آیت الله طاهری؛ بقیه السلف
چکیده :در زمانی که همه جریانهای سیاسی روی فرد دیگری دست گذاشته بودند آن زمان حمایت پیشقدمانه و شجاعانه ایشان بسیار موثر بود. البته مشخصا خودشان بهعنوان رهبر احزاب نبودند اما به عنوان «پدر معنوی» جریانهای اصلاحطلب به حساب میآمد و منزل ایشان در طول هفته محل رفتوآمد دوستان بود. ایشان سال 81 از امامت جمعه اصفهان استعفا کرد. به جرات میتوانم بگویم که در طول شاید سه، چهاردهه که آقای طاهری مقام امامت جمعه اصفهان را داشت نماز جمعه به واسطه شخصیت ایشان وزن ویژهای پیدا کرد. اقامه نماز جمعه از سوی ایشان به خیلی قبل از انقلاب و زمانی باز میگردد که ایشان امام مسجد جامع حسینآباد اصفهان بود... آقای طاهری این مسجد را کاملا به یک پایگاه اصلی بدل کرده بود و بهرغم فشارهای زیادی که به ایشان میآمد اما او نماز جمعه اصفهان را اقامه میکرد. سطح خطبههایش هم شیرین بود و کاملا آیین اولیه نماز جمعه که اشاره و توصیه به تقواست را رعایت میکرد. ...
احمد شیرزاد
طاهری را از وقتی که در مدارس اصفهان بچه محصل بودم میشناختم. آن زمان یعنی حدود سالهای ۵۲ به بعد، ما ایشان را بهعنوان یک منبری انقلابی میشناختیم اگرچه سابقه فعالیتهای ایشان به خیلی قبلتر میرسد اما شناخت من از ایشان به آن زمان بازمیگردد. ما وقتی که میشنیدیم ایشان جایی منبر دارد، بهویژه در روضهخوانیهای ایام محرم که در اصفهان زیاد برگزار میشد، دوچرخهسوار میشدیم و با دوستان مشتری منبر ایشان بودیم. به نظرم آن زمان مشابه ایشان نداشتیم.
بودند منبریهایی که کنایههایی به مسایل روز میزدند اما آقای طاهری بسیارصریحتر بود و جملاتی از مرحوم دکترشریعتی در منبر میخواند که در حالوهوای جوانیمان خیلی لذتبخش بود، اگرچه از شریعتی زیاد شنیده بودیم اما اینکه از زبان یک سید روی منبر ذکر میشد جذاب بود. آن زمان به کرات ایشان دستگیر میشد و هربار خبرش میرسید ناراحت میشدیم و میشنیدیم که شکنجههای وحشیانهای بر ایشان میرود. بازجویی در ساواک اصفهان بود به اسم «نادری» که تقریبا همه فعالان قبل انقلاب اصفهان این اسم به گوششان آشناست. این شخص بازجوی ارشد ساواک اصفهان و معروف به کینهورزی بود.
آیتالله طاهری هم به کرات اسیر کینهورزیها و عقدهگشاییهای این فرد و همکارانش شد. مثلا یادم هست حولوحوش سال ۵۶ که مقداری فضای سیاسی فعال شده بود، جمعی از روحانیون اصفهان اعلامیهای را در حمایت از نهضت امضا کرده بودند. فکر کنم بعد از حوادث قم و قضیه دی۵۶ بود. این نامه خیلی برای حکومت گران آمد و شروع کردند به فشارآوردن به فعالان اصفهانی و همه کاسهوکوزهها هم سر آقای طاهری شکست، در حالی که ایشان مثل بقیه فقط امضا کرده بودند. برای همین ایشان را دستگیر و بعد تبعید کردند. سال ۵۷ که از تبعید بازگشت، تمام خیابان امام خمینی امروز و انوشیروان آن زمان، از دروازه تهران تا فلکه دانشگاه (میدان استقلال) به مسافت ششکیلومتر مملو از جمعیت و استقبالکنندگان بود. یادم هست که ایام نیمه شعبان بود و آن سال امام خمینی فرموده بودند که ما به دلیل فجایع جشن نداریم. بچههای اصفهان اما زرنگی کرده بودند و رفته بودند اعلامیهای با متن «یا حجتبنالحسن» با رنگ سیاه چاپ کرده بودند و در تمام مسیر استقبال از آقای طاهری پخش کردند که ساواک و اداره فرهنگ و هنر وقت حسابی رودست خورده بودند. منزل ایشان تا زمان انقلاب یک محل امن بود و کسی قدرت تعرض به آنجا را نداشت و در واقع به نوعی یکی از پایگاههای اصلی انقلابیون بود. بعد از انقلاب آقای طاهری یک چهره فعال سیاسی و از یاران نزدیک امام و دوستان جریان چپ و خط امام و از حلقه کسانی بود که بعدا جریان اصلاحات را تشکیل داد.
در جنگ هشتساله ایران و عراق هم مرحوم طاهری به کرات در جبهه حضور داشت. روزی یادم هست در معیت آقای طاهری در یک تشییع بیش از ۴۰۰شهید اصفهانی که در عملیات بیتالمقدس شهید شده بودند شرکت کردیم. وجود ایشان در کنار رزمندگان نقطه امید بود، در ماه چندبار به جبهه سفر میکردند و شبهای متعددی کنار بچههای رزمنده مینشست. بیشتر شهدای اصفهانی معروف جنگ، مثل شهید خرازی و همت اغلب جزو آنهایی بودند که ارادت و علاقه ویژهای به آیتاللهطاهری داشتند. باید گفت که ایشان پدر شهید هم بود و یکی از فرزندانش در جنگ شهید شد. یک دورهای بود که ائمه جمعه معروف ایران، مانند آیتاللهدستغیب، مدنی و… ترور میشدند. یادم هست که آیتالله طاهری هم بسیار در معرض خطر بود و حضرت امام دستور حفاظت ایشان را صادر کردند و عنوان«بقیهالسلف» را به ایشان دادند. میتوانم بگویم که خیلی مورد ارادت و توجه امام خمینی بود و چه در زمان حضرت امام و چه بعد ایشان نقش سیاسی برجستهای داشت.
آیتاللهطاهری درعین حال امام جمعه و نماینده حضرت امام در اصفهان هم بود و در هدایت شهر اصفهان بسیار موثر بود همانطور که همه میدانند، اصفهان در دهههای بعد انقلاب توسعه خوبی یافت و یکی از پیشرفتهترین شهرهای ایران شد که بخش زیادی از دلیل آن را من بهواسطه وجود لنگرگاه سیاسی قوی آقای طاهری میدانم. به ویژه زمانی که استاندارها با ایشان هماهنگی و همراهی بیشتر داشتند مثل زمان آقای کرباسچی و شهرداری آقای ملکمدنی یا دوره استانداری اسحاق جهانگیری، اصفهان پیشرفت قابلتوجهی داشت که بخش عمده به دلیل همدلی و همراهیای بود که با محوریت آقای طاهری در تحولات سیاسی شهر اصفهان شکل گرفت. در جنبش دوم خرداد سال ۷۶ هم ایشان نقش بسیار بارزی داشت و یادم هست بعد از پیروزی آقای خاتمی ایشان سخنرانی مهیجی در جمع هواداران ایشان داشت و جملات شیوا و شیرینی بیان میکرد.
در زمانی که همه جریانهای سیاسی روی فرد دیگری دست گذاشته بودند آن زمان حمایت پیشقدمانه و شجاعانه ایشان بسیار موثر بود. البته مشخصا خودشان بهعنوان رهبر احزاب نبودند اما به عنوان «پدر معنوی» جریانهای اصلاحطلب به حساب میآمد و منزل ایشان در طول هفته محل رفتوآمد دوستان بود. ایشان سال ۸۱ از امامت جمعه اصفهان استعفا کرد. به جرات میتوانم بگویم که در طول شاید سه، چهاردهه که آقای طاهری مقام امامت جمعه اصفهان را داشت نماز جمعه به واسطه شخصیت ایشان وزن ویژهای پیدا کرد. اقامه نماز جمعه از سوی ایشان به خیلی قبل از انقلاب و زمانی باز میگردد که ایشان امام مسجد جامع حسینآباد اصفهان بود… آقای طاهری این مسجد را کاملا به یک پایگاه اصلی بدل کرده بود و بهرغم فشارهای زیادی که به ایشان میآمد اما او نماز جمعه اصفهان را اقامه میکرد. سطح خطبههایش هم شیرین بود و کاملا آیین اولیه نماز جمعه که اشاره و توصیه به تقواست را رعایت میکرد.
منبع: روزنامه شرق
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085