نمایندگان محترم، اخلاق بر قانون مقدم است
چکیده :خانواده به عنوان واحد بنیادین جامعه و کانون اصلی رشد و تعالی انسان شمرده میشود و این امری ثابت شده است که فضای خانوادگیِ سالم، بهترین محیط رشد و تکامل و تعالی کودک میباشد. بدیهی است فرزندانی که در محیط خالی از عشق و دلبستگی خانوادگی تربیت و بزرگ شوند، در معرض بحرانهای عاطفی و روحی بسیاری قرارخواهند گرفت....
زهرا ربانی املشی:
خانواده به عنوان واحد بنیادین جامعه و کانون اصلی رشد و تعالی انسان شمرده میشود و این امری ثابت شده است که فضای خانوادگیِ سالم، بهترین محیط رشد و تکامل و تعالی کودک میباشد. بدیهی است فرزندانی که در محیط خالی از عشق و دلبستگی خانوادگی تربیت و بزرگ شوند، در معرض بحرانهای عاطفی و روحی بسیاری قرارخواهند گرفت.
پذیرش کودکان بیسرپرست و یتیمان به عنوان فرزند خوانده، خواه به منظور کمک به آن کودکان و خواه درجهت رفع نیازهای معنوی مردان و زنانی که به هر دلیل بدون فرزند هستند، از گذشتههای دور در جوامع بشری مرسوم بوده است. البته با وجود سابقه طولانی فرزند خواندگی، این واژه درقانون مدنی ایران وجود ندارد، ولی از آنجا که سرپرستی از یتیمان و کودکان بی سرپرست به شدت توصیه شده است و بسیاری از خانواده ها، با اشتیاق و طبق یک تعهد اخلاقی سرپرستی کودکان درمانده را میپذیرفتند واموال خود را بدین منظور وقف میکردند، لذا قانونی به نام حمایت از کودکان بدون سرپرست و بدسرپرست در سال ۱۳۵۳تصویب شد که اولین گام درجهت منظم ساختن روابط این کودکان با خانواده ها شد.
دراین قانون آمده است: «وظایف و تکالیف سرپرست و طفل تحت سرپرستی او، از لحاظ نگاهداری و تربیت و نفقه و احترام، نظیر حقوق و تکالیف اولاد و پدر و مادر است.» بنابراین، زن و شوهر پذیرنده، باید مانند پدر و مادر واقعی طفل، به نگاهداری و تربیت او پرداخته و هزینه معاش و تحصیل وی را برعهده گیرند و حتی در این قانون، صدور شناسنامه جدید برای طفل با مشخصات زوجین سرپرست و نام خانوادگی زوج پیشبینی شده است. این رابطه پدر و فرزندی آنقدر قوی است که بعضی از مراجع تقلید به محرمیت بین آنان فتوا داده اند؛ و حتی اگر یک نفر به محرمیت آنان فتوا داده باشد احتیاط مطلوب است و ازدواج روا نیست.
فرزند خواندگی و سرپرستی در هنگام ظهور اسلام هم امری رایج بوده است به گونه ای که مسلمانان برخی از یتیمان را به فرزندی گرفته و با ایشان همانند فرزندانشان رفتار میکردند. این امر با توجه به توصیه های مکرر اسلام نسبت به یتیمان و محبت ورزیدن به ایشان و نخوردن اموال آن ها امری مطلوب و پسندیده بوده است. (البته نه با عنوان فرزند خواندگی بلکه به عنوان سرپرستی). به عنوان نمونه زمانی که وضع اقتصادی ابوطالب نامناسب بود پیامبر اکرم(ص) به عمویشان عباس گفتند که ابوطالب از لحاظ اقتصادی در فقر بوده و اولاد زیادی دارد هر کدام از ما یکی از فرزندان ایشان را حضانت و سرپرستی کنیم؛ در نهایت پیامبر(ص) سرپرستی علی بن ابیطالب و عباس سرپرستی جعفربن ابیطالب را بر عهده گرفتند.
بنا بر آمار موجود ۲۱۵۰۰ کودک بی سرپرست و بدسرپرست که به دلایل مفقودالاثر بودن والدین، یا زندانی شدن والدین و یا بدرفتاری والدین، تحت سرپرستی سازمان بهزیستی قرار دارند، و تعیین تکلیف و سرپرستی آن ها به صورت قانونی به سازمان بهزیستی واگذار شده است تا برای آینده این کودکان تصمیم بگیرد. و از آنجا که اولاً: معمولاً احتیاج به فرزند یک نیاز است و برای استحکام و گرمی بخشیدن به کانون خانوادههای بدون اولاد و سالم سازی جامعه و ثانیاً: فراهم کردن کانون گرم خانواده برای کودکان که حق آنهاست و به رفع مشکلات روحی اطفال بدون سرپرست کمک میکند و ثالثاً: برای برداشتن بار مسؤولیتی از دوش دولت، به عهده گرفتن سرپرستی کودکان یتیم و بی سرپرست و به خانه آوردن آنها، کار بسیار نیکو و مفیدی است. پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «خیر بیوتکم بیت فیه یتیمٌ یحسن إلیه» بهترین خانه خانهای است که در آن یتیمی سرپرستی بشود و به او احسان شود.
مسائل مربوط به قانون فرزندخواندگی و یا به تعبیر قانونگذار، سرپرستی کودکان بی سرپرست و بدسرپرست ریشههای مختلف فقهی و حقوقی و اخلاقی دارد و بررسی فقهی و حقوقی آن با فقهای بزرگوار و حقوقدانهای محترم است اما رعایت اخلاق در آن را عرف مردم تحلیل و قضاوت میکند. در این رابطه، اخیراً قانون جدیدی با عنوان حق ازدواج فرزند خوانده با پدرخوانده در شرف تکوین است که خارج از مسائل شرعی و حقوقی، بعد اخلاقی آن، همگان و به خصوص زنان را تحت تأثیر قرار میدهد.
اینجانب به عنوان یک شهروند و یک زن که دغدغه زنان و دختران کشورم را دارم و اینگونه قوانین را ظلمی آشکار به دختران میدانم از نمایندگان محترم مردم، چند سؤال دارم:
آیا نگهداری بچه های بی سرپرست و بد سرپرست لازم است؟
آیا سرپرستی بچه های یتیم در قرآن مورد تأکید واقع شده است؟
آیا بین پدر خوانده با فرزند بدون ایجاد علقه پدر و فرزندی راه دیگری برای تربیت درست وجود دارد؟
اگر احتمال ازدواج پدرخوانده با فرزند باشد آیا هیچ زنی آغوش محبت خود را برای نگهداری چنین کودکی باز میکند؟
از ویژگی مهم محبت پدر و مادر، نداشتن چشمداشت است؛ آیا با این قوانین، این ویژگی زیرسؤال نرفته ومختل نمیشود؟
آیا در صورت تشکیل چنین خانوادهای آرامش لازم در آن وجود دارد؟
برای صدور حکم سرپرستی شرایطی لازم است از جمله اینکه سن یکی از زوجین حداقل ۳۰ سال باشد، با این حساب چنین ازدواجی با حداقل ۳۰ سال فاصله سنی چه انگیزهای غیر از شهوترانی مرد میتواند داشته باشد؟
آیا در صورت چنین ازدواجی حق دختر که داشتن همسری در شأن خود است پایمال نشده است؟
آیا این قانون بازگشت به زندگی قبیلهای و قرون وسطایی نیست که دختران را از کودکی به خانه شوهر میبردند تا مناسب خود تربیت کنند؟
در پایان از مجلس شورای اسلامی و شورای محترم نگهبان خواهش میکنم که در تصویب قوانین علاوه بر مصلحت عمومی و رعایت مقررات شرعی، موازین اخلاقی و هنجارهای اجتماعی را نیز در نظر بگیرند.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
منبع: جرس
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085