اصلاحطلبان و بحران مدیریت در دهه پنجم
چکیده :با پیش آمدن تجربه سالهای اخیر، دهه آینده نیز برای کشور دهه بحرانی در حوزه نخبگان باشد. دور نیست که با بازنشسته شدن بسیاری از مدیران ارشد و میانی در پی خلاء پیش آمده در سالهای اخیر، اصلاحطلبان و حتی کشور با بحران نبود مدیران آموزشدیده مواجه خواهند شد و طبیعتا بحران ناکارآمدی در اداره کشور در دهه پنجم انقلاب برای این جریان اجتنابناپذیر به نظر...
سعید نورمحمدی
یکی از کارکردهای احزاب و گروههای سیاسی در کنار دستیابی به قدرت سیاسی یا اعمال نفوذ در ساختار قدرت، تربیت نخبگان سیاسی است. این کارکرد آنجا اهمیت دوچندان پیدا میکند که بدانیم بسیارند استادان علوم سیاسی و نخبگان دانشگاهی که پس از ورود به صحنههای اجرایی و عمل مغلوب شده و حتی توان بهکارگیری آموختههای علمی و دانشگاهی خود را ندارند. در حالی که در اکثر کشورهای جهان، نخبگان و سیاسیونی که کسب دانش و فعالیت سیاسی خود را از درون احزاب آغاز کردهاند و در کوره حزب آزموده و در کارزار سیاست آبدیده شدهاند، بهتر به دقایق امور واقف اند.
در کشور ما دولت نهم با رویکرد و شعار غیرحزبی روی کار آمد، اما در عمل بیش از مدعای خود رفتار و علایق حزبی از خود نشان داد (البته احزاب تمامیتخواه)؛ حذف تقریبا تمام مدیران شایستهای که اندک زاویهای با دیدگاههای دولت داشتند تنها از یک دولت تمام حزبی تمامیتخواه برمیآمد که جایگزینی برای همه مدیران برکنار شده داشته باشد. اما در عمل عمدتا افرادی مسئولیتهای دولت نهم را بر عهده گرفتند که در کوتاهمدت و درازمدت باعث ناکارآمدی بیشتر آن شدند. شاید رییس دولت خیلی زود متوجه این خلاء شد. تاسیس گروه مشاوران جوان در دولت نهم را از این منظر میتوان بررسی کرد؛ وظیفهای که در درون یک حزب باید پیگیری میشد و تلاشی که باوجود هزینههای هنگفت از بودجه جاری کشور بینتیجه ماند. تجربهای که ذهنیتی منفی در بدنه کارشناسی وزارتخانهها و سازمانهای دولتی نیز ایجاد کرد.
اما تجربه سالهای اولیه پس از انقلاب اسلامی تجربه دیگری برای پی بردن به اهمیت کارکرد احزاب است؛ تجربهای که در خلال آن و در نبود احزاب حرفهای، مدیریت میانی کشور قربانی تربیت مدیران آینده کشور شد. حضور افراد جوان و بیتجربه در سطوحی چون معاون وزیر، مدیرکل و استاندار که البته آن افراد امروز از باتجربهترین و قویترین مدیران کشور هستند، شاید تنها راهکار موجود برای حل مسئله تربیت نخبگان آینده در آن دوران بود؛ راهحلی که هزینههای فراوانی به کشور وارد کرد تا سرمایهگذاری در حوزه تربیت نخبگان صورت پذیرد.
به نظر میرسد با پیش آمدن تجربه سالهای اخیر، دهه آینده نیز برای کشور دهه بحرانی در حوزه نخبگان باشد. دور نیست که با بازنشسته شدن بسیاری از مدیران ارشد و میانی در پی خلاء پیش آمده در سالهای اخیر، اصلاحطلبان و حتی کشور با بحران نبود مدیران آموزشدیده مواجه خواهند شد و طبیعتا بحران ناکارآمدی در اداره کشور در دهه پنجم انقلاب برای این جریان اجتنابناپذیر به نظر میرسد.
گرچه این امکان وجود خواهد داشت که بدنه کارشناسان دولت، خلاء حضور مدیران ارشد را پر کنند، اما خلاء نبود مدیران استراتژیک و مدیریت حرفهای، بیتردید بحران دهه آینده خواهد بود. چهار سال آینده و فرصت پیش آمده در پی انتخاب روحانی به عنوان رییسجمهوری کشور، فرصت گرانبهایی برای کشور و بهویژه اصلاحطلبان است تا نسبت به آموزش و تربیت نیروهای نخبه -البته نه در داخل ساختار دولت، بلکه در چارچوب احزاب و گروههای سیاسی- اقدام کرده و تلاشی را برای انتقال تجربه مدیران گذشته و مدیران کنونی به مدیران آینده آغاز کنند. بر این باورم آینده اصلاحطلبان به این دغدغه گره خورده است. در صورت بیتوجهی به این بحران زودرس و تکرار تجربیات گذشته در این حوزه و حوزه مدیریت آینده، آینده چندان روشنی برای اصلاحطلبان در پیشرو نخواهد بود.
منبع: روزنامه بهار
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085