هاشمی ۸۴، هاشمی ۹۲
چکیده :امروز در یکسو نخبگان صالح آن جریان زبان به عذرخواهی از ملت گشودهاند و در سویی دیگر تئوریسین جریان افراط برای حفظ لشکر منهزم اردوگاه خود نسخه «چه کسی باید شرمنده باشد» میپیچد. امروز هاشمی آبروی خود را در ترازوی انقلاب گذاشته و در آستانه 80سالگی باردیگر به میدان آمده تا در سختترین شرایط کشور، سکان این کشتی توفان زده را در دست گرفته و آن را به ساحل نجات هدایت کند. بر همه ماست که از گذشته عبرت بگیریم و راه را برای بازگرداندن قطار انقلاب به ریلهای تعالی کشور هموار کنیم. ...
جاوید قرباناوغلی
هاشمیرفسنجانی در آخرین دقایق مهلت ثبتنام در انتخابات ریاستجمهوری بر تردیدهایی که در دل داشت، غلبه کرد و خود را در معرض قضاوت و انتخاب مردم قرار داد. این چهارمینبار است که هاشمی برای بهدستگرفتن سکان اداره کشور به میدان میآید. او در سالهای ۱۳۶۸ و ۱۳۷۲ توانست به سهولت در آزمون انتخاب، نمره قبولی بگیرد و در دورانی که به «سازندگی» معروف شد، پس از هشتسال ویرانیهای دوران جنگ تحمیلی، منشاء خدمات ارزشمندی برای کشور شد.
بیتردید هیچ فرد منصفی نمیتواند نقش هاشمیرفسنجانی در آن دوران هشتساله را انکار کند. گزافه نیست اگر گفته شود بنیان اکثریت قریب به اتفاق نهادهای تولید و خودکفایی صنعتی و کشاورزی ایران بعد از ویرانیهای جنگ در همان سالهای دوران سازندگی بنا نهاده شد. روابط خارجی کشور با راهبرد «تنشزدایی» توانست علاوه بر بازسازی روابط با همسایگان و کشورهای جهان، منابع عظیم مالی را برای به حرکت درآوردن چرخهای ویران شده اقتصاد کشور جذب کند. کسانی که شرایط کشور را در آن سالها به یاد دارند، میدانند جذب دهها میلیارد دلار منابع خارجی برای بازسازی کشور با حفظ راهبردهای اصلی انقلاب کاری بود کارستان.
از همان زمان بود که پروژه «تخریب هاشمی» در دستورکار جریانهایی قرار گرفت که عزت و آبادانی ایران اسلامی را برنمیتافتند. در جریان این تندباد تخریب شخصیت یکی از ارکان انقلاب و نزدیکترین یاران امام خمینی، علاوه بر جریان افراطی که ذهنی منجمد و افکاری قرونوسطایی دارد، بخشی از جریان منسوب به اصلاحطلبان هم نقش انکارناپذیری ایفا کرد. حاصل این تخریب شخصیت، زیان بزرگی برای کشور بود که در انتخابات سال ۸۴ رقم خورد. در آن سال و پس از هشت سال دوران پرافتخار اصلاحات به رهبری سیدمحمد خاتمی ایران به نماد حکومتی «مردمسالار» و «پیشرفته» ارتقا یافته از جایگاه والایی در منطقه و جهان برخوردار شد و در مسیری قرار گرفت که حاصل آن را امروز به عیان مشاهده میکنیم.
انتخابات سال ۸۴ و روی کارآمدن جریان اصولگرا را باید نقطهعطفی در تاریخ سیاسی کشور ارزیابی کرد. این جریان در عرض کمتر از یکسال ترمز پیشرفت و تعالی ایران را کشید و حاصل ۱۶ سال تلاش و فداکاری دوران بازسازی اقتصادی و اصلاحات سیاسی در کشور را بر باد داد. بر این باورم که دوران هشتساله حاکمیت این جریان از تاریکترین فصل تاریخ پس از انقلاب است؛ دورانی که نه تنها به منابع عظیم اقتصادی، که سرمایههای انسانی نیز در معرض حراج گذاشته شد. تردید نباید کرد که تاریخ درباره این دوران و وقایعی که منجر به رویکار آمدن این جریان افراطی در کشور شد رمزگشایی کرده و در معرض قضاوت آیندگان قرار و مردم پاکسرشت کشورمان خواهد داد.
در آن سالها قطار اداره کشور در ریلهایی که در سالهای پس از انقلاب کار گذاشته شده بود آرام و استوار به پیش میرفت و ایران باوجود همه توطئههای کینهتوزان به مدلی از یک کشور اسلامی مردمسالار و توسعهیافته تبدیل شده بود و اگر این روند ادامه مییافت و جریانهای سیاسی کشور در انتخابات ۸۴ دچار آن اشتباه استراتژیک نمیشدند، جریان تخریب به تنهایی نمیتوانست سرنوشت انتخابات را به نفع تمامیتطلبان افراطگرا رقم زند. بر این باورم که در آن سالها با توجه به گرفتار شدن آمریکا در باتلاق عراق و افغانستان از یکسو و افزایش نجومی قیمت نفت، در صورت پیروزی عقلانیت بر افراطگری، ایران در مسیر توسعه گوی سبقت را از همه کشورهای مدعی امروز ربود و با شتابی شگرف به کشوری توسعهیافته تبدیل که در سند چشمانداز به آن اشاره شد. اما حاصل رویدادهای ۱۳۸۴ و حذف هاشمی از عرصه سیاست و اداره کشور، با درآمد بیش از ۶۰۰میلیارد دلاری فروش نفت در هشت سال گذشته، ایرانی است که امروز شاهد آن هستیم.
برای اثبات این مدعا کافی است به ادبیات نامزدهایی که اکثریت آنان از کارگزاران سطح بالای کشور در هشت سال گذشته بودند، نگاه کنیم تا بدانیم اکنون کشور در عرصههای اقتصادی، اجتماعی و روابط خارجی در چه وضعیت مصیبتباری قرار دارد. اکنون و در سال ۱۳۹۲، هاشمیرفسنجانی در آستانه ۸۰سالگی باردیگر به میدان آمده تا دین خود را به انقلاب و ایران ادا کند.
ورود هاشمی در سال ۹۲ به میدان انتخابات را باید از خودگذشتگی سیاستمدار کهنهکاری ارزیابی کرد که هدفی جز خدمت به کشور در واپسین سالهای زندگی ندارد. هاشمی سال ۹۲ میتوانست در اوج محبوبیت داخلی و احترام خارجی در کنج خانه نشسته و خود را از کشتی توفانزده سیاست کشور دور نگه دارد.
ورود هاشمی به صحنه مبارزات انتخاباتی نشان داد که او برخلاف نورسیدههای سیاسی که حتی صدای یک گلوله را در آن سالهای پرمخاطره جنگ تجربه نکردهاند، اهل عافیتطلبی و ناز و کرشمه نیست و در انتخاب نجات انقلاب و کشور و حفظ وجهه و شخصیت خود، اولی را برمیگزیند. به سهولت میتوان پیشبینی کرد که از همان لحظه اعلام حضور هاشمی، لشکر عظیم هتاکان که پردهدری و بردن عرض و ناموس استوانههای کشور و انقلاب را برای نیل به اهداف سیاسی خود نه مباح که عین واجب شرعی برای خود میدانند، دست بهکار شده و به طراحی و نوشتن سناریوها برای تکرار واقعه ۸۴ خواهند افتاد ولی ناگفته پیداست کارنامه این جماعت در هشت سال گذشته که حاصل آن چیزی جز ویرانی بنیادهای توسعه کشور و فقیر شدن ملت بزرگ بود، نبود امروز بیش از پیش بر همگان آشکار شده و حنای آنان دیگر رنگی نخواهد داشت.
امروز در یکسو نخبگان صالح آن جریان زبان به عذرخواهی از ملت گشودهاند و در سویی دیگر تئوریسین جریان افراط برای حفظ لشکر منهزم اردوگاه خود نسخه «چه کسی باید شرمنده باشد» میپیچد. امروز هاشمی آبروی خود را در ترازوی انقلاب گذاشته و در آستانه ۸۰سالگی باردیگر به میدان آمده تا در سختترین شرایط کشور، سکان این کشتی توفان زده را در دست گرفته و آن را به ساحل نجات هدایت کند. بر همه ماست که از گذشته عبرت بگیریم و راه را برای بازگرداندن قطار انقلاب به ریلهای تعالی کشور هموار کنیم.
منبع: روزنامه بهار
در جایی خواندم که نوشته بود امروز عده زیادی از مردم از اینکه از آمدن هاشمی خوشحالند شرمنده اند.من هم نه خوشحالم نه ذره ای امید به بهبود دارم از سیاست هم متنفرم و شرمگین ام از اینکه چهار سال عمرم در فضاهای مجازی گذشت بدون اینکه ذره ای بتوانم تغییری ایجاد کنم و همه بهانه ام برای پیگیری اخبار کشور فقط و فقط دینی است که به شهدا و زندانیان و رهبران سبز مان دارم و گرنه ذره ای ارزش برای همه اینهایی که برای انتخابات ثبت نام کردند ندارم.همیشه همینطور است در تمام این سالها دیکتاتور با مهره هایش بازی کرده و در هر دولتی وضع را چنان وخیم کرده که کشور به مرحله بحرانی برسد و با این بهانه عده ای را پای صندوق نمایشی انتصابات بکشاند.و بعد هم به ریش ما مردم بخندد.و مردم هم اگر وجدانی دارند در این انتخابات ننگین شرکت نمی کنند اگر هنوز پای عهدی که با خونهای ریخته شده بسته اند مانده اند.خودتان می دانید که انتخاباتی در کار نیست..مردم شما را به خدا تنور این انتخابات دروغین را گرم نکنید.من که رای نمی دهم و فقط منتظر روز شنبه بعد از انتخاباتم که چگونه حکومت رای مردم را به نفع خود مصادره و مشروعیتی دروغین برای همه جنایت هایش ایجاد می کند.حالا خود دانید..
با ثبت نام هاشمی در انتخابات ، ادامه حصر میرحسین و کروبی هیچ توجیهی ندارد جز کینه جویی مقام معظم . چرا که پیروزی هاشمی قطعی است و ودر حال حاضر هم جنبش سبز قصد تجمع اعتراضی ندارد .
آخی چه زخم سنگینی
تغییر موضع ۱۸۰ درجه ای سایتهایی که تا چند ماه پیش هاشمی را به کمتر از فحش خطاب نمی کردند و همچنین تغییر موضع شدید رهبران اصلاح طلبان که شرط شرکت در انتخابات را سالم بودن آن می دانستند نشان می دهد به لطف مسئولین دل سوز نظام الان انتخابات سالم است و رای مردم از صندوق بیرون می آید همان گونه که چهار سال پیش بیرون آمد و جمعی هرج و مرج طلب این حماسه حضور را به فتنه کشاندند. عملا حضور هاشمی و طرفداری خاتمی و بقیه اصلاح طلبان یعنی همه مطالب بالا صحیح بوده است و ما آماده ایم حماسه دیگری برای شرکت مردم شهیدپرور و اسلام خواه در رای گیری فراهم نماییم.
البته انتظاری هم غیر از این از آنانکه ریاست جمهوری پر از مصلحتشان اصلاحات را ذبح کرد نباید باشد.
جنگ جنگ قدرت است به دنبال قدرت این آقای آیت الله نه دین واز خود گذشتگی