سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » سه شمع برای ستارگان ظلمت شب بیفروزیم...
» از 22 بهمن تا 25 بهمن؛

سه شمع برای ستارگان ظلمت شب بیفروزیم

چکیده :از 22 بهمن تا 25 بهمن سه روز فاصله است، در این سه شب پشت هر پنجره ی خانه ام شمعی می افروزم تا مادر ندا و سهراب و میرعلی و ستار و هزاران شهید آزادی بدانند که از یادشان نبرده ایم، تا دختران میرحسین و رهنورد بدانند که پدر و مادرشان در دل های همه ی همراهانشان آزادند، تا همسر و فرزندان شیخ مهدی بدانند که استقامتش را هنوز هم می ستاییم، تا همسران و فرزندان همه ی آنهایی که عزیزشان به جرم راستگویی در زندانند بدانند که ما زندان نشینان زندان بزرگ، از یادشان نبرده ایم. ...


کلمه – سید کاظم قمی:

در این روزها و شب ها به چه می شود اندیشید جز آنچه میان ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ اتفاق افتاد و در آئینه ی حوادث بهمن ۱۳۹۱ جلوه گر شد؟ انقلاب مردم سرزمینی که از خودکامگی ستمشاهی موروثی و دخالت بیگانگان در اداره ی کشورشان به جان آمده بودند و بار دیگر برای تحقق آرمان های یکصدساله شان، استقلال، آزادی، عدالت و پیشرفت، به پا خاستند. کاخ کاغذی استبداد را با دست های خالی در هم پیچیدند، یکدل و یکصدا، دست در دست هم، نشان دادند که اراده ی مردم قدرتمندتر از هر ابرقدرتی و قوی شوکتی است که خیال کند به جای حکومت بر دل های مردم، می تواند به برق سرنیزه هایی که پیش چشمانش رژه می روند و تصاویر بزرگی از او که بر در و دیوار شهر می آویزند دلخوش کند. زن و مرد و پیر و جوان، با هر مذهب و عقیده ای که باور داشتند، تبلور این سنت الهی شدند که «خداوند سرنوشت هیچ ملتی را دگرگون نمی کند مگر آن که خودشان سرنوشت شان تغییر دهند». وعده ی پروردگارشان تحقق یافت و گوهر تابناک آزادی و استقلال ارزانی شان شد.

صد افسوس اما که فراموش کردند که این گوهر گرانبها را باید از گزند طمع ورزان و دزدان شب پرست دور داشت. گمان کردند مسئولیت های اجتماعی خود را ادا کرده اند و حالا باید به دلمشغولی های شخصی شان بازگردند. خیال کردند که گوهرشان اگر در دست پاکدستان باشد، پاسبانی نمی خواهد. از یاد بردند که حکومت ودیعه ای است که به دست یکایک شهروندان به رسم امانت در اختیار حاکمان قرار می گیرد و چشمان تیزبینشان باید یکایک اعمال و رفتار امانتدارانشان را زیر نظر داشته باشد. و آنگاه که پاکدستان یکایک از میانشان رفتند یا به کنجی رانده شدند و هیاهوییان با علم و کتل های رنگارنگ شان میدان دار شدند، بازیگران دیروز، تماشاچیان امروز شدند تا نظاره گر تکرار داستان تبدیل مظلومان دیروز به ظالمان امروز باشند.

با این همه، هر از گاه به جنبش درآمدند و دوم خرداد آفریدند و ۲۲ خرداد و ۲۵ خرداد، تا نشان دهند که هر زمان که دریابند امانتشان به یغما برده شده، از خانه های کوچک خود بیرون و در خانه ی بزرگی که از آن همه است، گردهم می آیند. و تا نشان دهند که گوش هایشان به روی ندای بیدارباش همراهانی که به صداقتشان ایمان بیاورند بسته نشده و سکوتشان نشانه ی رضایت نیست.

از ۲۲ بهمن تا ۲۵ بهمن سه روز فاصله است، تو گویی سه دهه تلاش و استقامت و رنج و محنت در همین سه روز به نمایش گذاشته می شود. تو گویی برگ های آلبوم همه ی سال های پرفراز و نشیب زندگی مشترکمان را در همین سه روز می توانیم ورق بزنیم. و من نمی توانم از تماشای تصویر همه ی آنهایی که برای بازگرداندن آن گوهر به سرقت رفته به پا خاستند، دل بکنم. و من نمی توانم خود را فراموشی خودخواسته غرق کنم و این دفتر پرخاطره را ببندم و آسوده خاطر به دویدن در چرخه ی زندگی روزمره بازگردم. با خود می اندیشم به نور ستارگانی که در تاریک ترین شب ها هم درخشانند. به یادشان بپا می خیزم، در لا به لای دلمشغولی های روزمره ام، بسته ای شمع می یابم و در این سه شب که نماد تاریخ زندگی کردنم (در مقابل سال هایی که فقط زنده ام) است، پشت هر پنجره ی خانه ام شمعی می افروزم تا مادر ندا و سهراب و میرعلی و ستار و هزاران شهید آزادی بدانند که از یادشان نبرده ایم، تا دختران میرحسین و رهنورد بدانند که پدر و مادرشان در دل های همه ی همراهانشان آزادند، تا همسر و فرزندان شیخ مهدی بدانند که استقامتش را هنوز هم می ستاییم، تا همسران و فرزندان همه ی آنهایی که عزیزشان به جرم راستگویی در زندانند بدانند که ما زندان نشینان زندان بزرگ، از یادشان نبرده ایم. شمع هایی می افروزم تا در این سه شب، نگاه فرزندان خردسال نسرین به روشنایی شان که می افتد، لبخندی بر لبانشان بنشنید و همسر تاج زاده در ملاقات هفتگی اش تصویر شهر آراسته به شمع ها را برای شوهرجانش بازگو کند، تا آنها که در یورش شب های اخیر به جرم آگاهی بخشی قلم هایشان به بند کشیده شدند بدانند که آتش آگاهی بخشی شان همچنان شعله ور است، تا فرزندان مهدی خزعلی بدانند که پدرشان در میان ماست، تا بادکوبه ای و صدیقی و عالی پیام و آرام نژاد و بیداد بدانند که شعرهایشان بر جانمان نشسته است، تا آنهایی که در دیار غربت از پای ننشسته اند بدانند که اینجا همیشه خانه ی آنهاست، تا شجریان بداند که پژواک صدایش در گوشه گوشه ی دلهایمان در ترنم است، تا همه ی آنهایی که با نام و بی نام برای عزت و سربلندی این آب و خاک می کوشند بدانند که قدردانشان هستیم.

 

آرشیو نوشته های دیگر این نویسنده



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

۴ پاسخ به “سه شمع برای ستارگان ظلمت شب بیفروزیم”

  1. محمد گفت:

    عجب سیّدی هستی!!!
    میر حسین یک سید واقعی است که هنوز دو سال از حصرش نگذشته مکافات اعمال دشمنانش را به چشم می بیند. دنیای عمل و عکس العمل، درس بزرگی از توحید.

  2. Ebisad50 گفت:

    از اربابان آمریکاییتان چه خبر؟ …سلام برسانید…

  3. mani گفت:

    in pishnehad az 1000 rahoeymaee va tazahorat moasertar ast

  4. mani گفت:

    pishnehade shama khoob ast vali agar mashali rooye poshte bamha roshan konim moasertar ast