سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic

زنان در عصر ظهور (۳)

چکیده :زهرا ربانی املشی حقوق انسان‌ها ناشی از استعداد‌های طبیعی آنهاست و به عبارتی مبنای حقوق، طبیعت است. زن و مرد در عین اینکه در انسانیت برابرند ولی دو گونه انسانند با دو گونه خصلت و طبیعت. وهرگونه عملی بر ضد طبیعت و فطرت، عوارض نا مطلوبی به بار می آورد . استاد مطهری اسلام را...


زهرا ربانی املشی

حقوق انسان‌ها ناشی از استعداد‌های طبیعی آنهاست و به عبارتی مبنای حقوق، طبیعت است. زن و مرد در عین اینکه در انسانیت برابرند ولی دو گونه انسانند با دو گونه خصلت و طبیعت. وهرگونه عملی بر ضد طبیعت و فطرت، عوارض نا مطلوبی به بار می آورد .

استاد مطهری اسلام را منشاء بزرگترین خدمت‌ها به جنس زن می داند و اعطا حریت، شخصیت، مالکیت، استقلال فکر و نظر و به رسمیت شناخته شدن حقوق طبیعی زن را از جمله موهبت‌های اسلام می شمارد. از دید ایشان اسلام در جهت حقوق زن، با آنچه در غرب و کشورهای متمدن می گذرد دو تفاوت کلی دارد که یکی به ساختار زن از نظر روانشناسی و طبیعی برمیگردد و دیگری به عدم اجازه به عصیان و طغیان و بدبینی نسبت به جنس مرد.

 از جمله ویژگیهای انسان، افراط و تفریط است. که یکی توقف و بازماندن از پیشروی ودیگری سقوط و انحراف را باعث می شود و هر دو حالت، نتیجه نامطلوب در پی دارد. اسلام از جانب هر دوی این گروه‌ها ضربه‌های بسیار متحمل شده است. گروهی افراطی و مبلغ جمود و تحجر وگروهی تفریطی و منادی بی‌بندوباری.

گروهی افراطی زن را صرفاً موجودی در خانه و خدمت خانواده تصور می کنند و هیچگونه استقلالی برای او قائل نیستند و گروهی تفریطی بر آنند که زن را از خانه و خانواده جدا کنند که در هر دو حالت هم زن و هم بقیه اعضای خانواده را متضرر کرده اند.

 یکی از مواردی که برای سالاری و برتری مردان بر زنان در جامعه اسلامی به آن استدلال شده آیه شریفه «الرجال قوامون علی النساء» (نساء: ۳۴) است.

این آیه چه می گوید؟

(قوامه) در لغت به معنای قیام و اشراف بر امر یا مال آمده و به حمایت و سرپرستی نیز معنا شده است. همچنین گفته شده که (قوامه) در لغت به مفهوم محافظت کردن و رعایت مصالح فرد است. و از همین ریشه است (قیّم) به معنای کسی که بر امور چیزی قیام می کند و متولی آن می شود و آن را اصلاح می کند. (قوّام) نیز از واژه قیّم گرفته شده است، با این تفاوت که قوّام به معنای مبالغه و زیادت در آن می باشد یعنی او کسی است که عهده دار مصالح و تدبیر است.

بسیاری از علمای گذشته در بیان مفهوم آیه بدون در نظر گرفتن معنی لغوی آن به ذکر برتری و سیطره مرد بر زن اشاره کرده اند که از آن جمله اند:

محمد بن جریر طبری که از قدیمی‌ترین مفسران اهل سنت (متوفای ۳۱۰ ه.ق) است در این باره می گوید: «مردان قائم بر زنانشان در تأدیب و نظارت بر انجام واجبات و تکالیف آنان در برابر خداوند و شوهران می باشند».

از ابن عباس نقل می کند که گفته است: “منظور از قوّامون در آیه شریفه، یعنی امرا و حاکمان، و بر زنان است که طبق دستور خداوند از شوهران اطاعت کنند.”

ابن کثیر دمشقی نیز معتقد است: «مرد قیّم بر زن، رئیس و بزرگ او و حاکم بر اوست و ادب کننده وی به هنگام کجروی و انحراف است.»

زمخشری نیز گفته است: «قوّامون علی النساء؛ یعنی مردان با امر و نهی بر زنان اشراف و سیطره دارند، همان طور که والیان و حاکمان بر رعیت حکومت دارند».

مرحوم مقدس اردبیلی بر این باور است که مراد از قوّامیت، قیام مردان به امور زنان و تسلط بر آنان، همانند برتری و تسلط والیان بر رعیتشان است.

در مقابل دیدگاه‌های بالا که ریاست شوهر را، نوعی برتری و فضیلت مردان و سیطره آنان بر زنان می داند، و با کرامت انسان و اصل برابری منافات دارد، دیدگاه دیگری وجود دارد که در راستای تکریم زن است؛ به عنوان نمونه:

مرحوم شیخ طوسی ، در توضیح واژه «قوّام» فرموده است: «قوّام بر دیگری، کسی است که متکفل و عهده دار هزینه، پوشاک و سایر نیازمندیهای او می شود.»

شیخ محمد عبده در تفسیر المنار می نویسد: «منظور از قیام در آیه، ریاست است، اما ریاستی که مرئوس به اختیار و اراده خودش تصرف می کند و معنایش این نیست که مرئوس مقهور و بی‌اختیار باشد و عملی را بدون دستور رئیس خود انجام ندهد، زیرا مقصود از قیّم بودن شخصی بر دیگری این است که راهنما و مراقب او باشد”.

برخی از مفسرین مثل آیت الله جوادی آملی حتی وجود برتری و اشراف را برای مرد، مردود دانسته اند، و قوّام بودن مرد را به نوعی تکلیف و مسؤولیت عنوان کرده و رهبری و ریاست او را نیز در راستای آن توجیه کرده اند: «قوّام بودن نشانه کمال و تقرب به خدا نیست چون مسائل اجتماعی و اقتصادی و کوشش برای تحصیل مال و تامین نیازمندیهای منزل و اداره زندگی را مرد بهتر به عهده می گیرد و مسؤول تأمین هزینه است، سرپرستی داخل منزل هم با اوست، ولی چنین نیست که از این سرپرستی بخواهد مزیّتی هم به دست آورد، بلکه یک کار اجرایی و یک وظیفه است نه یک فضیلت.»

آیت الله صادقی تهرانی صاحب تفسیر الفرقان می گوید: “قوّامون به معنای مراقبت نیکو از زنان و حفظ و حراست شایسته ازآنان است و این قوّامیت برای برتری گروه مردان بر زنان نیست و هیچ ولایتی برای مردان بر زنان مقرر نگشته است.”

 علامه طباطبایى مى‏فرماید: «همچنین قیمومت (ریاست) مرد بر زنش به این نیست که سلب آزادى از اراده زن و تصرفاتش در آنچه مالک آن است‏ بکند و معناى قیمومت مرد این نیست که استقلال زن را در حفظ حقوق فردى و اجتماعى او در دفاع از منافعش سلب کند؛ پس زن همچنان استقلال و آزادى خود را دارد و هم مى‏تواند حقوق فردى و اجتماعى خود را حفظ کند و هم مى‏تواند از آن دفاع نماید و هم مى‏تواند براى رسیدن به این هدفهایش به مقدماتى که او را به هدفهایش مى‏رساند متوسل شود» .

علامه نیز در تفسیر المیزان می نویسد : “قیّم به معنای کسی است که مسئول به قیام به امر شخص دیگری است و کلمه قوّام و نیز قیام مبالغه در همین قیام است و مراد از جمله «بما فضل الـله بعضهم علی بعض» آن زیادت هایی است که خداوند به مردان داده به حسب طاقتی که بر اعمال دشوار و امثال آن دارند چون زندگی زنان یک زندگی احساسی و عاطفی است که اساس و سرمایه‌اش رقّت و لطافت است. در نتیجه خداوند در این آیه برای قیمومیت مرد دو دلیل بیان می فرماید: یکی فضیلت ذاتی مرد که نیروی بدنی و فکری و تجربی او از زن است و دیگری آنکه متکفل مخارج زن و خانه خویش است و همین دو امر باعث می شود سرپرستی به دست او باشد.”

ترجمه تفسیر جوامع الجامع: “پس مسأله قوامت را هیچ گاه نمی توان دلیل بر برتری مرد نسبت به زن دانست زیرا قوامت مرد در واقع همان مسئولیت بیشتر در قبال زن است و وظیفه ای است که به عهده مرد قرار داده شده که به واسطه نوع آفرینشی که دارند کار سرپرستی را برعهده دارند.”

تفسیر نمونه در تفسیر آیه «الرجال قوامون على النساء …» می گوید: «قرآن در اینجا تصریح مى‏کند که مقام سرپرستى باید به مرد داده شود (اشتباه نشود منظور از این تعبیر استبداد و اجحاف و تعدى نیست‏بلکه منظور رهبرى واحد منظم با توجه به مسؤولیتها و مشورتهاى لازم است) … و این موقعیت‏به خاطر وجود خصوصیاتى در مرد است‏.»

آیت الله سید ابوالقاسم خویی درمنهاج الصالحین می نویسد: “از این رو، زنان تا آن حد موظف به اطاعت از شوهر هستند که مربوط به حقوق همسران است و هرگز مردان، حق دخالت در اموال و درآمدهاى اقتصادى زنان را ندارند (آن طورى که در حقوق اروپایى قبل از قرن بیستم وجود داشته است) و حتى وظیفه رسیدگى به کارهاى شخصى شوهر، اعم از تهیه غذا یا شستن لباس و غیره را نیز ندارند، نه این که چنین وظیفه‏اى ندارد بلکه در امور شخصى زن، شوهر موظف است در صورت نیاز و متعارف بودن آن، براى او خادم بگیرد. بدین جهت، موضوع ریاست ‏شوهر و اطاعت زن از او محدود مى‏شود به خروج زن از منزل و اشتغال او به کارهایى که به تشخیص شوهر به عنوان سرپرست و مسؤول این جامعه، آن را به مصلحت نداند و یا به نظر برخى از فقها خروج از منزل شوهر در صورتى بر زوجه ممنوع است که با حق شوهر منافات داشته باشد.”

پس مسئله قوامت را نمی توان هیچگاه دلیل برتری مرد نسبت به زن دانست زیرا قوامت مرد در واقع مسئولیت بیشتر در قبال زن است و وظیفه‌ای است که به دو دلیل بر عهده مرد قرار داده شده است ۱-به دلیل نوع آفرینش مردان، کار سرپرستی را به عهده دارند تا ازکیان خانواده دفاع کند و ۲- چون در دین مبین اسلام مرد موظف به انجام کارهای خارج از خانه و پرداخت نفقه است پس سرپرستی نیز با اوست.

 و این قیمومیت به هیچ وجه کرامت زنان ومساوات با مردان را زیر سؤال نمی برد و چون مطابق فطرت است قابل پذیرش میباشد. والسلام.



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.