کودتا بود یا نه؟!
چکیده :اخوانيها كه يك گروه دموكراسي خواه و عضوي از جامعه سياسي مصر به شمار ميرفتند، با گروههاي افراطي و تندرو متحد شدند كه خود اين موضوع، نگراني بسيار شديدي را نسبت به آينده مصر در جامعه سياسي آن ايجاد كرد. در عين حال اين گروههاي سلفي نيز از همان ابتدا شروع كردند به پافشاري براي اجرايي شدن قوانين اسلامي از نظر آنها. در بسياري از گروههاي اسلامي موجود در كشورهاي عربي كه سلفيها بخشي از آنها هستند، ديدگاههاي بسيار سختگيرانهيي نيز وجود دارد. ...
محمدعلی سبحانی
مصر پس از برکناری محمد مرسی چه سرنوشتی دارد؟ اما اکنون پرسش جدیتر این است که در مصر و خارج از آن آیا این برکناری یک کودتاست یا ادامه پیگیری مطالبات مردم یا به قول البرادعی، تکمیل انقلاب ۲۵ ژانویه؟ به هر صورت هر چه بود، اختلافات در آن بسیار عمیق بود و در طول ماهها بحران نتوانست به نقطهیی برسد که نیروهای سیاسی و دولت مرسی بتوانند با هم توافق کنند. به ویژه اینکه بخشی از دولت نیز استعفا دادند و مسائل مقداری پیچیدهتر شد. در خیابانها نیز موضوع درگیریها بهشدت جدی میشد و تعدادی کشته شدند. مجموع این اتفاقات، پاسخ به این سوال که آیا کودتایی صورت گرفته یا پیگیری مطالبات مردم و تکمیل انقلاب ۲۵ ژانویه بوده است را با هالهیی از ابهام و اما و اگرهای فراوان مواجه ساخته است. ارتش در طول ۲سال و نیم گذشته به هیچوجه صحنه را ترک نکرده، به عنوان مرکز توازن قوا حقوقی را برای خود در نظر گرفته، کنار ایستاده و هر جا لازم بود، دخالت کرده است. در حال حاضر نیز نقشه راهی را مطرح کردهاند که نیروهای سیاسی، قبطیها و حتی بخش قابل توجهی از اسلامیها در کنار جبهه نجات و الازهر وارد صحنه شدند. در رابطه با همه حرکتهای اجتماعی، به ویژه هنگامی که حالت جنبش پیدا میکنند و در این مورد، انصافا بخش بسیار گستردهیی از جامعه را در برگرفته بود
…شرایط سیاسی را به بن بست رسانده بود، اجازه نمیداد مسائل اقتصادی زندگی مردم پیگیری شود و مسائل امنیتی نیز گسترش پیدا میکرد، در چنین شرایطی یا باید برای برون رفت از این شرایط، پایان این جنبش یا محقق شدن خواستههای آن، راهی قانونی به وجوداید یا اینکه کارهای ویژهیی صورت گیرد. در اینجا ارتش اینطور تشخیص داد که انتخابات زودرس انجام دهد. این نمونه در دموکراسیهای نوپا و جهان سومی مشاهده میشود که برای حل بحران یا توافق میکنند یا انتخابات زودرس انجام میدهند تا اینکه شرایط از حالت انقلابی و خشن خارج شود.
اما موضوع پایان نیافته است؛ قطعا نیروهای اخوانالمسلمین نیز امکانات گستردهیی دارند که یا باید دیدگاه خود را تعدیل کنند و به گفتوگوها و نقشه راه جدید بپیوندند یا اینکه درگیریها، چالش و بحران در سراسر مصر پایان پیدا نخواهد کرد. دموکراسی، موضوعی خاص در منطقه است و تفاوتهای خاص خود را دارد، دموکراسی به معنای حکومت اکثریت است اما اگر آن را عمق ببخشیم، سوالی ایجاد میشود مانند سوالی که در ماههای اخیر در مصر مطرح بوده است که بر فرض اگر مجموعهیی اسلامگرا اکثریتی را به دست آوردند، آیا حق دارند قوانین اسلامی و حتی تفسیر خود از اسلام و آنچه خود فکر میکنند را در کشور پیاده کنند؟
جمعیت مصر گروههای متفاوتی مانند مسیحیان قبطی، لیبرالها، قومگراها و حتی افرادی را داراست که قرائت متفاوتی از اسلام نسبت به اخوانیها دارند. آیا این قوانین باید تامینکننده خواستهها و نیازهای این گروهها نیز باشد یا خیر؟به عبارت دیگر در جوامعی که سکولاریسم و لیبرالیسم به فرهنگی جدی تبدیل شده است، این موارد میتواند پشتوانه این دموکراسی باشد یا خیر، یک ایدئولوژی باید پشتوانه این دموکراسی باشد؟
دعوای موجود در مصر و سایر کشورهای عربی این است که همه خواهان دموکراسی هستند اما کدام یک از اینها مبنای دموکراسی است؟ سکولاریسم است یا یک ایدئولوژی دیگر؟ به طور مثال در حال حاضر اسلامگراها در آنجا غالب هستند؛ شاید در آینده، گروه دیگری حاکم شدند و توانستند رای مردم را بگیرند، آیا آنها هم حق دارند مبانی خود را بر قانون، حاکم و دیگران را به پیروی از آن مجبور کنند؟ در طول ماههای گذشته، بحثهایی جدی حول بحرانی که بعد از تدوین قانون اساسی پیش آمد، در مصر مطرح شد و توانست به سراسر جامعه مصر کشیده شود.
اخوانیها که یک گروه دموکراسی خواه و عضوی از جامعه سیاسی مصر به شمار میرفتند، با گروههای افراطی و تندرو متحد شدند که خود این موضوع، نگرانی بسیار شدیدی را نسبت به آینده مصر در جامعه سیاسی آن ایجاد کرد. در عین حال این گروههای سلفی نیز از همان ابتدا شروع کردند به پافشاری برای اجرایی شدن قوانین اسلامی از نظر آنها. در بسیاری از گروههای اسلامی موجود در کشورهای عربی که سلفیها بخشی از آنها هستند، دیدگاههای بسیار سختگیرانهیی نیز وجود دارد.
به هر حال، جامعه مصر امروز به دو دیدگاه کاملا متفاوت رسیده است، نگاهی که اخوانیها مطرح میکنند که این جریان یک کودتاست. به این دلیل کودتاست که مرسی در یک انتخابات قانونی، رییسجمهور شده و امروز ارتش او را از قدرت ساقط میکند. نگاه دیگر در مقابل آن قرار دارد و نگاه گستردهیی نیز هست. این نگاه میگوید مرسی، در یک انتخابات کاملا قطبی با ۴۸درصد مخالف و ۵۲درصد رای به پیروزی رسید.
این انتخابات قطبی که مرسی در آن به پیروزی رسید، در مساله قانون اساسی به تحریم کشیده شد و قانون اساسی تدوین شده با رای بسیار نازلی تصویب شد در حالی که قانون اساسی، سند و منشور ملی یک کشور است و باید با عالیترین و بالاترین رای روی کار آید.
مشاهده میشود که طرف مقابل مرسی نیز حرفی برای گفتن دارد و عنوان میکند این قانون اساسی را یک اقلیت ایدئولوژیک تهیه کرده و حقوق سایر طوایف و گروهها و مذاهب را در نظر نگرفته است بنابراین اتفاق رخ داده به مباحثی جدی در آن چارچوب بازمیگردد.
یعنی این گروهها نیز دموکراسی میخواهند اما میگویند این دموکراسی باید بر یک مبنای فرهنگی و جدی قانونی که سکولاریسم در آن به رسمیت شناخته شده، باشد و هر گروه و ایدئولوژی و گرایشی نتواند هنگامی که پیروز شد، در مرحلهیی از این پیروزی برای حاکم کردن اندیشههای خود استفاده کند. این دعوایی جدی است که در مصر وجود داشت و پایان آن به وضعیت فعلی منجر شد.
منبع: روزنامه اعتماد
من فقط می تونم بگم کاش ارتش ما هم همینطوری بود. به جای اینکه محافظ قدرت باشه محافظ منافع مردم بود.
بورژوازی مصر نا امید از انکه حکومت ارتجاعی و تحمیقگر اسلام سیاسی مرسی بتواند, مردم را به خانه هایشان برگرداند و مطالبات رادیکال آنان را به محاق ببرد, ارتش را علیه مردم به میدان آورده است!
اینبار بخشی از بورژوازی غارتگر مصر توسط سران ارتشی که از صنعت توریسم و هتل داری به ثروت های باد آورده دست یافته اند, با ریاکاری تمام به نام دفاع از انقلاب مردم علیه بورژوازی پوسیده و به غایت تحمیقگر اخوان المسلمین موضع گرفته است!
ارتش به نیابت از بورژوازی محتضر مصر مزورانه و دقیقا به سبب ترس از انقلاب مردم دست پیش را گرفته که پس نیفتد! با تداوم انقلاب توده ایی مطالبات مردمی عمق یافته و تشکلات واقعی مبارزه سامان مییابند, این دقیقا همان چیزی است که همه طبقات استثمارگر از آن هراس دارند!
بورژوازی مصر نا امید از انکه حکومت ارتجاعی و تحمیقگر اسلام سیاسی مرسی بتواند, مردم را به خانه هایشان برگرداند و مطالبات رادیکال آنان را به محاق ببرد, ارتش را علیه مردم به میدان آورده است!
اینبار بخشی از بورژوازی غارتگر مصر توسط سران ارتشی که از صنعت توریسم و هتل داری به ثروت های باد آورده دست یافته اند, با ریاکاری تمام به نام دفاع از انقلاب مردم علیه بورژوازی پوسیده و به غایت تحمیقگر اخوان المسلمین موضع گرفته است!
ارتش به نیابت از بورژوازیمحتضر مصر مزورانه و دقیقا به سبب ترس از انقلاب مردم دست پیش را گرفته که پس نیفتد! با تداوم انقلاب توده ایی مطالبات مردمی عمق یافته و تشکلات واقعی مبارزه سامان مییابند, این دقیقا همان چیزی است که همه طبقات استثمارگر از آن هراس دارند!
نویسنده نظرات مترقی و کثرت گرائی نسبت به جامعه مصر و اجراء احکام اسلامی در جامعه «متکثر» مصر دارد. و می گوید که گروه های مختلف دید های متفاوتی نسبت به دین دارند، عجب !! آیا نویسنده نسبت به کشور های دیگر منطقه هم همین نظرات را دارد؟ در این اواخر ۴ انتخابات بود که با نظارت بین المللی انجام شد: قانون اساسی، پارلمان و ریاست جمهوری. اپوزیسیون در همه آنها شکست خورد. ارتش به نهادهای مدنی پاسخگو ست. حق برکناری دولت، مجلس و قانون اساسی را ندارد. حق دستگیری مقامات دولت را ندارد. انتخابات آمار بهتر و رسمی تری ارائه می دهد، تا جمع شدن مردم در خیابان و میدان. حق از صندوق رائ حاصل می شود، نه تانک ، نه ارتشی که در این ۳۰ سال به یک صنف اقتصادی تبدیل شده است. لطفا آدرس اشتباهی ندید، این ارتش ملی ناصری نیست، ۳۰ سال به آمریکا پیوند خورده است. در هر کودتایی، روز بعد می گویند که این «قیام ملی » بود در زمان مصدق، سوکارنو و آلنده هم همین را گفتند. اگر رژه اردک در خیابان ببینند ، می گویند که گربه است. یا می گویند که انشاء … که گربه بود. و