سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic

چرا خاتمی نیامد؟

چکیده :از نظر خاتمی وقتی که در شرائط عادی، و برای شخصی چون او، محدودیت ایجاد می شود و او در معرض انواع تهمت هاست، آیا به سادگی اجازه سپردن امور کشور را به او خواهند داد؟ "وقتی می گویند و تهدید می کنند که کسانی باید توبه کنند، مرادشان چیست؟ و اگر نگذارند که او بیاید، چه پیش خواهد آمد؟ آیا در این صورت اوضاع بدتر نخواهد شد؟" خاتمی با نگاهی واقع بینانه به شرائط کشور معتقد است: "اگر از مرحله تایید صلاحیت هم بگذریم، حق نداریم بیش از آنچه می خواهند رای بیاوریم". او نگرانِ مایوس شدن مردم و گسترش کینه ها است، او به فکر شرائطی است که کینه ها کمتر شود و مردم بتوانند حرف شان را بزنند....


کلمه- محمد کیانوش راد:

شاید حدیث نفس وناگفته های خاتمی، ترجمان کلامی از نهج البلاغه است، آنجا که امام ازعلتِ کناره گیری از قدرت و سکوت خویش می گوید: “این گونه زمامداری چون آبی بدمزه و لقمه ای گلو گیر است و آنکس که میوه را کال و نارس بچیند، مانند کشاورزی است که در زمین دیگری بکارد… در شرائطی قرار دارم که اگر سخن بگویم می گویند بر حکومت حریص است و اگر خاموش باشم، می گویند از مرگ می ترسد.”(خطبه پنجم ) … “ای برادران، از آنچه شما می دانید بی اطلاع نیستم، اما قدرت اجرای آن را چگونه بدست آورم؟ آنان با ساز و برگ و نیرو به راه افتاده اند، بر ما تسلط دارند و ما بر آنها قدرتی نداریم …”.( خطبه ۱۶۸ )…”.

محبوبیت در قدرت فهمیدنی است اما محبوبیتِ در دوری از قدرت ستودنی است. خاتمی ازخودخواهی و خودمحوری که صفت غالب برخی از روحانیون ایران است – که پس از انقلاب، با دستیابی به ثروت و قدرت، بیشتر هم شده است – بدور بوده است. وارستگی، فروتنی و خصائل انسانی و دیگر فهمیِ خاتمی است که احترام همگان را برانگیخته و در این وانفسای تظاهر و نیرنگ و فریب و دروغ و بدفهمیِ از دین و جامعه، کام تشنه حقیقت خواهِ جوانان را با زلال گفتار و کردار خویش سیراب کرده است. پیام ها و دعوت های جوانان و دیگر طبقات اجتماعی از او، نه تنها در ایران، که نگاه جهانیان را به در انتظارنشانده بود. او نیامد، اما آمدن هاشمی را در شرائط فعلی به نفع کشور اعلام کرد.

حضور خاتمی در انتخابات، خواب خیلی ها را آشفته و پریشان می کرد. حتا احتمال حضور او، مخالفانش را به تکاپو و دستپاچگی انداخته بود. تهدیدها آغاز شد و کارشکنی ها، تنش ها و چالش های پیش بینی نشده ای در انتطار خاتمی بود.

حضور او، معادلات و مهندسی انتخابات را بر هم می زد. او می توانست یکبار دیگر حماسه خرداد ۷۶ و ۸۸ را با حضور مردم جلوه گر نماید. مخالفان اصلاحات، نه فقط از پیروزی، که از حضور او نیز بیم داشتند. حضور او و استقبال مردم، بی اثر بودن نمایش های تبلیغاتیِ چند ساله آنها را، بار دیگر و در مقیاسی گسترده تر برملا می ساخت. علت اصلی نگرانی و رجزخوانی ها و مخالفت های جناح حاکم، رای بالای واحتمال پیروزی او بود. اما او نیامد.

آمدن او در انتخابات یک فداکاری ملی بود، اما حالا که نیامده است، نباید او را ملامت کرد. او برای موفقیتِ اصلاحات راه دیگری را برگزید.

از نظرگاه خاتمی، متغیر اصلی در تصمیم گیری برای آمدن و یا نیامدن، اسلام، ایران و منافع ملی است، البته با روش و سبک و سیاق خودش. سیره و روش سیاسی خاتمی تاکنون نشان داده است که او، نه اهل منفعت طلبی و عافیت طلبی است و نه اهل سکوت و پشت کردن به مردم. او در حمایت از رهبران جنبش سبز و زندانیان دربند و خانواده های آنان لحظه ای از خود تردید نشان نداد، او بسیاری از موقعیت های حکومتی را برای ماندن در میان مردم از دست داد.

واقعیت آن است که، به همان اندازه که دلایلی قوی برای حضور او در انتخابات ارائه می شد، دلایلی دیگر و قابل تامل نیز، در فواید نیامدن او مطرح بود که در اینجا قصد پرداختن به آنها نیست. درستی و نادرستی و قوت و ضعف دو دیدگاه را آینده، روشن و مبرهن خواهد ساخت. اما او بصورتی روشن گفته بود که از هر تصمیمی که موجب افزایش هزینه برای ملت شود اجتناب خواهد کرد.

از نظر خاتمی وقتی که در شرائط عادی، و برای شخصی چون او، محدودیت ایجاد می شود و او در معرض انواع تهمت هاست، آیا به سادگی اجازه سپردن امور کشور را به او خواهند داد؟ “وقتی می گویند و تهدید می کنند که کسانی باید توبه کنند، مرادشان چیست؟ و اگر نگذارند که او بیاید، چه پیش خواهد آمد؟ آیا در این صورت اوضاع بدتر نخواهد شد؟” خاتمی با نگاهی واقع بینانه به شرائط کشور معتقد است: “اگر از مرحله تایید صلاحیت هم بگذریم، حق نداریم بیش از آنچه می خواهند رای بیاوریم”. او نگرانِ مایوس شدن مردم و گسترش کینه ها است، او به فکر شرائطی است که کینه ها کمتر شود و مردم بتوانند حرف شان را بزنند.

او به روشنی دغدغه های خود و بخش زیادی از مردم را بیان داشت، اما متاسفانه، هیچ علامت مثبت و صدایی امیدوارکننده نشنید.

اگر در مجموعه تصمیم گیران حکومتی، عقل، درایت و بصیرتی همراه با آینده نگری برای اسلام ، تشییع و ایران وجود داشت، نه تنها از آمدن او استقبال می شد، که باید از او می خواستند تا با حضور در انتخابات، ضمن تایید اصلِ اختلافِ سلایق در جامعه رنگین کمان ایران، انتخابات را به نمادی از اقتدار و حاکمیت خواست مردم تبدیل نمایند. اما ظاهرا چرخ بر همان پاشنه قبلی می چرخد و نه تنها چنین بصیرتی قابل تصور نیست که، تهدیدها و اشتلم ها از نهادهای رسمی، هر روزه ارسال می شود.

حال خاتمی چه باید می کرد؟

انتخاب خاتمی، انتخاب ازمیان دو روش اصلاحی بود. تداومِ اصلاحات با تنشِ بیشتر و هزینه افزون تر، که بنظر او با آمدنش چنین می شد و یا ادامه اصلاحات با تنشِ کمتر و هزینه کمتر. او راه دوم را برگزید. در اینجا بلافاصله باید یادآور شد که اصلاح طلبان و خاتمی، برای پی گیری مطالبات و خواسته ها یشان، هیچگاه بدنبال ایجاد تنش در جامعه – حتا کم آن – نبوده و نیستند و تاکنون همواره آن را نفی کرده اند. اما این جریانات اقتدارگرا و قانون گریز بوده اند که در برابر انتقادات و خواسته های قانونی از روش های غیر سیاسی، پرتنش و امنیتی برای حذف مخالفانشان استفاده کرده اند.

اصلاحات و انقلاب، برغم تفاوت رویکردها و کارکردها، سرعت اقدامات، گستردگی تغییرات و نتایج آن، همگی از مضمونی واحد، یعنی وجود خواستِ اصلاح و تغییر، در جامعه و حکومت حکایت دارد.

پذیرش و یا تحمیل و ظهور و بروز هر کدام از گزینه های فوق در بستری دو گانه ، -یعنی شیوه و روش حکومت ها از یک سو و کنش واقع بینانه یا غیر واقع بینانه فعالان سیاسی از سوی دیگر- شکل می گیرد. در بسیاری از اوقات این حکومت ها هستند که با بستن فضا، راه انقلاب را به عنوان تنها گزینه، پیش روی مردم قرار می دهند و با به بن بست رساندن اصلاحاتِ مسالمت آمیز، شیوه های افراطی و انقلابی را بر رفتار کنشگران سیاسی تحمیل می کنند.

اصلاح طلبان همچنان بر گزینه اصلاحات مسالمت آمیز ره می پویند، و ظاهرا خاتمی با کاندیدا نشدن – و برای احتراز از تنش های پیش ساخته – بر گزینه اصلاحات با هزینه کمتر و با حوصله و زمان بیشتر تاکید می ورزد.

مدل اصلاح طلبی خاتمی، مدل اصلاح طلبی بدور از هر گونه تنش و یا حداقل با تنش کمتر است . مدلی که در درون نظام سیاسی جمهوری اسلامی تعریف شده است. مدلی که به اعتقاد او، با اتخاذِ سیاست دوری از گسترشِ تضادهای آشتی ناپذیر، هزینه های کمتری را هم براصلاح طلبان و هم بر هوادارانشان و مردم و کشور تحمیل می کند و امکان گفتگو و مفاهمه و تداوم آن را در جامعه ایران، بهتر فراهم می سازد.

قضاوت نهائی در مورد درستی یا نادرستی تصمیم خاتمی، تا حد زیادی به رفتار سیاسی او در آینده و به موفقیتِ مدل او درتحقق یافتنِ خواسته های اصلاحی در جامعه ایران بستگی خواهد داشت.



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

۵ پاسخ به “چرا خاتمی نیامد؟”

  1. Mohammad گفت:

    Afarin.. in yeki az behtarin tahlil haei hast keh mikhanim! Afarin dooste man!

  2. obeydsankhozani گفت:

    به اعتقاد من خاتمی بسیار عاقلانه رفتار کرده و احترام خود
    را حفظ کرد. دوماه پیش نیزدر مقاله با عنوان “آقای خاتمی جرات داری؟”
    نوشته بودم که او چرا نباید بیاید. درآنجا تشریح کرده بودم که او مرد چنین میدانی نیست. بار نخست درشرایطی که اوضاع بسیار
    مساعد بود و رهبری هنوز اختیارات وقدرت خود را تا این اندازه گسترش نداده بود،
    خاتمی نتوانست به خواستهای مردم پاسخ دهد وحتا بسیاری از برنامه های خود را نیز
    ناتمام رها کرد و افزوده بودم چنین شرایط حاضر، او نباید خود را آلت دست حکومت
    گران سازد. او حریف این افراد نیست. خاتمی مردی است فرزانه و فرهیخته و … وحال
    بسیار خرسندم که او تصمیمی عاقلانه اتخاد کرده است.

    درباره هاشمی هم من بسیار شک دارم که او ولو از هفت خان
    انتخابات گذشته و خود را به ریاست جمهوری برساند، بتواند موفق شود. این میدان با میدانی که بیست واندی سال پیش
    هاشمی در آن جولان میداد بسیار متفاوت است. نه زمانه آن زمانه است، نه هاشمی آن
    هاشمی. درآن زمان نه مردم و توقعاتشان مثل امروز بود، نه رهبری به جایگاه امروزی
    خود رسیده بود و نه هاشمی در چنین شرایطی بود که هم لطمه های بسیار خورده باشد، هم
    شاهد ناجوانمردی ها و دو رویی ها باشد و هم قدرت و توانایی جسمی اش تا این اندازه
    تحلیل رفته باشد.

    تشخیص نخست من آنست که سکوت رهبری درباره شرکت هاشمی در انتخابات به آن جهت بود که
    وی بتواند دست نهایی را به شیوه ای که به نفعش باشد بازی کند و به این ترتیب درعین
    حال که مخالفتی با ورود هاشمی ابراز نکرده است، اما درعین حال تعهدی هم نسبت به او
    نسپرده است. او میداند که با ورود هاشمی
    به صحنه، تنورانتخابات گرم شده و عده زیادی برخلاف تمایل عمومی یعنی تحریم و بی
    رنگ کردن انتخابات، در این رای گیری ها شرکت خواهند کرد و به این ترتیب حیثیت
    حکومت به مقدار معتنابهی ترمیم خواهد شد.

    به نظر میرسد که هاشمی احتمالا فاتح دور اول انتخابات خواهد
    بود اما با آرایی کمتر ازحد نصاب و به این ترتیب انتخابات به دور دوم خواهد رسید.
    درمقابل رقبایی خواهد داشت که آراء هیچ کدام با او برابری نخواهد کرد، اما درجمع
    آرای بسیار قابل توجهی خواهند داشت. به عبارت دیگر اکثریت آراء را در دست خواهند
    داشت. دراین مرحله است که صنعت مهندسی انتخابات که مدتهاست وعده آنرا داده اند و
    خواست و میل بیت رهبری دست به دست هم داده صحنه رزمآیش انتخابات را به صورتی آرایش
    خواهد داد که گروهی از رقبای هاشمی به نفع یکی از میان خود(به احتمال زیاد ولایتی
    که نشان داده است دست بسته در اختیار رهبری است یا قالیباف که مرد میدان و انجام
    کار و تامین رضایت مردم است، اما قدری بلند پرواز و احتمالا درپاره ای از موارد
    غیر قابل کنترل) کنار رفته و از طرفداران خود درخواست خواهند کرد که در دور دوم،
    آراء خود را به نفع این شخص(ولایتی یا قالیباف) به صندوق ها بریزند.

    دراین مرحله سه حالت را میتوان پیش بینی وتحلیل کرد:

    راه نخست- راه غرور و عجب و تامین خواست های بیت رهبری و
    عدم توجه به خواست مردم، و موجودیت جمهوری اسلامی که در این صورتی ولایتی برنده
    نهایی انتخابات مهندسی اعلام خواهد و البته دنیا، ولو به مدت کوتاهی به کام رهبری
    و اطرافیان اما این کار سبب سست شدن پایه حاکمیت خواهد شد.

    راه دوم- مهندسی انتخابات منجر به روی کار آمدن قالیباف شده
    و او با حالت کجدار و مریز هم رضایت رهبری و سپاه را تامین خواهد کرد و هم با
    انجام مختصری تغییرات و انجام پاره ای برنامه های آبادانی واقتصادی، خون تازه ای
    در شریان سیستم به جریان خواهد انداخت

    راه سوم-که البته رسیدن به آن برای رهبری بسیار ناگوار و
    درحکم نوشیدن جام زهر خواهد بود، آنست که آرای واقعی را اعلام کنند و هاشمی برنده نهایی
    انتخابات به ریاست جمهوری برسد که درآن
    حال او: هم موفق خواهد شد بسیاری از تغییرات و حتا بخشی از اصلاحات مورد نظر را
    انجام دهد، هم خواهد توانست بیت رهبری وسپاه (به ویژه از نظر مالی و اقتصادی) را
    قدری مهار کند و هم به این ترتیب به دوام عمر حکومت جمهوری اسلامی کمک کند.

    من امیدوارم راهی که به نفع مردم است صورت گیرد. اما شخصا
    معتقدم تحریم این انتخابات و خانه نشینی در روز انتخابات بهترین نفع را برای ملت و
    بالاترین سرشکستگی را برای حاکمیت به ویژه در صحنه بین المللی دارد. آنچه مسلم است
    برخلاف نگرانی بسیار زیاد حاکمیت ازجریان انتخابات، این انتخابات بدون پیش آمدن
    هرگونه رویداد ناگواری، با آرامش نسبی انجام شده و به پایان خواهد رسید.

    امیدوارم آنچه به نفع مردم و ایران است روی دهد. باید در
    انتظار نشست ومنتظر حوادث بعدی شد.

  3. ریشه سبز گفت:

    درود بر خاتمی – خوشحالم که نیومد – چون دست و پاش بسته بود البته اگه احمدی نژاد میگذاشت که از تو قوطی آرائ در بیاد !! توی این کشور هیچ کس مشروع نیست !! ۸ سال نخست وزیری میرحسین – ۸ سال ریاست جمهوری هاشمی – ۸ سال پر افتخار و با رای مردم خاتمی اومد – اما همه علیه نظامند !! اصلا نظام ظاهرا مشروع نیست !!!مطمئناً سالهای سال ما نیاز داریم تا ابتدا ویرانه های سیاسی و اقتصادی کشور را جمع و جور کنیم و به حالت قبلی برگردیم !!

  4. شمالی گفت:

    مسئله ای که کمتر بهش توجه میشه اینه که ایندفعه مجری که دولته با ناظر یعنی شورای نگهبان خیلی همسو نیستندو ناظر ایندفعه به معنای واقعی نظارت میکنه از طرفی هم چون آمار واقعی رو هم مجری و هم ناظر در دست دارن لذا ناظر نمیتونه آرای غیر واقعی اعلام کنه

  5. راستین گفت:

    آقا درست نیست خاتمی رو با حضرت امیر مقایسه کنید
    خجالت بکشید