سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » آیت الله مهدوی کنی و تاثیر پذیری از شاگرد مصباح یزدی...

آیت الله مهدوی کنی و تاثیر پذیری از شاگرد مصباح یزدی

چکیده : پیدا شدن نسبت خانوادگی میان جناب پناهیان و آیت الله مهدوی کنی، این امیدواری پدید آمد که جناب پناهیان با تاثیرپذیری از فضل آیت الله مهدوی کنی، قدری از تندروی و ارائه نظرات فاقد مبنا و اساس پرهیز کنند که ظاهرا این امید محقق نشده و برعکس ظاهرا آیت الله مهدوی کنی از روش روشنفکرانه پیشین خود فاصله گرفته اند. ...


اظهارات اخیر آیت الله مهدوی کنی در جمع کارکنان یکی از خبرگزاری ها درباره معیار قضاوت در مورد افراد، نگرانی های زیادی در مورد تغییر در مبانی فکری ایشان در سالهای پایانی عمر پدید آورده است.

آیت الله مهدوی کنی که یکی از چهره های روشنفکر روحانیت کشور بوده و اقداماتی نظیر مخالفت با تسخیر سفارت آمریکا در تهران و یا دفاع از شخصیت دکتر شریعتی در مقابل تخریب گروه های متحجر در کنار تاکید بر اعتدال و عقلانیت، از نقاط درخشان کارنامه وی محسوب می شود، در اظهارات اخیر خود درباره معیار قضاوت درباره صحت و یا نادرستی افعال گفته است:

• موسوی و کروبی باید نظر اکثریت مردم را می‌پذیرفتند، امام خمینی (ره) شاخص مهمی را بیان کرده و فرموده‌اند‌ “هر وقت دیدید دشمنان از شما تعریف می‌کنند، بدانید که کار شما خلاف بوده است”، لذا این آقایان با همین شاخص هم می‌توانستند به خلاف بودن اقداماتشان پی برده و راه خود را اصلاح کنند.

• یک روایتی و حدیثی هست که من از اول انقلاب تاکنون گاهی در سخنرانی‌‌ها آن‌را می‌خوانم و آن این است که‌ شیطان به حضرت موسی (ع) گفت‌ “بگو لا اله الا الله”؛ حضرت موسی (ع) تعجب کرد و خطاب به شیطان گفت‌ “لا اله الا الله جمله مقدسی است اما چون تو می‌گویی، من لا اله الا الله نمی‌گویم”‌ لذا شیطان اگر به توحید هم دعوت کرد، باید بدانید که وسوسه‌ای در کار او وجود دارد.

• امکان ندارد فردی طرفدار امام (ره) باشد اما رفتاری انجام دهد که دشمنان اسلام را خوشحال کند اما متاسفانه شاهد بودیم که در ماجراهای بعد از انتخابات ۸۸، عده‌ای از مدعیان دروغین طرفداری از امام (ره)، دشمن را خوشحال کردند.

در واقع آیت الله مهدوی کنی در این عبارات، یکی از معیارهای اصلی قبح فعلی (زشتی عمل) را شادی دشمن مطرح مطرح کرده اند.

پیش از این حجت الاسلام پناهیان در سخنرانی های خود، معیار حسن فعلی را نظر ولایت فقیه دانسته بود.

برای آَشنایی بیشتر با این موضوع، اشاره به دو روش متفاوت درباره قضاوت درباره رفتارها ضروری است:

اینکه آیا خدا کارهای خوب را انجام می دهد و یا اینکه کاری خوب است که خدا انجام می دهد، پرسشی مهم و بنیادی در این باره است.

در اندیشه اسلامی دو روش اشاعره و معتزله در ارزیابی اعمال وجود دارد:

در روش اشاعره حسن و قبح فعلی وابسته به خداست، یعنی کارهای خوب کارهایی است که خدا انجام می دهد و اگر کاری را خدا انجام داد، قطعا آن خوب است، بنابراین عدالت قضاوتی است که خدا انجام می دهد، نه آن که عدالت تعریفی مستقل داشته باشد و خدا تصمیم عادلانه را به تصمیم غیرعادلانه ترجیح دهد.

اما معتزله معتقدند افعال حسن و قبح ذاتی دارند و در واقع این خداوند است که قضاوت عادلانه را انجام می دهد. نیکی فارغ از اینکه خدا انجام دهد یا نه، زیبایی ذاتی دارد و قطعا خداوند هم رفتارهای نیک را توصیه می کند.

به بیانی ساده تر، تفاوت اشاعره و معتزله پیوند دادن قضاوت درباره فعل به فاعل است، اگر خداوند کاری را انجام دهد، آن درست است، نه اینکه خدا کارهای درست را انجام می دهد. به طور منطقی می توان این روش را به شیطان نیز تعمیم داد و گفت، کاری را که شیطان انجام می دهد، زشت و ناپسند است.

البته مکتب عقلانی اهل بیت (ع) همواره در این موضوع به معتزله نزدیک بوده و بر وجود حسن و قبح ذاتی برای افعال تاکید داشته است.

با این مقدمه، حال اگر قدری تفکر اشاعره را تعمیم دهیم و به روز کنیم و به جای خداوند، ولی فقیه و به جای شیطان، استکبار جهانی و آمریکا را قرار دهیم و مجددا سخنان آقایان مهدوی کنی و پناهیان را مرور کنیم، مشخص می شود قضاوت آنان به روش اشاعره نزدیک شده است.

آقای پناهیان که معیار حسن فعلی را تایید ولایت می داند و صراحتا گفته بود، “. ولایت بر عدالت مقدم است و باید این مسئله در جامعه تثبیت شود.” آقای مهدوی کنی هم ظاهرا معیار قبح فعلی را خوشحالی دشمن می دانند.

بر اساس این تفکر دیگر نمی توان درباره اینکه آیا این کار درست است یا غلط به ماهیت کار، دلایل و پیامدهایش توجه کرد .بلکه باید در ابتدا مشخص کرد که آیا ولایت از این کار خوشحال می شود یا آمریکا؟

البته ظاهرا مبنای اصلی این اظهار نظر آیت الله مهدوی کنی، استناد به جمله ای از امام خمینی است. اما صرف نظر از اینکه امام خمینی چنین مطلبی را بیان نکرده اند، این شیوه قضاوت از اساس زیر سوال است که در این مقاله به تشریح بیان شده است. (امام گفته بودند: «اگر چنانچه امریکا از ما تعریف کند و روزنامه های امریکا از ما تعریف کند، آن وقت است که باید مردم بگویند، قضیه چیست؟» (صحیفه امام، ج۹، ص۵۲۷) آقای مهدوی این طور نقل قول می کند: “هر وقت دیدید دشمنان از شما تعریف می‌کنند، بدانید که کار شما خلاف بوده است”)

بدیهی است که مساله در این بحث این نیست که پس ما ولایت را قبول نداریم یا طرفدار آمریکا هستیم، مساله اینجاست که چرا ما شانی را که در تفکرات شیعه برای خداوند قائل نیستیم، نه برای امام معصوم بلکه برای نائب عام و غیرمعصوم امام قائل شویم و بالعکس عقل خود را تعطیل و جای آن را به لجبازی با آمریکا بدهیم. یعنی هر کاری که آمریکا تظاهر کرد که از آن شاد می شود را نکنیم و کاری که وانمود کرد از آن راضی می شود را صرف نظر از ماهیت خود کار انجام دهیم و در واقع معیار کارمان را به جای ویژگی خود آن، موضعگیری دشمن قرار دهیم.

جالب اینجاست که امام خمینی و آیت الله خامنه ای خود بارها در سخنان خود بر صحت روش معتزله و حسن و قبح ذاتی فعل تاکید کرده اند و هیچ گاه این نتیجه را نگرفته اند که “دست زدن به کار اشتباهی توسط ولی فقیه دلیل بر صحت آن می شود” ویا بدتر از آن “معیار درستی یا نادرستی رفتارها، تطبیق آن با عملکرد رهبری است نه اخلاق وشرع و قانون”.

و سخن آخر این که با پیدا شدن نسبت خانوادگی میان جناب پناهیان و آیت الله مهدوی کنی، این امیدواری پدید آمد که جناب پناهیان با تاثیرپذیری از فضل آیت الله مهدوی کنی، قدری از تندروی و ارائه نظرات فاقد مبنا و اساس پرهیز کنند که ظاهرا این امید محقق نشده و برعکس ظاهرا آیت الله مهدوی کنی از روش روشنفکرانه پیشین خود فاصله گرفته اند.

منبع: بازتاب



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

۲ پاسخ به “آیت الله مهدوی کنی و تاثیر پذیری از شاگرد مصباح یزدی”

  1. سائل گفت:

    تکلیف این کلام چه میشود که امام صادق ع میفرماید : اُنظُر ما قال و لا تَنظُر مَن قال

  2. امیر گفت:

    نمی توان پناهیان را شاگرد مصباح خواند زیرا اولا پناهیان درس درست و حسابی نخوانده و از اوایل دوران طلبگی و به ویژه پس از جنگ به کار منبر و سخنرانی های احساسی پرداخت و خیلی زود کارش بالاگرفت. آنقدر تعداد سخنرانی هایش زیاد بود که فرصت مطالعه برای سخنرانی نداشت چه رسد برای درس خواندن،، از طرفی در آن روزگار مصباح چندان حزب اللهی به شمار نمی آمد که حزب اللهی دو آتشه ای چون پناهیان بخواهند شاگرد ایشان باشند. اما حقیقت این است که امثال پناهیان و طائب از دوران خاتمی شروع به ایفای نقش در قم تاثیر گذاری بر روی مراجع و شخصیت ها موثر و مطرح نمودند. مصباح نیز که برای تشکیللات عریض و طویل خود نیاز به منابع مالی داشت با یک نگردش سیاسی به طیف پناهیان و طائب پیوست. و به عنوان امام تندرویان در قم ایفای نقش کرد.و با سخنانی که درباره رهبری و ارادت به ایشان در دوران احمدی نژاد گفت و حمایت هایمالی بی حسابی که دریافت کردتا مرحله قائم مقام رهبری پیش رفت.
    ثسخن کوتاه اینکه مصباح [و اینک مهدوی کنی] را باید ابزار امثال پناهیان دانست.