خرداد پر از حادثه
چکیده :ننگهای پادشاهان قبلی را میخواستیم پاک کنیم و بهدنبال آرمانهای دینی و اعتقادی بودیم. میخواستیم برای نسلهای آینده روزهای بد تاریخ تکرار نشود، اما امروز متوجه شدهایم که بزرگترین هنر تربیت خودمان است. ای کاش عقلا شرایط گفتوگو را ایجاد کنند. این روزهای کشورهای اطرافمان غمگینکننده است. اکنون در جامعهای زندگی میکنیم که دفاع از حقیقت سخت شده است، اما جوانهای ما میدانند شهدا چرا شهید شدند و امام چه میخواستند و همین برای ما فردای بهتری را نوید میدهد و امیدوارکننده است. هروقت ناامید میشوم خدا بارقهای از امید را نشانم میدهد. ...
ژیلا بدیهیان*
خرداد که میرسد میگوییم به خرداد پر از حادثه عادت داریم. حوادث معدودی در این ماه رخ داده، اما عمق این حوادث بسیار سنگین است. فقدان امام هنوز بر بچههای انقلاب و مومنان سنگینی میکند که داغ تازهای اضافه شد و خصوصا مردم اصفهان این داغ را بیشتر احساس میکنند. امروز ما به عزای رفتن یکی از راستینترین یاران امام و انقلاب نشستهایم و خرداد باز برای ما تلخ شد. اما درکنار تخلی تمام این رفتنها آن چیزی که غم را سنگینتر میکند رفتارهایی است که با یاران امام صورت میگیرد.
در طی این مدت که آیتالله طاهری در بیمارستان بودند چندبار به دیدن ایشان رفتم اما آنقدر فضای بیمارستان سنگین و پر از افراد خاص بود که عیادت از این مجاهد و پیر انقلاب سخت میشد. در همین احوال، روزهای آخری که ایشان نمازجمعه را برقرار میکردند به یاد آوردم که چطور یک عده فریبخورده به سمت یار قدیمی امام چوب و کفش پرتاب میکردند. صحنههایی که هیچگاه از جلوی چشمان ما پاک نمیشود. امام انقلابی را رهبری کرد که قرار بود در آن کرامت انسانها حفظ شود نه اینکه چندنفر هرکاری که میخواهند را انجام دهند، آن هم اعمال سخیف و کثیف. این یار امام چندسال سکوت کرد و مسائلی بر ایشان رفت که فضا را سنگین کرد. البته باید این روزها بیمهری مسئولان اصفهان را نسبت به عدم اطلاعرسانی نسبت به فوت ایشان را هم اضافه کرد.
پس از فوت امام، یارانشان هم رفتند. آقای محمد هاشمی تعریف میکنند که آیتالله توسلی آخرین روز حیاتشان چه گفتند. ایشان پس از توهینهایی که به نوه امام شد در مجمع تشخیص مصلحت نظام صحبت میکنند و میگویند امام در سال ۶۱ در نامهای پیشبینی کردند که: «گروهی مقدسنما و متحجر و واپسگرا در قالب دفاع از امام، فرزندان، دوستان، یاران و بیت ایشان را مورد توهین و برخورد قرار خواهند داد.» و امروز ما میبینیم که با یاران امام چه کردند و چه در سال ۹۰ و در صحن حرم امام، چه هفته گذشته پس از نوشتن نامه خطاب به آیتالله هاشمیرفسنجانی، چه توهینها که به حسن خمینی نوه امام و همچنین خانم زهرا مصطفوی، دخترشان، نشد. آیتالله توسلی در همان جلسه گفتند که «امام فرمودهاند مبارزه و سختیها برای پیروزی انقلاب، فقط گلوله و سرنیزه نبود که اگر بود تحملش بسیار آسانتر بود، بلکه زخم زبانها و طعنهها، بسیار دردناکتر و جگرسوزتر از گلوله بود» که البته آیتالله توسلی در بیان این سخنان باز هم به گریه افتاد و در حالی که بار دیگر، سخن دیگری از امام درباره متحجران و مقدسنماها و واپسگراها را بیان میکرد در زمانی که به کلمه «واپسگراها» رسید از روی صندلی به پایین افتاد و فوت کرد. درواقع یکی از یاران امام از شدت تاثر توهین به خانواده امام و کنارگذاشتن اندیشههای ایشان فوت کرد.
امروز ما اندوه آیتالله هاشمی یکی از دیرینهترین یاران امام را هم داریم. هرچند که اتفاقات این مدت درواقع لطفی از جانب خداوند برای ایشان بود تا تمام تهمتهایناروا که به ایشان زدند پاک شود. نمیخواهم بنویسم که ایشان و خانوادهشان از همه اشتباهات مبرا هستند اما این خانواده در صداوسیمای جمهوریاسلامی که باید مظهر عدالتگرایی باشد امکان دفاع برای خود پیدا نکردند. در ایامی که بسیاری از دوستان و یاران انقلاب از آقای هاشمی دعوت میکردند تا در انتخابات حضور یابند با دخترشان تماس گرفتم. گفتم من از طرف خودم صحبت نمیکنم، از طرف بسیاری از خانوادههای جنگ، شهدا و جانبازان میگویم که میخواهند آقای هاشمی مصرانه به صحنه بیایند که کشور در خطر است. گفتم همت روزهای آخر زندگیشان و نزدیک به شهادتش گفت جنگ به مرحلهای رسیده که ما نه به خاطر خاک و دین (که خیلی مهم بود) که حداقل برای حفظ ناموس زن و بچههایمان به جنگ میرویم و حالا ایشان باید به همان دلیل از آبروی خود بگذرند و به صحنه بیایند.
سومخرداد هم که به دیدار آقای هاشمی رفتیم، گفتم آقای کوثری جایی گفته بود که همت فرصت نکرد زنش را تربیت کند، هرچند که قرار نیست ما بهوسیله همسرانمان تربیت شویم، اما به آقای هاشمی گفتم به گمانم همت من را تربیت کرد زیرا همیشه بعد از امام از ارادت خاصشان به شما میگفتند و من هم همین ارادت را به یار دیرین امام دارم. متاسفانه در این روزها یاران امام نمیتوانند از آرمانهای انقلاب دفاع کنند و حتی به من و همسر شهید حمید باکری میگویند عایشه باکری و همت و اینچنین از یادگاران امام و شهدا یاد میکنند.
ما تاوان بسیاری برای حفظ انقلاب دادیم و عزیزترینهایمان را از دست دادیم. متاسفانه وضعیت اداره کشور در دست جریاناتی افتاده که بعضی از آنها در زمان امام با ایشان همراهی نداشتند و هیچجای مبارزات امام نبودند و مسئولیتهای اجرایی نداشتهاند، اما امروز همهکاره شدهاند. امروز ما غیر از دغدغه فراموشی آرمانهای امام، دغدغه یاران امام را هم داریم. آیتالله طاهری را ما در اصفهان پس از پیروزی انقلاب دیدیم که با بدنی مجروح ناشی از شکنجههای شاه سخن میگفتند و حتی هنگامی که پسرشان شهید شد، همت به من نگفت پسر آیتالله شهید شد گفت در چذابه پودر شد. ایشان و دیگر یاران امام هستیشان را برای پیروزی انقلاب و اسلام گذاشتند.
جوانها از من میپرسند زمان شاه چه بود که اکنون نیست و چه نبود که الان هست. نمیتوان به راحتی سوال آنها را پاسخ داد و باید ساعتها بحث کنیم و از هزینههای بگوییم که برای رسیدن به پیروزی انقلاب دادیم. یک زمان برای ما دفاع از حقیقت مهم بود. تاریخ میخواندیم و به خاطر قرارداد ترکمانچای ساعتها گریه میکردیم.
ننگهای پادشاهان قبلی را میخواستیم پاک کنیم و بهدنبال آرمانهای دینی و اعتقادی بودیم. میخواستیم برای نسلهای آینده روزهای بد تاریخ تکرار نشود، اما امروز متوجه شدهایم که بزرگترین هنر تربیت خودمان است. ای کاش عقلا شرایط گفتوگو را ایجاد کنند. این روزهای کشورهای اطرافمان غمگینکننده است. اکنون در جامعهای زندگی میکنیم که دفاع از حقیقت سخت شده است، اما جوانهای ما میدانند شهدا چرا شهید شدند و امام چه میخواستند و همین برای ما فردای بهتری را نوید میدهد و امیدوارکننده است. هروقت ناامید میشوم خدا بارقهای از امید را نشانم میدهد.
منبع: روزنامه بهار
* همسر شهید ابراهیم همت
رد صلاحیت هاشمی تفاوت یاران امام با جریان حاکم فعلی روشن کرد واین راهم میتوان از الطاف الهی برای خط وراه امام دانست
از همسر شهید همت ممنون هستیم و اینکه ایشان حق خواهی شهیدشان را ادامه می دهند نشانه ی ضمیر روشنشان هست