سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » نقدی بر مطلب اخیر جمعی از دانشگاهیان...

نقدی بر مطلب اخیر جمعی از دانشگاهیان

چکیده :ما باید این واقعیت را بپذیریم که در بین طیف رنگارنگ سبزها درباره موضوع انتخابات ریاست جمهوری بعدی و نامزد شدن آقای خاتمی در آن، یک اختلاف نظر وجود دارد. اما راه حل اختلاف نظرها انحصارطلبی و تنگ نظری نیست، گفت و گو و تعامل است. با آمدن یا نیامدن آقای خاتمی و تایید شدن یا نشدن صلاحیت ایشان و موفق شدن یا نشدن در انتخابات هم دنیا به آخر نمی رسد. راه سبز امید ادامه دارد و خواهد داشت....


یکی از همراهان عزیز کلمه با ارسال یادداشتی مطلب اخیر جمعی از دانشگاهیان کشور را که با عنوان سی پرسش تا انتخابات در کلمه مننشر می شود نقد کرده است. کلمه با تاکید بر اینکه نسبت به دیدگاه های مختلف موجود و مطرح درباره انتخابات آتی فعلا هیچ گونه جانبداری و موضع سلبی و ایجابی را اعلام نمی کند و انتشار مطالب مختلف در سایت هم غالبا از باب اطلاع رسانی و آگاهی بخشی است و نه اعلام موضع رسمی، این یادداشت انتقادی را منعکس و از بحث و تبادل نظر دیگر مخاطبان و همراهان سبز استقبال می کند.

*********

سردبیر محترم کلمه

در دو سه ماه اخیر که مطالب انتخاباتی سایت شما را پیگیری می کردم، استنباطم این بود که رویه دقیق و ظریفی را در یش گرفته اید و می خواهید معدل و متوسطی از نظرات مختلف موجود در جنبش سبز را منعکس کنید. مجموعه مطالبی هم که تا الان منتشر کردید، کم و بیش در همین فضا می گنجید. سلسله مطالبی که با امضای دانشگاهیان سبز منتشر می شد، یادداشت های دیگر سایت، موضع بینابینی و مناسب شورای هماهنگی راه سبز و انعکاس خبری درخواست ها از آقای خاتمی برای کاندیدا شدن در انتخابات. فضای باز کامنت ها و نظرات مختلفی که منتشر می شد هم نشان می داد که کلمه قرار است تا حد ممکن نظرات متفاوت را به سمت همفکری و اجماع ببرد. و من شخصا به عنوان یک مخاطب سبز از این رویه خوشحال بودم و امیدوار بودم که در شرایط سختی که در پیش داریم، با همین مشی حرکت کنید. اما مطلب امروز جمعی از دانشگاهیان همراه جنبش سبز و نوع نگاه و لحن آن بر خلاف شماره های پیشین این سلسله نوشتار باعث نگرانی من بود.

در قسمت دوازدهم از مجموعه مطالب پرسش های دانشگاهیان سبز، نویسندگان محترم این مطالب که الحق دیدگاه ها و نگرانی های بسیاری از سبزها و اصلاح طلبان را منعکس می کردند، به عقیده بنده مطالب غیر منصفانه ای را مطرح کردند که انتظار می رود دیدگاه های مقابل را هم منتشر کنید و یا لااقل اینطور یکطرفه مطالبی را به عنوان موضع جنبش سبز منتشر نکنید. جنبش سبز در انحصار هیچ جریان خاصی نیست، حتی در انحصار یک طرز فکر خاص مذهبی و اعتقادی هم نیست، چه برسد به جریان ها و نگاه های سیاسی مختلف. چه آنها که می خواهند در انتخابات شرکت کنند و از باب مثال آقای خاتمی را کاندیدا کنند و چه آنها که مخالفند و می گویند جنبش سبز باید انتخابات را تحریم کند و یا شرکت نکند، همه نظراتی هستند که از طرف آدم های عاقل و بالغ مطرح شده اند و می شوند. نظراتی هستند که طرفدارانی دارند و نباید آنها را با چماق حذف و زبان سرکوب به عقب راند یا منزوی کرد.

ما باید این واقعیت را بپذیریم که در بین طیف رنگارنگ سبزها درباره موضوع انتخابات ریاست جمهوری بعدی و نامزد شدن آقای خاتمی در آن، یک اختلاف نظر وجود دارد. برخی با چهل دلیل و صد دلیل می خواهند ثابت کنند که خاتمی اگر بیاید، جنبش سبز می تواند حامی وی باشد و از طریق مشارکت در فرایند انتخابات و کسب پیروزی در آن و یا مقاومت در برابر منویات غیر قانونی حاکمیت در جریان انتخابات در مسیر اهداف جنبش حرکت کنند، و برخی دیگر مخالفت می کنند و به دلایل مختلف معتقدند شرکت در انتخابات بی فایده و حتی مضر است.

اینها همه درست. اما ما سبزها برخلاف اقتدارگرایان نه قرار است مطیع و گوش به فرمان باشیم و عقل را تعطیل کنیم، نه قرار است مخالف خود را با برچسب و تهمت از صحنه بیرون کنیم. ما باید با حاکمان فرق داشته باشیم، باید رنگارنگی و تنوع را بپذیریم و برای ابراز نظر خود به نفی دیگران نپردازیم. راه حل اختلاف نظرها انحصارطلبی و تنگ نظری نیست، گفت و گو و تعامل است. اینکه نویسندگان محترم مطلب “سی پرسش” از همان ابتدای نوشته شان، دیگران را که نظر متفاوتی دارند، دارای “ادبیات احساسی” بخوانند و واقع گرایی مورد نظر آنها را “ادعا” توصیف و از آن ابراز تاسف کنند و بعد با لحنی از موضع بالا بگویند باید مقایسه ۸۸ با امروز “پرده را از جلوی چشمان” بعضی ها بردارد که می خواهند “تنور انتخابات گرم شود”، واقعا شایسته ی دانشگاهیان سبز است؟

دانشگاهیان باید قاعدتا فرهیخته ترین قشر جنبش سبز باشند. از آنها بعید است که با چنین ادبیاتی صحبت کنند که “آیا به اندازه ی دبیرکل جبهه پیروان امام و رهبری درک نمی کنیم” و سپس تهدید کنند که “مردم با هیچ‌کس عقد اخوت نبسته اند”. آن گروه از سبزها که معتقدند در صورت کاندید شدن آقای خاتمی باید در انتخابات شرکت کرد و به او رای داد، قطعا اینقدر بی بهره از خرد و بداندیش برای جنبش سبز نیستند که بتوان راهکار پیشنهادی آنها را “بازی باخت-باخت” و “تحکیم مشروعیت متقلبان” و “ایجاد سرخوردگی در جامعه” نامید. اشکالی ندارد اگر کسی مخالف باشد، اما با این لحن نوشتن درباره کسانی که با آنها اختلاف نظر داریم، واقعا منصفانه نیست.

ما قرار است در راه سبزی حرکت کنیم که ما همه با هم آن را زندگی و تجربه کردیم و میر نقاش ما در بیانیه های خود روی کاغذ ترسیمش کرد. ما قرار است برادران بسیجی خود را هم سبز کنیم، قرار است آغوش باز به روی مخالفان خود داشته باشیم، قرار است به روزی برسیم که همه با همه رنگارنگی خود زیر چتر ایران و جمهوری اسلامی قرار گیرند. ما به آقای خامنه ای انتقاد می کنیم که چرا کشتی نظام را به قایق فعلی تبدیل کرده است، و حتی معتقدیم کشتی جمهوری اسلامی باید به ناو غول پیکری تبدیل شود که مردم برای آن انقلاب کردند و همه ایرانیان را با هر فکر و کیش و قوم و مسلکی در خود جای می دهد. چطور خودمان می آییم و دریای خروشان جنبش سبز را به یک آب باریکه تقلیل می دهیم که در آن “مردم” فقط طرز فکر انحصاری ما را دارند؟

جنبش سبز از یک اعتراض شروع شد، با یک سوال و استقامت بر روی آن ادامه یافت، با بال و پر دادن به خواسته هایی که فراگیر شدند و مظهر یک اراده عمومی بودند به بلوغ رسید و روی ریل هایی که “راه سبز امید” نامیده می شد، آرام و قرار پیدا کرد تا به مسیر خود ادامه دهد. بیانیه های میرحسین عزیز و مجموعه اظهارنظرهای دیگر چهره های شاخص همراه جنبش و در راس همه کروبی، به دقت این راه سبز را ترسیم کرده است. کجای آن راه، قرار بوده ما بر روی یک استراتژی خاص تعصب داشته باشیم و پیشنهادهای جایگزین را چشم بسته رد کنیم؟

خود بنده هنوز هم تردید دارم که واقعا آمدن آقای خاتمی به صلاح هست یا نه. بسیاری دیگر هم همینطور فکر می کنند. تا جایی که خبر دارم، خود ایشان هم همین تردیدها و تامل ها را دارند. ولی ما فقط از دل یک گفت و گوی عمومی می توانیم به نتیجه مورد توافق جمعی برسیم و بس. با حمله و اتهام زنی و … هیچ کاری پیش نمی رود. با آمدن یا نیامدن آقای خاتمی و تایید شدن یا نشدن صلاحیت ایشان و موفق شدن یا نشدن در انتخابات هم دنیا به آخر نمی رسد. راه سبز امید ادامه دارد و خواهد داشت، چه آقای خاتمی رئیس جمهور بعدی باشد، چه مشایی یا ولایتی یا قالیباف یا هرکس دیگر. آن گروه از سبزها که می گویند آقای خاتمی بیاید، فکر می کنند با آقای خاتمی بهتر می توان به آن اهداف رسید، نه اینکه بگویند بالکل اهداف و آرمان های جنبش سبز را باید کنار گذاشت! آنها که مخالفند هم نظراتشان را مطرح کرده اند و می کنند و قطعا حضور این دو نظرگاه مختلف می تواند جلوی خطاهای طرز فکر دیگر را بگیرد و در نهایت سبزها و خاتمی را به یک تصمیم درست برساند. اما فقط از مسیر گفت و گو و تفاهم و تساهل می توان به نقطه مشترک نزدیک شد. مطالبی از نوع مطلبی که اشاره شد، می تواند به چنین تفاهم و اشتراکی به جد آسیب برساند.

در پایان یک نکته را هم لازم می دانم مطرح کنم: کلمه عزیز، یاوران گمنام میرحسین عزیز، من نگرانم! نگرانم که ما هم مثل پهلوی ها که خودشان برای خودشان یک مبدأ تاریخ درست کردند، مثل مصدقی های خوب که متاسفانه دوره سه ساله ۲۹ تا ۳۲ را مرکز تاریخ معاصر فرض می کنند، مثل نسل انقلاب که سال ۵۷ را قله تاریخ ایران و بلکه اسلام فرض می کنند، یا حتی بگویم مانند برخی نظریه پردازان اسلامی معاصر کشورمان که تاریخ را از ۱۴۰۰ سال پیش شروع می کنند و برای قبل از آن اهمیتی قائل نیستند، یا مثل برخی دوم خردادی ها که ۷۶ را نقطه شروع در نظر می گرفتند و درباره قبل از آن حاضر نبودند پاسخگو باشند یا برخی اصولگراها که جمهوری اسلامی را از ۸۴ شروع می کنند و قبل از آن را یکسره نفی می کنند، مثل اینها نباشیم که تاریخ را از سال ۸۸ شروع کنیم. تاریخ ایران، تاریخ اسلام، تاریخ مدرن، تاریخ مبارزات ظلم ستیزانه و حق جویانه و آزادی خواهانه و عدالت طلبانه و اصلاح گرایانه و ضد استعماری و ضد استبدادی و … از سال ها و قرن ها قبل از ۸۸ شروع شده است. ما نه در مرکز تاریخ هستیم، نه دکمه استارت تنها تلاش مهم اجتماعی و سیاسی را فشار داده ایم و نه قرار است دنیا و مافیها را زیر و رو کنیم و روی زمین بهشت بسازیم. تجربه بشری نشان داده آنها که دنبال ساختن بهشت بوده اند، معمولا جهنم ساخته اند. لااقل در این دو سه دهه ما با چشم خود دیده ایم که شعارهایی مثل “شد جمهوری اسلامی به پا، که هم دین دهد هم دنیا به ما” و “جنگ جنگ تا رفع کل فتنه در عالم” و … به کجا رسید. اینکه روی برخی گزاره ها و شعارها تعصب و تصلب داشته باشیم و به قول یکی از نویسندگان خود شما “نخند شهید دادیم” راه بیندازیم و هر تحرک متفاوت سیاسی را زیر پا گذاشتن خون شهدا و خیانت به زندانیان و … بنامیم و جرات حرف زدن و طرح نو در انداختن را از همه بگیریم، هر چیزی که باشد یک مشی و منش سبز نیست. نه تاریخ با ۸۸ شروع شده، نه هر حرف و شعار و رفتاری که من و شما و حتی میرحسین و زندانیان سیاسی و عموم مردم در یک زمان و مکان دیگر برگزیدند، همیشگی و همه جایی و مطلق و غیر قابل تجدیدنظر است. لااقل از سرنوشت مخالف های سی ساله جمهوری اسلامی و سیاسیون ناکام یک سده اخیر عبرت بگیریم و انعطاف را از سیاست ورزی خود سلب نکنیم. وگرنه فردا روزی می آید که پشیمان می شویم و می گوییم کاش از فرصت ها بهتر استفاده می کردیم.



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

۴ پاسخ به “نقدی بر مطلب اخیر جمعی از دانشگاهیان”

  1. ناشناس آشنا گفت:

    تبریک به نویسنده.

  2. یار دبستانی گفت:

    حرف دل بود و بر دل نشست
    سبز بودن یعنی همین
    به قول میرما: “آگاهی چشم اسفندیار خودکامگان است” باید فرهنگ تعامل و گفت و گو را نهادینه کنیم برای آگاهی بخشی و آگاه شدن

  3. علی گفت:

    تشکر از مسئولان کلمه برای فراهم کردن فضای خوب گفتگو

  4. zahraa2012 گفت:

    دیگر وقت آن است که باشعور و اگاهی راه سبز امید را از طریق دیگری جز صندوق های الوده به فریب طی کنیم.وقت آن است که از انتخابات به انتخاب برسیم .انتخاب آنچه منافع ملی ملتی در گرو آن است .وقت آن است که خرد جمعی را به کار بندیم و توافق همه سبز ها بر روی خواسته های حداقلی .برای آزادی و آبادی ایران باید هر شهروند یک ستاد باشد یک راهبر به قول میرحسین عزیز سبز را زندگی کنیم.