سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » سیل درخواست‌ها از روحانی، قابل درک امّا …...
» مطالبات انباشته‌ی اجتماعی در مرز انفجار!

سیل درخواست‌ها از روحانی، قابل درک امّا …

چکیده : انواع تحرکات مدنی مسالمت‌جویانه (از قبیل نامه‌ی ارزشمند اخیر فرهنگیان به رییس قوه‌ی قضاییه و خواست صریح آزادی معلّمان در بند – با محتوای: آزادشان کنید یا ما را هم دربند کنید!) بخشی از پویش و فرآیندِ "صیرورت" جنبش اجتماعی ماست. درخواست‌های مدنی- توده‌ای از حاکمیت آن‌گونه که در روز پس از انتخابات در قالب جشن‌های پیروزی اتفاق افتاد، امری خجسته، مثبت، و بسیار طبیعی و به‌جا بود. مسأله‌ی مورد اشاره در این نوشتار، مشخصاً این است که فوج درخواست‌های مدنی و انتظارات، در زمانی کوتاه و خصوصاً بر یک شخص (روحانی) متمرکز نشود ...


کلمه- فرهاد میثمی:

این روزها وقتی به منابع خبری، سایت‌ها، روزنامه‌ها و … مراجعه می‌کنم، در اغلب‌شان با درخواست‌های عدیده‌ی افراد، گروه‌ها و انجمن‌های مختلف از رییس جمهور منتخب مردم – حسن روحانی – به صورت نامه، بیانیه و … مواجه می‌شوم. درخواست‌هایی که عموماً با آن‌ها موافقم؛ محتوای آن‌ها را ارزشمند می‌دانم و طرح آن‌ها را جزء حقوق مدنی بدیهی درخواست‌‌کنندگان می‌پندارم.

حق می‌دهم به وکیل گران‌قدر ستار بهشتی، وقتی نامه‌اش به حسن روحانی را می‌خوانم. حق می‌دهم به سینماگران که بازگشایی خانه‌ی سه‌قفله‌ی امیدشان را با کلید او طلب می‌کنند؛ حق می‌دهم به روزنامه‌نگاران که بازگشایی انجمن‌شان را طلب می‌کنند؛ حق می‌دهم به دانشگاهیان و دانشجویان که بازگشت اساتید اخراج شده و دانشجویان زندانی به کلاس درس را طلب می‌کنند؛ حق می‌دهم به ناشران در باب خواسته‌هایشان … حق می‌دهم به کارگران در باب مطالبه‌ی ابتدایی‌ترین حقوق‌شان … حق می‌دهم به … حق می‌دهم به … حق می… حق…؛ و نیز، حق می‌دهم به مردمی که درخواست آزادی رهبران و زندانیان در حصر و حبس جنبش را در خیابان‌ها – و حتی هنگام پخش زنده‌ی مصاحبه مطبوعاتی روحانی از صدا و سیما- فریاد زدند.

“وجود” به حقِّ این‌چنین حجمی از مطالبات فروخورده و انباشته‌ی اجتماعی، قابل چشم‌پوشی نیست. امّا نگرانی من، نه از بابت “وجود” این مطالبات، که از بابت “شتاب” بروز و “سرعت” بالای تمرکز آن‌ها در چنین بازه‌ی محدود و فشرده‌ای از زمان است. نگاهی به تعداد و تنوع نامه‌های درخواست فردی یا جمعی از حسن روحانی که طی چند روز اخیر منتشر شده، نقطه‌ی مورد اشاره‌ی نگارنده را مشخص می‌کند.

تجمع این میزان مطالبات و این همه حقوق تضییع شده، در این ابعاد و تنوع، شاید در تاریخ معاصر (و احتمالا غیر معاصر!) ایران بی‌نظیر باشد. و شاید بخشی از واکنش غیرقابل پیش‌بینی ملّت در انتخابات ریاست جمهوری اخیر نیز به همین سبب پدید آمده باشد. شاید ما سعی کردیم همچون گرفتارآمده‌ی گردابی هایل به شبی تاریک، از بیم موج دست و پایی بزنیم، شاید به امید ناکجا ساحل‌آباد نجاتی … اما قُلُپ قُلُپ آب شور خفه‌کننده‌ای که در حلق‌مان می‌رفت، ما را به چنان دست و پا زدن محکم و شتابانی از سر هیجان و ناامیدی واداشت … که ناگهان دیدیم انگار داریم پرواز می‌کنیم!

من هم این روزها در دوره‌ی “بیش‌فعّال”ی هیجانی ناشی از اتفاق غیرمنتظره‌ی انتخابات ریاست جمهوری قرار دارم – که انگار با پیروزی غرورآفرین ملّی پوشان فوتبال در پی آن، یک دوز شارژ اضافه‌ی هیجانی-غروری هم به آن اضافه شده است. اما از سویی نگران آن هم هستم که نکند در این دوره‌ی بیش‌فعالی، “اعتدال” در پی‌گیری خواسته‌ها و مطالبات اجتماعی‌ام را از دست بدهم و از این بابت، در میان‌مدت – حتی در کوتاه‌مدت- موجب آسیب‌هایی هم بشوم.

طرح و پی‌گیری مطالبات مذکور از سوی گرو‌ه‌های اجتماعی مختلف مسلّماً با نیّت خیر صورت می‌گیرد. مثلاً شاید با این نیّت که نکند بعد از ورود به عرصه‌ی قدرت، این مطالبات “فراموش” شود، یا با این نیّت که “فشار اجتماعی” ناشی از طرح آن‌ها، تحقق‌شان را سرعت بخشد … حتی ممکن است فشار خردکننده‌ بر صاحبان طلب به حدّی شدید باشد که صبوری در طرح مطالبات را از کف بدهند (نظیر مطالبات شغلی-معیشتی گروه‌های کارگری یا مطالبات مربوط به وضعیت زندانیان سیاسی). من برای این نیّت‌های خیر، احترام فراوان قائلم و وضعیت حادّ بسیاری از گروه‌های اجتماعی تحت فشار را هم مدّ نظر دارم. امّا از سوی دیگر، اجازه‌ می‌خواهم که توجّه شما را به سویه‌های نگران‌کننده‌ی این فرآیند نیز جلب کنم. هنوز حدود ۵هفته تا تحویل گرفته‌شدن پست ریاست جمهوری توسط روحانی، باقی است. پیشاپیش می‌توانیم حدس بزنیم که او چه ویرانه‌ی عظمایی را تحویل خواهد گرفت. او مواجه خواهد بود با خزانه‌ای تهی، انبوهی از بدهی‌های مالی، انبوهی از تعهدات عقب‌مانده و نیمه‌کاره (نظیر پروژه‌های مسکن مهر)، تعهدات کلانی نظیر پرداخت یارانه‌ها، آن هم در شرایط کاهش شدید امکان فروش نفت و عدم تحصیل وجه همان اندک مقدار نفت فروش‌رفته و حتی افت باز هم بیش‌تر همین اندک فروش تهاتری در طی ماه‌های آینده – خلاصه، انواع دسته‌گل‌های به آب داده‌شده‌ی قبلی! و از سوی دیگر مواجه است با ارثیه‌ای از معضلات مختلف اجتماعی-سیاسی از قبیل بیکاری، تورم، سامان‌بخشی مذاکرات هسته‌ای، تعامل با نیروهای افراطی داخلی و … .

این‌ها را از قبل هم می‌دانسته‌ایم. نمی‌خواهیم به‌هیچ‌وجه این سختی‌های پیشِ رو را “بهانه”ای برای کم‌توجهی به مطالبات اجتماعی قرار دهیم. ولی از سویی دیگر، باید از خود بپرسیم که پاسخ دادن به این حجم مطالبات عظیم انباشته، با چه “سرعت”ی قابل انجام است؟ به نظر من، این حجم از انتشار نامه‌ها و درخواست‌ها که این روزها با عنوان حسن روحانی و خطاب به او منتشر می‌شود، اگرچه قابل درک است، امّا می‌تواند “فشار” فضای اجتماعی ما را بالا ببرد. بالا رفتن “فشار” در زمانی کوتاه، می‌تواند توقع اجتماعی را درباره‌ی سرعت دست‌یابی به نتیجه افزایش دهد و از صبوری لازم برای دست‌یابی میانه‌روانه به اهداف مورد نظر بکاهد. یکی از عواقب آن می‌تواند این باشد که به سببِ نگرفتن پاسخ عاجل، مجدداً به ورطه‌ی یأس اجتماعی درغلتیم یا به واکنش‌های تندروانه روی آوریم. ضمن آن که بدون تعارف، این می‌تواند موجب “ترس” محافظه‌کارانی بشود که در حال حاضر موقّتاً در شوک باخت غیرمنتظره‌شان قرار دارند، ولی این بدان معنی نیست که به‌زودی از لاک این بهت خارج نمی‌شوند یا خودشان یا گروه‌های اجتماعی‌ حامل‌شان از صفحه‌ی جامعه “غیب” شده‌اند! آن‌ها هم جزء “ملّت” هستند و جزء عوامل مؤثر در روند طی شدن این فرآیندها. ما به جلب همکاری نسبی آن‌ها با توجه به شرایط خطیر کشور نیازمندیم، امری که نیازمند تلاش و صبوری و رایزنی فراوان و نیز زمان‌بر است.

من با وجود کمی نگرانی، البته امیدوارم. چرا که می‌بینم توجه به همین قضایا (نظیر بالا نرفتن سریع توقعات، تندروی نکردن و …)، به خوبی در شبکه‌های اجتماعی و حلقه‌ها و نوشته‌ها و بحث‌ها به چشم می خورد. در مجموع، انگار داریم به نسبت قابل قبول و ارزشمندی، تجربه‌های تاریخی‌مان را به “آموخته‌های عملی” تبدیل می‌کنیم (نمونه‌ی ارزشمندش را در کناره‌گیری شجاعانه‌ی عارف گران‌قدر و ائتلاف اصلاح‌طلبان مشاهده کردیم، تبلور عملی درس آموخته‌شده از انتخابات سال ۸۴). اما من هنوز مطمئن نیستم که غلظت این یادگیری در ما به حد لازم برای طی این دوره‌ی حسّاس رسیده باشد. وقتی موج نامه‌ها و خواسته‌ها از حسن روحانی در روزهای گذشته را دیدم، نگران شدم که نکند این، طلیعه‌ی یک “بی‌قراری اجتماعی پیش‌رونده” در طرح مطالبات اجتماعی-سیاسی باشد.

تأکید می کنم که منظورم به‌هیچ‌وجه این نیست که پافشاری مدنی در راستای تحقق درخواست‌ها صورت نگیرد. انواع تحرکات مدنی مسالمت‌جویانه (از قبیل نامه‌ی ارزشمند اخیر فرهنگیان به رییس قوه‌ی قضاییه و خواست صریح آزادی معلّمان در بند – با محتوای: آزادشان کنید یا ما را هم دربند کنید!) بخشی از پویش و فرآیندِ “صیرورت” جنبش اجتماعی ماست. درخواست‌های مدنی- توده‌ای از حاکمیت آن‌گونه که در روز پس از انتخابات در قالب جشن‌های پیروزی اتفاق افتاد، امری خجسته، مثبت، و بسیار طبیعی و به‌جا بود. مسأله‌ی مورد اشاره در این نوشتار، مشخصاً این است که فوج درخواست‌های مدنی و انتظارات، در زمانی کوتاه و خصوصاً بر یک شخص (روحانی) متمرکز نشود.

امیدوارم با در نظر گرفتن مسائل فوق‌الذکر، بار سُربی معضلات همه‌جانبه‌ی اجتماعی‌مان را آن‌چنان در آغاز مسیر حرکت روحانی بر پای او زنجیر نکنیم که راه‌افتادنش امری بس دشوار”تر” شود. با مرحله‌بندی و زمان‌بندی‌ طرح خواسته‌ها و پی‌گیری آن‌ها، او را در تحقق مرحله به مرحله‌ی آن‌ها یاری دهیم. اگرچه نمی‌دانم در کم‌بود ارتباط ارگانیک بین گروه‌های اجتماعی، با وجود این همه مطالبات انباشته‌ی در حال انفجار، این هماهنگی اجتماعی از طریق کدام ساز و کار “نهاد”ی و چگونه می‌تواند ممکن شود. امیدوارم کس دیگری به‌زودی در آن باره بنویسد. علی‌الحساب، امید به ایجاد “توجه” بیشتر در این باره، انگیزه‌ی کافی نگارش این متن برای نگارنده بوده است.



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

۲ پاسخ به “سیل درخواست‌ها از روحانی، قابل درک امّا …”

  1. ناشناس آشنا گفت:

    جای نگرانی نباید باشد

    چونکه روحانی از یک پستیبانی نسبتا خوب
    مردم برخوردار است و مردان قوی در سیاست ایران چه روحانیان وچه دیگران
    نسبتا به طور قوی از ایشان حمایت میکنند.

    کافی‌ است که ایشان سمت مردم را بگیرند با همه سنگلاخی راه موفّق خواهد بود.

  2. fid گفت:

    توده مردم صادق است و لپاک اما متاسفانه بارها و بارها فریب عمروعاص صفتان را خورده و به حق پشت کرده اند. پس جای نگرانی هست . اکنون نوبت روشنگری و ارائه طریق معتمدان است . همانها که بخش عمده ای از این توده به پشتوانه کلامشان انتخابات را اینگونه رقم زدند.