سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » تحول فصل ها، رازآلودگی و چسبناکی قدرت...

تحول فصل ها، رازآلودگی و چسبناکی قدرت

چکیده : كدام زمستان را سراغ دارید كه آشكار و پنهان دست به كار دسیسه برای خشكاندن ریشه ی بهار یا تخریب و تحقیر آن شده باشد ؟! بر عكس ، چه تمهید ها و خزانه سازی ها و دست و دل بازی ها كه برای آمدن فصل پس از خودمی كند كه نه ولیعهد و جانشین ژنی و گمارده ی ورژنی اش بلكه از قضا ، پدیده ای یكسره با حال و رنگ و بویی دیگر است . آفت انسانیت براندازیست این " چسبناكی و راز آلودگی " قدرت ، آنگاه كه جاخوش می كند ! چه می شود كرد؟ من ، هیچ راه و چاره ای جز سلام به مرام " تحول فصل ها " ندارم . اگر طبیعت به میل و رضا می كند ، اشرف مخلوقات ! را باید به یاری تربیت و مهارت اندوزی مردمان برای " خواستن و توانستن " به این سو رهنمون شد و البته گاه " حوادث غیر مترقبه " هم هست ! پاپس كشیدن اختیاری و ابتكاری كسی همچون " نلسون ماندلا " از عرصه ی قدرت ، آن هم در پی سالیان دراز مبارزه و زندان و حسرت آزادی ، البته یك ویژگی حسرت انگیز و ستودنی و مثال زدنی...


احمد پورنجاتی

تلنگری به ذهن من زد، زمزمه های آمدن بهار ، که با شگفتی از خودم و دیگران بپرسم: این گزاره ی مشهور از کجا که درست از آب درآمده باشد که : ” انسان اشرف مخلوقات است ” ؟! لابد چون عقل دارد و سخن می گوید و منطق می سازد و قدرت تسخیر و تغییر طبیعت دارد و برخودش و همنوعانش مدیریت می کند! لابد چون مثل آب خوردن ” قدرت نابودی ” دارد، نابودی همه چیز: از زیستگاه و طبیعت تا موجودیت انسان و شرافت! من البته قصد و جرات جسارت به آنان که انسان را اشرف آفرینش خوانده اند، ندارم اما بی تعارف می گویم که این گزاره در سنجش آنچه بر سینه ی پر خاطره ی تاریخ تحولات اجتماعی ، به ویژه در ” قلمرو قدرت ” نگاشته شده، سست بنیان و پای لنگان است.

مگر همه ی هنر چندین میلیون ساله ی این حضرت اجل در فرایند کمال یابنده اش ، بیش از این سه واژه است: “تسخیر / تغییر / بازتولید ” طبیعت ! البته دو واژه ی ” ترس ” و “تخریب ” را نیز به پیش و پس این ها می توان افزود ! بله، همین انسان پر مدعا، سالیان سال خود را مقهور طبیعت می دانست و از آن می ترسید و از بیچاره گی به درون غار و پسله ی کوه می گریخت. هنوز هم گاه مزه ای از این طعم استیصال بر کام خود احساس می کند . داستان ماوراالطبیعه که بسی درازدامن تر است و مجالی دیگر می خواهد. این همه را گفتم تا رخصتی پیدا کنم که به کودکانه ترین بیان از جناب “اشرف مخلوقات ” بپرسم : با این همه لاف و گزاف ، با این هیمنه ی قدرت تسخیر و تخریب و تغییر که طبیهت را همچون بازیچه ای دستمالی کرده ای، چگونه است که هنوز به : ” راز انتقال قدرت ” در طبیعت پی نبرده ای یا خود را به تجاهل می زنی ؟! میلیون ها میلیون سال است که بی هیچ دسیسه و دغدغه و کابوس از کف دادن و به حاشیه رفتن ، این طبیعت بی شیله پیله ، هنگام ” انتقال قدرت ” از فصلی به فصل دیگر ، به پیشواز می رود و آن که باید برود برای آن که می خواهد بیاید فرش قرمز می گسترد ، اما نوبت به حضرت مستطاب عالی که می رسد ، هزار برابر یک زایمان ، دردناک و ” لحظه ی حساس کنونی ” و تلخ و مرگ آور می شود ؟! و جالب تر این که ، کژتابی و چمچارگی در برابر ” چرخش قدرت ” و وانهادن فصلی به فصل دیگر ، در میان ” مؤمنان و باورمندان به ارزشهای فرهمند ” از هر نوع سنتی و مدرن و پسامدرن ، فراوان تر و سخت جان تر است ! چه جنگ و خونریزی های ” درون اعتقادی ” که میان فرقه های گونه گون یک ” دین ، ایدیولوژی ، مرام و مسلک ” در برهه ی انتقال قدرت که رخ نداده است ! از نمونه های کمیاب که سوژه ی داستان ها و حسرت های شاعرانه و اسطوره پردازی ها شده اند، غافل نیستم. از آنان که زلف انسان بودن را در قامت مصلح بودن ، به ” همواره مقتدر ماندن “، گره نزده اند و زمام قدرت را در اوج امکان اقتدار ، به تحول و چرخش فصل وانهاده اند. ” قدرت ” ، چسبناک ترین پدیده ی ” راز آلود ” هستی ست. گرانیگاه قدرت ، هرچه باشد با هر نام و نشان و آرایه و پیرایه ، میل شگفت انگیزی به ماندن دارد.

به همواره ماندن! تفاوت اساسی قدرت در طبیعت و قدرت در تسخیر اشرف مخلوقات، همین دو ویژگی : “چسبناکی و رازآلودگی ” ست که در طبیعت نیست و در قلمرو جامعه ی اشرف مخلوقات ، هست ! و جالب است که این ” نبودن ” در اولی و ” بودن ” در دومی ، برای دوام و استمرار و بقای هریک از این هاست . آیا چسبناکی و راز آلودگی ، قدرت را دوام و استحکام و استمرار می بخشد ؟ ماندن را تضمین می کند؟ پاسخ من ، البته نمی تواند ” تک واژه ” ای باشد : آری یا نه ! بی گمان ، هرچه به گذشته ی جامعه ی توده وار باز می گردیم ، نقش رازآلودگی و چسبناکی در بقای قدرت بیشتر می شود . اما اینک ، سخن از روزگار ماو آینده ایست که شتابان در حال نزدیک شدن است.

کدام زمستان را سراغ دارید که آشکار و پنهان دست به کار دسیسه برای خشکاندن ریشه ی بهار یا تخریب و تحقیر آن شده باشد؟! بر عکس ، چه تمهید ها و خزانه سازی ها و دست و دل بازی ها که برای آمدن فصل پس از خودمی کند که نه ولیعهد و جانشین ژنی و گمارده ی ورژنی اش بلکه از قضا، پدیده ای یکسره با حال و رنگ و بویی دیگر است. آفت انسانیت براندازیست این ” چسبناکی و راز آلودگی ” قدرت، آنگاه که جاخوش می کند ! چه می شود کرد؟ من، هیچ راه و چاره ای جز سلام به مرام ” تحول فصل ها ” ندارم. اگر طبیعت به میل و رضا می کند، اشرف مخلوقات! را باید به یاری تربیت و مهارت اندوزی مردمان برای ” خواستن و توانستن ” به این سو رهنمون شد و البته گاه ” حوادث غیر مترقبه ” هم هست! پاپس کشیدن اختیاری و ابتکاری کسی همچون ” نلسون ماندلا ” از عرصه ی قدرت ، آن هم در پی سالیان دراز مبارزه و زندان و حسرت آزادی، البته یک ویژگی حسرت انگیز و ستودنی و مثال زدنی ست. من البته، نه از موضع یک باورمند به راه و رسم امام علی ع، بلکه به عنوان یک تحلیل گر ، شیوه ی متین و روادارانه ی اورا در هر سه برهه ی : “برون افکنی ” و “دوری ” و ” پذیرش ” قدرت ، نمونه ای بی مانند در سنت ” تحول فصل ” ها می دانم .

منبع: صفحه شخصی نویسنده



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.