امید به مهرماهی دیگر
چکیده :برای ما پاییز فصل مغتنمی است تا بر داشتههای خود تامل کنیم و خواستها و آرزوهای خویش را مرور کنیم تا بدانیم تا کنون چه با خود آوردهایم و زین پس به دنبال افزودن چه چیز بر آن هستیم. پاییز سالهای اخیر اما فصلی نه چندان گوارا برای مردم این سرزمین بود....
دانشگاهیان همراه جنبش سبز
به نام آن که یاد نامش بهترین سرآغازهاست
پاییز فصل پالوده شدن از کژی و فساد و آمادگی برای شروع بهاری دوباره است. پاییز فصل رنگها و زیباییهای زمین است تا به ما یادآور شود که همواره میتوان افقی دوردست را جستجو نمود و در امیدواری برای سبزی دوباره، رختهای چرکین و بیمار را از جان زدود. پاییز فصل صبر بر وعده همیشگی بازگشت طراوت است تا از یاد نبریم که «انّ مع العسر یسرا» که بهراستی هر سختی را آسانیای در پی است، اگر ایمان آوریم و امید بندیم. اما بیش از اینها، آغاز فصل پاییز و روزهای پرهیجان شروع سال تحصیلی از جمله اوقاتی است که همیشه برای مردم ایران سرشار از خاطرات و تاملات بوده و هست. یادآوری حمله ناجوانمردانه نیروهای بعثی به این سرزمین و آغاز دفاع مقدس ۸ ساله، خاطره بازگشت به مدرسه و تحصیل و بازیابی شبکههای ارتباطیای که در تابستان دچار رکود بود، نشستن در پیشگاه استادان و معلمان و یادگیری از علم و تجربه آنها، و بازگشت به خانه دوم خود که بر فراخنای جهان ما میافزود و با شیوههای متنوع زیست و اندیشهورزی انسانی آشنا مینمود از جمله این خاطرات است. و اینگونه پاییز و ماه نخست آن، مهر، در جان انسان ایرانی جایگاهی ویژه را به خود اختصاص داد تا آنجا که سخنگوی معاصر قاصدکها –مهدی اخوان ثالث- از زبان ما، آنرا «پادشاه فصلها» نامید!
برای ما پاییز فصل مغتنمی است تا بر داشتههای خود تامل کنیم و خواستها و آرزوهای خویش را مرور کنیم تا بدانیم تا کنون چه با خود آوردهایم و زین پس به دنبال افزودن چه چیز بر آن هستیم. پاییز سالهای اخیر اما فصلی نه چندان گوارا برای مردم این سرزمین بود. هتک حرمت و حبس معلمان و استادان دانشگاه و حوزه، اخراج، تعلیق و بازنشستگیهای نابجای مدرسان و معلمان، محرومیت از تحصیل بسیاری از دانشجویان شایسته، محدودیتهای فراوان امنیتی و عقیدتی در محیطهای علمی، حادثههای دلخراش پی در پی برای دانشآموزان و دانشجویان در مدارس و اردوها که در مواردی به قیمت جان عزیزان این مردم تمام شد، و رخدادهای ریز و درشت دیگر در این سالها این پرسش را همواره در برابر ما برجسته مینمود که مگر نه اینکه مدرسه مکانی مقدس است و مگر نه اینکه معلمی شغل انبیاء است و مگر نه اینکه انقلاب ما برای دفاع از حق همگان در داشتن تفکرات متنوع و متفاوت بوده است؟ پس چرا اینک دانشجویی به جرم متفاوت اندیشیدن از حق اولیه خویش برای ادامه تحصیل محروم میشود و استادی به فرض نپذیرفتن روایتهای رسمی از انسان و جامعه و شهروند، از دانشگاه اخراج و معلق؟ پس چرا کسی در پذیرفتن مسئولیت جان باختن فرزندان معصوم ایران پیشقدم نمیشود و تلاشی برای پیشگیری از رخدادهای مشابه آن صورت نمیپذیرد؟ و چراهای متعدد دیگر.
این بار اما امید آن هست که مهرماه از گونهای دیگر آغاز شود و دولت برآمده از رای مردم در خردادماه، در عمل به وعدههای خویش در راستای تحقق حقوق شهروندان، عزمی جدی برای زدودن خاطرات تلخ این سالها و بازیابی اعتماد مردم به حاکمان از خویش نشان دهد. در این راستا بهعنوان همراه نقاد و مشفق این دولت، نکاتی را متذکر میشویم که عمل عاجل به برخی از آنها و برنامهریزی مشهود برای تحقق برخی دیگر میتواند زمینههای همدلی و افزایش سرمایههای اجتماعی حکومت را فراهم آورد:
همانگونه که گفته شد –و بارها گفتن آن لازم است- حوادث دلخراش در مدارس محروم کشور که مرگ و جراحت برخی از دانشآموزان را به همراه داشت نیازمند چارهجویی جدی است. استانداردسازی محیطهای علمی و فراهم آوردن امکانات ضروری برای تضمین سلامت و آسایش جویندگان دانش از جمله وظایف حتمی هر حکومتی است. اما این بدان معنا نیست که شهروندان مشارکتی در این امر نخواهند داشت. همگان به خوبی واقفیم که میراث اقتصادی به جا مانده از دولت دهم بهگونهای است که سرمایهگذاری دولتی در عرصههای مختلف را دشوار و حتی ناممکن میسازد. اما همچنین ایمان داریم که اگر حکومت به سازمانهای غیردولتی اعتماد کند و به آنها این امکان را بدهد که آسوده و مطمئن از عدم آزارهای امنیتی و قضایی به حل مشکلات همت گمارند، این امور با سهولت، دقت، و ایمنی بیشتری میسر خواهد شد. این سازمانها میتوانند با جلب نظر مردم خیر ایرانزمین، سرمایه و نظارت کافی برای ایمنسازی مدارس را فراهم آورند. باور کنیم که مردم همیشه همدلانهترین راهحلها را برای مشکلات اجتماعی ارائه میکنند؛ کافی است به آنها اعتماد کنیم و از ایشان دعوت کنیم که برای رفع کاستیها قدم پیش نهند و در این راه از آنها حمایت کنیم.
حق تدریس و تحصیل به زبان مادری، حقی انسانی و فراتر از قواعد و مقررات دولتساخته است. اگرچه این حق در طول سالهای اخیر به دلایل گوناگون مورد غفلت قرار گرفته است، اما امروزه بهرهگیری از این ظرفیت و ایجاد زمینههای لازم برای تحقق آن میتواند پیوندهای دولت با اقوام ایرانی را مستحکمتر کند و در نتیجه نه تنها از تهدیدهای امنیتی و تجزیهطلبانه بکاهد، که حس تعلق هویتی به ملیت ایرانی را تقویت نماید و بر اقتدار ملی بیفزاید. انتظار نیست که این مهم خیلی زود محقق شود (که میدانیم تحقق آن نیازمند زیرساختهای مختلفی است)، اما انتظار آن است که دولت بهعنوان نهاد متولی آموزش و پرورش در کشور، گامهای مشهود و عملی در راستای احقاق این حق بردارد و بهصراحت نشان دهد که هراسی از ایرانی متشکل از قومیتها و زبانهای متنوع ندارد.
نیازهای معیشتی معلمان و مدرسان از جمله نکات مهمی است که لازم است در دستور کار دولت قرار گیرد. آنکه تدریس میکند باید از چنان شان و کرامتی –از همه جهات- برخوردار باشد که دغدغهای جز انتقال دانش و مهارتها به نسلهای بعدی در خود نبیند. تنها در صورت تحقق این شرط است که میتوان به آیندهای روشن برای کشور امید داشت.
برخوردهای صورتگرفته با استادان و دانشجویان از جمله خاطرات تلخی است که ذهن دانشگاه را در سالهای اخیر به خود مشغول کرده است. احقاق حقهای پایمالشده و اندیشیدن تدبیری برای جلوگیری از تکرار آن نیاز امروز جامعه علمی کشور است تا بتواند فارغ از هراس و دلهره، نقش برجسته خویش در ارتقای سطح زندگی و پیشرفت و توسعه ملی را ایفا نماید.
تلاش برای آزادی فعالان دانشجویی که در سالهای اخیر به شیوههای ناخوشایند به حبسهای طولانی محکوم شدهاند میتواند اعتماد متقابل میان حکومت و دانشگاه را افزایش دهد. این روزها که خبر خوش آزادی برخی از محکومان سالهای اخیر موج شادی را در میان مردم ایجاد نموده است، اقدام جدی برای رهایی این دانشجویان و فراهم نمودن زمینههای بازگشت آنها به عرصههای علم و دانش هدیهای است که دولت منتخب مردم میتواند در آغازین روزهای سال تحصیلی به جامعه علمی و دانشگاهی تقدیم نماید.
همانگونه که گفته شد انتظار نمیرود که تمامی این نکات در دورهای کوتاه به ثمر نشیند. اما منتظریم تا عزمی جدی برای تحقق آنها را در میان حاکمان مشاهده کنیم و تردیدی نداریم که با برداشتن گام نخست از سوی آنها، گامهای متعدد بعدی از سوی مردم برداشته خواهد شد و امیدواریها برای فردایی بهتر و روشنتر برای ایران پررنگ خواهد شد.
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085