درباره انتخابات
چکیده :و در آخر از دوستانی که بخاطر من ــ شخص خودم را میگویم نه دیگری ـــ تمام هم و غم خود را نهادهاند و یکسره به فکر من هستند تقاضا میکنم اندکی هم به فکر خود باشند! این همه رشادت و فدا شدن بخاطر دیگری!! کمی هم به فکر خود باشید و بخاطر من با آبرو و شرافت خود بازی نکیند!!! اما آسیبشناسی فعالیتتان بماند برای هفته دیگر، پس از خلق حماسه سیاسیتان!!!!...
کلمه- مجید دری*
باغبانا! ز خران بیخبرت میبینم
آه از آن روز که بادت گل رعنا ببرد
دو ماه پیش از عید در نامهای از انتخابات نوشتم. آن زمان گفتم که بهترین نقشی که میتوان بازی کرد «بازی خراب کن» است. که حکومت بعد از تحمل هزینههای ۸۸ حاضر نخواهد شد بار دیگر کوچکترین خطایی ـ به زعم خود ـ مرتکب شود. انتخابات مجلس ۹۰ آزمونی بود که آیا میتواند مهندسی انتخابات ۹۲ را عملی سازد که جواب گرفت: کاملا. نوشتم که فرآیند انتخابات سوای از خود انتخابات است. با شرکت و تلاش در این فرآیند است که میتوان از بلع و هضم لقمه آماده انتخابات جلوگیری کرد و گامهای هرچند کوچک در جهت تحمیل انتخابات آزاد برداشت. باید یارگیری کرد و ناگزیر این امر هزینه بردار است. طرف مقابل دو دستی چیزی به ما نخواهد داد. که همیشه «حق، گرفتنی است». از پشت کامپیوتر و پشت چشم نازک کردن برای حکومت و تعارفات تکه پاره برای هم چیزی به دست نخواهد آمد.
گذشت تا امروز. سکوت کردم و چیزی نگفتم ناظر و نگران. آرام آرام بازی شکل رسمیتر بخود گرفت. و در کمال ناباوری، طرف ما آماده بازی میشد در حالیکه کوچکترین تلاشی برای آماده سازی انجام نداده بودیم. خاتمی با تیزهوشی گریخت و هاشمی رفسجانی با سیاست آنچه میخواست بدست آورد. طیف زیرین اما به بهانههای واهی سعی در جبران مافات داشتند و در جواب اعتراضات میگفتند «تو بیرون نیستی ـ اوضاع عوض شده ـ جنبش سبز مُرده ـ انگار تو در ایران زندگی نمیکنی کجای کاری بیا بیرون ببین چه خبره ـ بابا دلت خوشهها! وضع کاملا افتضاحه و فضا کاملا بسته است…» آقایان در ایران زندگی کُنه با درک بالا! هنوز باور نکردهاید بخشی از این فضا به دست ما ساخته میشود؟! هنوز انتظار دارید بدون کوچکترین هزینهای به خواستههایتان برسید؟! هنوز گمان میکنید که نتیجه از صندوق رای بیرون میآید؟! هنوز تصور میکنید تنها راه رسیدن به دموکراسی از اتنخابات ــ آن هم اینچنینی ــ میگذرد؟! نه! بیگمان چنین نیست. سی و اندی سال است حکومت موفق شده به طرق مختلف ما را به پای صندوقهای رای بکشد و هربار خواستههای مارا برابر آنچه خود میخواسته در آورد. یادم هست در جنبش دانشجویی وقتی کسانی را دستگیر میکردند برای آزادیشان تجمع میکردیم، در همان تجمع چند نفر دیگر دستگیر میشدند، تجمع بعدی ما، برای آزادی دستگیر شدگان تجمع قبلی بود، و هر بار آنها این بازی را ادامه میدادند و ما در دور باطل اسیر.
حال وضعیت فعلی ماست. جریان روشنفکر یا تاثیر گذار یا تحول خواه و یا حتی اصلاح طلبی که از عدم شرکت فعال برسد به شرکت فعال، از ۸۸ برسد به ۹۲، از مطالبه برسد به التماس، فاتحهاش خوانده است. به گمانم شما اشتباهات محاسباتی دارید نه جنبش. جنبش قرار نیست یکسره دائما و یکسره فعالیتی انجام دهد. سران جنبش در حصراند، زندانیان سیاسیاش را دارد و حرکات زیر زمینی که از قضا شما یا الان میترسید و یا بیخبر ــ از آنجا که در ایران زندگی میکنید و بیرون از زندان ــ را دارد.
بیگمان هیچکدام حتی نمیتوانستیم تصور کنیم ۸۸ به وقوع بپیوندد. همین خرده حرکتها که به چشم شما نمیآمد و یا به دیده تحقیر به آن نگاه میکردید سیل ش و خود را بروز داد و حتی رهبرانش را هم به دنبال خود کشید، رهبرانی که مردانه پای حرف خود ایستاده و در حصرند و حساب دو دو تای شما را هم ندارند. اشکال کار در نبودن استراتژی، از این شاخه به آن شاخه پریدن است. از خاتمی به رفسنجانی، به عارف ــ که در مناظرهاش وقایع ۸۸ را لکه ننگ شمرد ــ به روحانی در آخر احتمالا دست به دامان مثلا قالیباف شدن. آنقدر تغییرات تاکتیکی!!! افزایش یافته که خود هم درماندهایم چه رسد به طرف مقابل که گیج و مبهوت مانده و انگشت میگزد که اینان چه در سر درند که ما از آن بیخبریم!!! اصل عدم نظارت استصوابی بود یادتان هست؟ و حال این نظارت حتی به پدر خود هم رحم نکرده، رد صلاحیتش میکند. این نشانی نخواهد داشت جز اینکه انتخابات کاملا مهندسی شده است و شرکت و یا عدم شرکت کاملا علی السبیه و بدون تفاوت برای حکومت. گو اینکه شور انتخاباتی بدون حضور شما آنچنان میسر نخواهد بود. و شما حال در زمینی بازی میکنید که نه تنها «بازی خراب کن» نیستید بیلکه به طرف مقابل این امکان را میدهید با استفاده از تمام امکانات موجود تو دهانی محکمی بر دهانتان بکوبد البته با کمک و استعانت از خودتان، با دست خودتان. «بازی خراب کنی» شرایطی دارد که شما حتی کوچکترین مشخصههایش را هم ندارید.
من از نسل ۸۸ام و به این امر افتخار میکنم. همچنان عهد خود را با موسوی و کروبی و رهنورد، با عزیزانی که دیگر در جمع ما نیستند، با تک تک زندانیان و هوادارانش تجدید میکنم. معتقدم انتخابات یک فرصت است و باید از آن استفاده کرد. باید نیروسازی و یار گیری کرد، اما این لزوما به معنای شرکت در انتخابات نیست. بلکه استفاده از فضای انتخابات است.
و در آخر از دوستانی که بخاطر من ــ شخص خودم را میگویم نه دیگری ـــ تمام هم و غم خود را نهادهاند و یکسره به فکر من هستند تقاضا میکنم اندکی هم به فکر خود باشند! این همه رشادت و فدا شدن بخاطر دیگری!! کمی هم به فکر خود باشید و بخاطر من با آبرو و شرافت خود بازی نکیند!!! اما آسیبشناسی فعالیتتان بماند برای هفته دیگر، پس از خلق حماسه سیاسیتان!!!!
رهزن دهر نخفتهست مشو ایمن از او
اگر امروز نبردهست که فردا ببرد
۱۸ خرداد ۱۳۹۲
* زندان بهبهان
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085