سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » سقف‌های شیشه‌ای فروریخته‌اند؟!...

سقف‌های شیشه‌ای فروریخته‌اند؟!

چکیده :نگاه بیمارگونه به دو مقوله «زن بودن» و «جوان بودن» فارغ از آثار سوئی که در تبعیض‌های جنسیتی و تبعیض‌های اعمال‌شده بر گروه سنی جوان خاصه در سال‌های اخیر به بار آورده است، نه‌تنها به بی‌اعتمادی میان زنان و جوانان و به‌ویژه دختران جوان دامن زده بلکه آنان را بعضا دچار بحران هویت کرده که مصداق بارز تبدیل فرصت به تهدید بر اثر بی‌تدبیری مسئولان و دست‌اندرکاران فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است. ...


فخرالسادات محتشمی پور

بیش از صد سال از آن روزها که زنان ایرانی برای ایجاد تغییر در زندگی و موقعیت خود و فرزندانشان با مشقت تمام مدارس دخترانه را در این دیار پایه‌گذاری کردند، می‌گذرد. تنها نگاهی سطحی و گذرا بر آثار و منابع باقیمانده از آن دوران، ما را با روزگار پردرد مادرانمان که حقوق اولیه‌شان از جمله تعلیم‌و‌تربیت را در شرایطی سخت و هولناک تمنا کرده برای احقاق آن‌ از جان مایه گذاشتند، آشنا می‌کند. اگر نبود حمایت مردانی روشن‌ضمیر که در آن زمان با زبان قابل‌فهم برای سنت‌گراها مزایای دانش‌اندوزی زنان برای تربیت بهتر و حفظ الصحه فرزندان و به‌خصوص دختران را شرح کردند، این گذر غیرقابل اجتناب، دیرتر محقق می‌شد.

تنها نگاهی گذرا بر تاریخ معاصر کشورمان رنجی را که زنان عدالت‌خواه و مشروطه‌طلب بر اثر کج‌فهمی مردان زمانشان، با هر گرایش فکری و سیاسی بردند، بر عمق جان ما می‌نشاند. زن مشروطه‌طلبی که تا دیروز دوشادوش و بلکه جلوتر از مردان با استبداد ستیزه کرد و از بذل جان و مال و فرزند دریغ نکرد، در اوج ناباوری توسط مردش در کنار صفار و محجورین و ورشکستگان از حق رای محروم شد و حتی حضور اجتماعی و سیاسی‌اش نیز مورد پذیرش قرار نگرفت.

شاید برای فهم عکس‌العمل زن ایرانی پس از مرارت‌هایی که دید و تلخی‌هایی که چشید لازم نباشد به منابع و ماخذ آن دوران مراجعه کنیم. چه آن‌که نتیجه مقاومت‌های آنان در قالب انجمن‌های سری و نیمه‌سری و پایداری در تاسیس و مدیریت مدارس دخترانه، در دوره‌های بعد خود را نشان داده هرچند مداخله‌های مدرن در حرکت اصیل زنان ایران موجب انحراف‌هایی از اهداف و مقاصد و در نتیجه دیرکردها و تاخیرهایی در دستیابی به این اهداف شد اما در دهه‌های بعد اصالت این حرکت در جریان مبارزات ضداستبدادی به‌خوبی جلوه‌گر شد و بار دیگر زنان در کنار مردان و بلکه جلوتر از آنان برای دفاع از حریم آزادی خود و فرزندانشان فریادی پرهیمنه بر سر دیکتاتوری و استبداد کشیدند؛ فریادی که پژواک آن تا آن سوی مرزها شنیده شد و امروز هیچ پژوهنده منطقی نمی‌تواند تاریخچه انقلاب اسلامی ایران را بنگارد بی‌آن‌که نقش موثر زنان را در پیروزی آن ببیند.

در این‌که حضور پرشمار و دیرپای زنان در جامعه انقلابی رنگی از سهم‌خواهی نداشت، تردیدی نیست اما عجبا که این‌بار نیز مردان در قدرت مانند پدرانشان در مجلس مشروطه نتوانستند آن‌گونه که باید حق مطلب را ادا کنند با این تفاوت که عینک از چشم برداشته، حضور زنان را دیدند و بر نقش‌آفرینی‌های آنان صحه گذاشتند و راه باریکه‌ای برای حضور سیاسی آنان (یک زن در مجلس خبرگان، سه زن در مجلس شورای اسلامی) باز گذاشتند.

در این مجال تنگ بنا ندارم تحلیل جامعه‌الاطرافی از چرایی و چگونگی برنیامدن زنان در عرصه سیاست این دوران، آن‌گونه که حق و حتی تکلیف آنان بود، ارائه دهم و این بررسی‌ ضروری را به مقام و مجالی دیگر می‌سپارم، اما درعین‌حال می‌خواهم توجه خوانندگان محترم را که نگاهشان به زنان، مادران، خواهران و دخترانشان به مثابه رقیب در جایگاه سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادیشان نیست، به چند نکته اساسی جلب کنم:

– براساس آمار موجود در کشور، جامعه ایرانی برخوردار از هرم سنی جوان است که این امر فی‌نفسه می‌تواند فرصتی مغتنم برای سیاست‌گذاران و برنامه‌ریزان تلقی شود؛ در صورتی که فهم درستی از جوان و جوانی و مطالبات آن از یکسو و از مقوله توسعه به‌طور کلی از سوی دیگر داشته باشند و حدود نیمی از این جمعیت جوان و این قابلیت ارزنده را دختران تشکیل می‌دهند که خوشبختانه امروز به دلیل فرصت‌های برابری که خانواده فهیم ایرانی برای آنان فراهم کرده‌اند از موهبت سواد و دانش و حتی تا حدی تجربه و مهارت برخوردار است.

– بالا رفتن فزاینده سن ازدواج، گذشته از عوامل موثر بر آن، نگاه سنتی و ناکارآمدی که هدف غایی و نهایی دختران را ازدواج و نه هیچ چیز دیگر می‌داند، غیرقابل تحقق کرده است و در سایه یک مدیریت هوشمندانه باید بستر زیست‌اجتماعی مفید و موثر آنان فراهم شود.

– نگاه بیمارگونه به دو مقوله «زن بودن» و «جوان بودن» فارغ از آثار سوئی که در تبعیض‌های جنسیتی و تبعیض‌های اعمال‌شده بر گروه سنی جوان خاصه در سال‌های اخیر به بار آورده است، نه‌تنها به بی‌اعتمادی میان زنان و جوانان و به‌ویژه دختران جوان دامن زده بلکه آنان را بعضا دچار بحران هویت کرده که مصداق بارز تبدیل فرصت به تهدید بر اثر بی‌تدبیری مسئولان و دست‌اندرکاران فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است.

– مهم‌ترین نکته‌ای که اصرار بر طرح آن داشتم این بود که زن و دختر لایق و توانای ایرانی که با استفاده از حداقلی‌ترین امکانات و فرصت‌ها (به‌ویژه در مناطق و روستاهای محروم کشورمان) بالیده و رشد کردند متاسفانه بار دیگر دچار کابوس دهشتناکی شده است که دوره اصلاحات با تابوشکنی‌های جدی و موثر زنان سختکوش و مصمم در عرصه‌های مختلف اجتماعی خصوصا در میدان سیاست به نظر می‌رسید که برای همیشه محو و غیرقابل بازگشت شده است.

و این کابوس چیزی نیست جز ظهور مجدد سقف‌های شیشه‌ای که این‌بار عامدانه و هدفدار و برای مقابله با رشد و تعالی زنان در جامعه‌ای اسلامی که متاسفانه براساس قسط بنا نشد اما روحیه عدالت‌طلبی زن مسلمان و غیرمسلمان ایرانی او را در مسیر رسیدن به برابری مدد رساند، تعبیه می‌شود.
باز هم روی سخنم با خوانندگان آگاه و اندیشمندی است که خود در محیط خانواده فرصت و امکان برابر برای فرزندان دختر و پسرشان فراهم آورده‌اند تا شاهد فردای موفق و کامیابی آنان در زندگی خانوادگی و اجتماعیشان باشند و دلم می‌خواهد سخنانم را با یک سوال به پایان ببرم. چرا فرزندان ایران، زنان و دختران ایرانی در هر کجای جهان به هر موقعیت و درجه و مقامی که بخواهند و استحقاقش را داشته باشند می‌رسند مگر در وطنشان، سرزمین مادری؟!

منبع: روزنامه بهار



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.