشها نميماند، اگر بر آن درببنديم، از روزنهها سر ميگشايد، پس بهتر آنكه راه نظر و عمل را بر حقيقت دانشگاه و هويت دانشجو گشودهتر كنيم....
هادی خانیکی:
این بار شصتم است که سخن از دانشجو و روز او میرود؛ از ۱۶ آذر ۱۳۳۲ که خون پاک ۳دانشجوی بیگناه در صحن دانشکده فنی دانشگاه تهران ریخته شد، تا به امروز هر سال «روز دانشجو» به مثابه نمادی از هویتجویی این نسل در گفتمانهای سیاسی و فرهنگی دانشگاه برجسته شده است. با این همه هنوز جای یک پرسش خالی است؛ چرا آن حادثه تاریخی که متن و زمینهای روشن دارد، در بازخوانیهای مکرر سیاسی، پارهپاره میشود و مورد تأویلهای گوناگون قرار میگیرد؟ چرا چهره آن سه آذر اهورایی «به تعبیر دکتر شریعتی» در گفتمانهای رسمی و غیررسمی گاه به گونهای متفاوت و حتی متعارض به تصویر درمیآید و حتی قاب خاطرهها، اکنون زده و زنگار گرفته از حال میشود؟
واقعیت آن است که خواندن خاطرههای تاریخی بر بنای زیستهها و تجربههای جدید جزئی گریزناپذیر از حیات اجتماعی است و جابهجا شدن مقوله ۱۶آذر در میان گفتارهای رسمی و غیررسمی از این قاعده کلی برکنار نیست. این واقعیت نشان میدهد تاریخ امری محبوس در گذشته نیست، مقولهای در پیوند با حیات اجتماعی است. پس جدال بر سر معانی رخدادهای تاریخی نه محدود به حادثه ۱۶آذر است و نه مقید به دایره فهم ایرانی.
به این سبب و به دلایل بیشمار دیگر، آسیبشناسی خوانش خاطرات تاریخی خود مقولهای مهم، هم در حوزه نظر و هم در پهنه عمل است چراکه ما عمدتا در چرخههای گسسته از تاریخ به سر میبریم نه در فرایندی از مطالعه تاریخی روشمند تاریخ. روشمندی در بازخوانی تاریخ، ضرورتی صرفا وابسته به سنت نیرومند آکادمیک نیست، بیش و پیش از آن وامدار پیوستگی فرهنگی در عین تحولپذیری است؛ داشتن سنت در نوآوری و قبول نوآوری در سنتداری، لازمه فهم انتقادی و در عین حال ناگسسته مسائل و رخدادهای تاریخی است، ضرورتی که به جای آن ما بیشتر گرفتار گسستگی یا تصلب در سنتها و تکرار تجربههای همه تلخ بودهایم.
نگاه به حادثه ۱۶آذر و برساخته شدن هویت دانشجویی متاثر از آن نیز که در منشوری از همین گسستها و چندپارگیهای سیاسی محصور بوده، مدام رنگینکمانی از روایتهای تاریخی را به جای تاریخی از حیات هویتمند دانشجویی کشانده است. در یکسو، نقشآفرینان ۶۰سال هویت دانشجویی و سرشت جنبشهای دانشجویی دقیق مدنظر قرار نمیگیرد و تنها به مضمون سیاسی رخداد تاریخی ۱۶ آذر سال۳۲ که مبارزه علیه استبداد و سلطه استعماری است بسنده میشود. در سوی دیگر، کنشگران تاریخی جنبش دانشجویی و مضمون ضداستعماری و ضددیکتاتوری آن از یاد میرود و در پی بازیگران این جنبش با پیشفرضها و انگارههای رادیکال سیاسی میگردد.
حقیقت آن است که ۱۶ آذر دو نقطه در دو سال ۳۲ و ۹۲ نیست، یک فرایند حقیقتجویی و هویتیابی در طول ۶۰سال پرفراز و نشیب است. از همگسیختگی و قطبینگری در خاطرات تاریخی معمول و محصول روزمرگی و جزمیت سیاسی است. خو کردن به اینکه خاطرهها و رخدادها صرفا در عرصه منازعات روزمره سیاسی فهمیده و بهرهبرداری میشوند، برآمده از این عادت غلط سیاسی است که گویا برای ساماندهی به ساختار تکپایه در گفتار قدرت سیاسی باید منابع حیاتی هویتبخش و معنادهنده در عرصه فرهنگی را هم تکپایه و متصلب کرد. نه تنها حقیقت که واقعیت نیز غیر این نیست، هویت مفهومی پویا و دارای عناصر متحول است، ظرف گفتارهای رسمی کوچکتر از مضمون متکثر هویت است. این تصور نادرست است که هویتمندی را تصلب و بقا در قالبهای گذشته برابر بدانیم. اصرار بر هویتهای رسمی مشروعیتبخش منجر به شکلگیری هویتهای مقاومت میشود و گستره تاریخی حیات دانشجویی در این ۶۰سال این حقیقت را به وضوح نشان میدهد. در حیات ۶۰ساله جنبش دانشجویی در ایران خط ممتدی از رویکرد «کنش-هویت» دیده میشود، رویکردی که به تعبیر آلن تورن، جامعهشناس معاصر فرانسوی وجه بارز جنبشهای نوین اجتماعی است.
این رویکرد تبیینکننده تلاش مستمر دانشجویان ایرانی است برای ابراز و احراز هویت و کرامتداری آنان در دانشگاه و جامعه و در گفتمانهای سیاسی و فرهنگی. به این اعتبار جنبش دانشجویی در ایران از نهضت ملی شدن صنعت نفت تا قیام ۱۵خرداد و انقلاب اسلامی تا دوران اصلاحات و از پیچ دولت احمدینژاد تا پیشآمدن فضای جدید امید و اعتدال گشاینده افقهای نو در برابر تصلبهای ساختاری بوده است. در این چشمانداز باید سلامت جنبش دانشجویی را علامت سلامتی جامعه دانست. زبانآوری هر نسل دانشجو فراهم شدن زمینههای گفتوگو میاننسلی و هویتمندی تاریخی جنبش دانشجویی است. پس حقیقت آن است که برای دانشجو که به عنوان شهروندی خلاق، آزاد و نقاد دارای حقوق شناختهشدهای است، اما در این سالهای سخت به گونههای مختلف از آنها محروم مانده است، باید افقهای تازه گشود و با فضای پیرامونی خویش افزون کرد و توان گفتوگویی وی را در سطوح مختلف بالا برد.
دانشجو میزانالحراره فضای عمومی است که باید گذاشت احساس و ادراک او هوایی تازه بخورد. ۱۶ آذر که روز دانشجوست، روز بازخوانی هویت او نیز است، هویت او پویا و حقیقتجوست. این هویت در مستوری و در دورباشها و کورباشها نمیماند، اگر بر آن درببندیم، از روزنهها سر میگشاید، پس بهتر آنکه راه نظر و عمل را بر حقیقت دانشگاه و هویت دانشجو گشودهتر کنیم.
منبع: روزنامه آرمان
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085