سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic

افسانه سوم: مرگ جنبش سبز

چکیده :بدون آن که از روحانی خواسته شود که بدون تدبیر و برنامه وارد میدان شود، رفع حصر و حبس از رهبران جنبش سبز و زندانیان سیاسی، شکستن فضای امنیتی و توقف برخورد امنیتی با منتقدان و مخالفان، از سوی شهروندانی که به او رأی داده اند، در شمار محورهای مهم برنامه ی او قرار گرفته است. ...


کلمه- سیدکاظم قمی

 

انتخابات، جنبش سبز، و سه افسانه ی برملا شده
افسانه دوم: بی تأثیری مقاومت مدنی

 

سومین افسانه ای که طی انتخابات اخیر بر ملا شد، ادعای اقتدارگرایان حاکم درباره ی مرگ جنبش اعتراضی و دموکراسی خواهی سبز است؛ ادعایی که متأسفانه از سوی برخی تحلیل گران منتسب به جریان اصلاحات نیز گاه و بی گاه مطرح شده است. جنبش سبز، زاییده ی اعتراض به تخلفات و تقلبات گسترده و سازماندهی شده ی اقتدارگرایان در انتخابات سال ۸۸ است. این جنبش را باید مرحله ی متکامل همه ی جنبش های سیاسی و اجتماعی یکصدساله ی مردم ایران و در ادامه ی آن دانست: جنبش مشروطه خواهی، جنبش ملی شدن نفت، قیام پانزده خرداد، انقلاب اسلامی و جنبش دوم خرداد. از این لحاظ، جنبش سبز را باید گامی به پیش در تلاش برای دستیابی و تحقق مطالبات اساسی شهروندان این مرز و بوم یعنی استقلال، آزادی، عدالت و پیشرفت به حساب آورد. جنبش سبز با تلاش فعالان، پایداری همراهان و هوشمندی رهبران آن، به سرعت از حرکتی سلبی که صرفا حول پرسش مهم «رأی من کجاست؟»
شکل گرفته بود، دارای ادبیاتی ایجابی شد که در بیانیه های میرحسین موسوی و مهدی کروبی، منشور جنبش و رسانه های آن تبلور یافت و نهادینه شد.

جریان اقتدارگرا به شدت از شکل گیری و استمرار این جنبش در هراس افتاد و هراسان باقیمانده و از همین رو، تلاش کرد با انتساب آن به قدرت های خارجی، جریان نفاق و سلطنت طلبان؛ اتهام ضدیت با دین و دینداری؛ داستان سازی های مضحک برای فعالان و رهبران آن؛ برگزاری تجمعات اتوبوسی و بخشنامه ای (مانند نهم دی)، مصادره ی حضور معترضان در راهپیمایی های ملی (مانند ۲۲ بهمن)؛ اعمال خشونت و پدیدآوردن فجایعی از قبیل کهریزک و کوی دانشگاه، اخراج اساتید و دانشجویان و کارمندان معترض؛ و استفاده ی همه جانبه از دستگاه تبلیغاتی خود (صدا و سیما، منابر و تریبون های حکومتی، هیئات مذهبی و مداحان وابسته و …)، ابتدا آن را نفی و پس از شکست در انکارش، آن را مرده اعلام کند.

اما، چنانچه همواره از سوی همراهان جنبش سبز اعلام شده، عدم حضور خیابانی معترضان به علت به کارگیری دستگاه سرکوب از سوی حاکمیت و هزینه های سنگین آن برای مردم، هیچ گاه به معنی نابودی آن نبوده و نیست. آنچه یک به یک جنبش اجتماعی استمرار می بخشد، تولید یک گفتمان جایگزین در مقابل گفتمان رسمی است و تا زمانی که فعالان جنبش سبز در این زمینه فعالانه حضور داشته باشند، جنبش نیز زنده خواهد ماند. این گفتمان سازی در چند زمینه صورت پذیر است: ارایه ی مستمر اخبار و تحلیل های دقیق و واقع بینانه از وضعیت موجود و تحولات جاری؛ تبیین اهداف و مطالبات عمومی؛ و تلاش در عرصه ی اجتماعی و سیاسی در دو حوزه ی سیاست حکومت محور و سیاست جامعه محور. صدالبته، در همه ی این زمینه ها، کاستی های مهمی هم به چشم می خورد و یکی از نیازهای همیشگی یک جنبش پویا، ارزیابی منصفانه و نقادانه ی کارنامه ی خود و یافتن راهکارهای کاربردی برای رفع نواقص و تقویت نقاط مثبت آن است که در جای خود باید صورت پذیرد.

آنچه در انتخابات اخیر به روشنی به نمایش گذاشته شد، حضور زنده و فعال جنبش سبز به مثابه گفتمانی است که پیگیری مطالبات شهروندان را سرلوحه ی برنامه ی خود قرار داده است. این حضور حتی در مناظره های انتخاباتی به شکلی غیرمستقیم رخ نمایاند. موضع انتقادی صریحی که نسبت به سیاست خارجی و به ویژه در رابطه با مسئله ی هسته ای بیان شد، نقد برخورد خشونت آمیز با جنبش دانشجویی و زیر سؤال بردن حاکمیت تک صدایی بر جامعه، نشان از حضور و بروز گفتمانی داشت که نامزدهای سمت ریاست جمهوری، بدون توجه به آن نمی توانستند در جذب آرای شهروندان موفق شوند. زمانی که شعار «یا حسین میرحسین» در تجمعات انتخاباتی فریاد زده شد، زمانی که بنفش روحانی ثمره ی سبز جنبش اعتراضی خوانده شد، زمانی که خاتمه ی حصر کروبی و موسوی و رهنورد در کارزار تبلیغاتی واپسین روزهای پیش از رأی گیری به عنوان مطالبه ای عمومی مطرح شد، زمانی که تلاش برای آزادی زندانیان سیاسی پس از انتخابات ۸۸ در فهرست وعده های انتخاباتی روحانی قرار گرفت و زمانی که حمایت همه جانبه ی هاشمی، خاتمی و اصلاح طلبانی که حاضر به جداسازی هویت خویش از جنبش سبز نشده بودند پشت سر روحانی شکل گرفت، خیل شهروندانی که تا آن زمان نسبت به شرکت در انتخابات در تردید بودند را به حضور در پای صندوق های رأی ترغیب کرد تا بار دیگر بخت خود را برای تغییر فضای سیاسی کشور بیازمایند. در جشن های خیابانی کم نظیری که پس از پیروزی روحانی و پیروزی تیم ملی فوتبال در سراسر کشور شکل گرفت نیز، مطالبات جنبش سبز در قالب شعارهای کوتاه اما شفاف، بیان شد. این روزها استفاده از نمادهای سبز در کوچه و خیابان افزایش چشمگیری پیدا کرده که نمایشگر حال و هوای انتخاباتی است که بویژه از سوی جوانان، در جهت زنده نگه داشتن آن تأکید می شود.

مهم تر از همه، دال مرکزی است که هویت جنبش سبز را تشکیل داده که همانا به رسمیت شناختن چندصدایی، پذیرش حق مردم در گزینش شیوه های مختلف زندگی یا به تعبیر دقیق تر، آزادی انتخاب از طیف مشروع اما متنوع الگوهای زیستی در جامعه است. طرح خواسته های زنان، کارگران، دانشجویان، قومیت ها و پیروان مذاهب و ادیان مبنی بر آزادی در پیگیری مفهومی از زندگی سعادتبار که ضمن قرار گرفتن در چارچوب هویت مشترک دینی- ملی ایرانیان، متنوع و متکثر هست را باید در همین بافتار گفتمانی درک کرد. هنگامی که تحول گفتمانی در یک جامعه رخ می دهد، تنها کسانی موفق به ایفای نقش در جامعه ی تحول یافته می شوند که این تحول را درست فهمیده باشند. این به معنای افتادن در دام پوپولیسم یا پراگماتیسم نیست، بلکه به این معناست که هر فرد یا گروه، نسبت خود با فضای گفتمانی جدید را تنها می تواند پس از درک تحولی که رخ داده ترسیم کند. تحولات گفتمانی در جوامع به قدری قدرتمند هستند که هیچ قدرت خودکامه ای در مقابل آن قدرت ایستادگی ندارد.

اینک، بدون آن که از روحانی خواسته شود که بدون تدبیر و برنامه وارد میدان شود، رفع حصر و حبس از رهبران جنبش سبز و زندانیان سیاسی، شکستن فضای امنیتی و توقف برخورد امنیتی با منتقدان و مخالفان، از سوی شهروندانی که به او رأی داده اند، در شمار محورهای مهم برنامه ی او قرار گرفته است. اینجا نه صحبت از سهم خواهی است و نه طرح مطالباتی که خارج از قدرت رئیس دولت جدید باشد. اینجا، سخن از جامه عمل پوشاندن به وعده های انتخاباتی است که بخش مهمی از رأی دهندگان را به پای صندوق های رأی آورد. حالا شهروندانی که به روحانی رأی داده اند با چشمانی تیزبین به روند تحولات ماه های آینده نگاه می کنند تا دریابند رئیس جمهور برگزیده شان تا چه اندازه در تحقق خواسته های آنان کامیاب خواهد بود؛ آرزویی که با یادآوری خون به ناحق بر زمین ریخته شده ی شهدای انقلاب، جنگ و جنبش سبز، دعای خیرمان را برای موفقیت دولت جدید همراه می سازد.



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

یک پاسخ به “افسانه سوم: مرگ جنبش سبز”

  1. asad گفت:

    جنبش سبز هیچگاه نمی میرد.چون بر تلاش تاریخی ملت ایران در کسب حقوق خود استوار گشته و این راه تا هستیم ادامه دارد و انشاالله روز به روز بیشتر به حقوق مسلم خود دست می یابیم. به امید آزادی بزرگمردان و شیرزنان در حصر و حبس.