معمای سعید مرتضوی
چکیده : پرسش اين است؛ اين همه هزينه براي فردي كه با قرار تعليق دادسراي انتظامي قضات روبهرو است و در مورخه هشتم اسفند ماه پرونده اتهامي وي در شعبه 76 كيفري استان تهران وقت رسيدگي دارد براي چيست؟ اين حق طبيعي مردم است كه رازگشايي از معماي سعيد مرتضوي را خواستار باشند. پرسش اين است كه ايشان داراي چه تخصصي است كه هيات دولت تمام قد به دفاع از وي در قبال تصدي سازمان تامين اجتماعي برآمده است؛ نه تحصيلات مرتبطي با رياست اين سازمان دارند و نه سابقه مديريتياي در نهادهاي مشابه سازمان تامين اجتماعي، منابع عظيم مالي اين سازمان كه بيش از 2 ميليون و 200 هزار نفر مستمري بگير و قريب به 12 ميليون كارگر بيمه اين سازمان هستند نبايد وجههالمصالحه حمايت از يك فرد بشود. طرفه اينكه دولت در شرايط حساس فعلي و درست در ماههاي پاياني عمر خود هزينهيي تا سطح تقابل با قوه قضاييه در حمايت از سعيد مرتضوي را در كارنامه خود ثبت ميكند، مردم حق دارند بدانند معماي سعيد مرتضوي چيست كه اينگونه با احكام قضايي مقابله ميشود...
نعمت احمدی
مساله آقای سعید مرتضوی به معمای رازناکی تبدیل شده است که گرهگشایی از آن وقت و فرصت دیگری را میطلبد. سعید مرتضوی در دولت اول محمود احمدینژاد در پست دادستانی تهران انجام وظیفه میکرد و پس از حوادث سال ۸۸ و اتفاقاتی که منجر به تشکیل دادگاه حوادث آن سال شد و پرونده معروف کهریزک در همین ارتباط مفتوح شد که در پی آن سعید مرتضوی با حکم دادسرای انتظامی قضات از شغل قضا به اتفاق دو نفر از قضات دادسرا معلق شد وضع سعید مرتضوی با دیگر همکاران معلق شده خود متفاوت شد؛ از دادستانی تهران به ستاد کالا و ارز، مهمترین بخش اقتصادی دولت، نقل مکان کرد و متعاقب آن به ریاست صندوق تامین اجتماعی منصوب شد، انتصابی که مورد ایراد نمایندگان مجلس واقع شد و در همین ارتباط پروندهیی در دیوان عدالت اداری تشکیل شد. آذرماه سال جاری دیوان عدالت اداری حکم ریاست مرتضوی بر صندوق تامین اجتماعی را ابطال کرد.با اصلاح اساسنامه صندوق تامین اجتماعی و تبدیل آن به سازمان تامین اجتماعی از طرف هیات وزیران چنین وانمود شد که پست جدید آقای مرتضوی متفاوت از شغل قبلی است و با حذف صندوق تامین اجتماعی، عملا صندوقی باقی نمانده است که مشمول حکم دیوان عدالت اداری بشود؛ عملی که جامعه حقوقی را در بهت فرو برد که چرا و چگونه هیات دولت به قصد حمایت از یک نفر که مشمول حکم قضایی است ساختار یک مجموعه را تغییر میدهد، دیوان عدالت اداری مصر به اجرای حکم خود مجددا پرونده را مورد بررسی قرار داد و اخیرا حکم ریاست سعید مرتضوی بر سازمان تامین اجتماعی را نیز ابطال کرد. ظاهرا معمای سعید مرتضوی در هیات وزیران پیچیدهتر از آن است که به سادگی بتوان آن را رمزگشایی کرد زیرا در جلسه مورخه اول بهمن ماه، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی که امضاکننده حکم ریاست سعید مرتضوی است چون وی با استیضاح نمایندگان مجلس روبهرو شد
…در هیات وزیران تصمیم گرفته شد حوزه وزیر تعاون را از معمای سعید مرتضوی دور کنند و مجددا هیات وزیران وارد قضیه مرتضوی شد و در جلسه اول بهمن ماه با تصویب هیات وزیران، اختیار وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در نصب و عزل مدیرعامل یا سرپرست سازمان تامین اجتماعی به معاون اول رییسجمهور تفویض شد. ظرافت این مصوبه برمیگردد به حدود اختیارات نمایندگان مجلس در استیضاح وزرا و عدم پاسخگویی معاونین رییسجمهور به مجلس در قبال اقدامات خود؛ برابر اصل ۱۲۴ قانون اساسی، رییسجمهور میتواند برای انجام وظایف قانونی خود معاونانی داشته باشد. معاون اول رییسجمهور با موافقت وی اداره هیات وزیران و مسوولیت هماهنگی سایر معاونتها را بر عهده دارد. معاونین رییسجمهور از مجلس رای اعتماد نمیگیرند و در مقابل مجلس پاسخگو هم نیستند. مصوبه مورخه ۱/۱۱/۹۱ هیات وزیران در واقع به جهت خروج وزیر رفاه از دایره استیضاح نمایندگان مجلس است و بالطبع نمایندگان نمیتوانند معاون اول رییسجمهور را به مجلس فرا بخوانند.
پرسش این است؛ این همه هزینه برای فردی که با قرار تعلیق دادسرای انتظامی قضات روبهرو است و در مورخه هشتم اسفند ماه پرونده اتهامی وی در شعبه ۷۶ کیفری استان تهران وقت رسیدگی دارد برای چیست؟ این حق طبیعی مردم است که رازگشایی از معمای سعید مرتضوی را خواستار باشند. پرسش این است که ایشان دارای چه تخصصی است که هیات دولت تمام قد به دفاع از وی در قبال تصدی سازمان تامین اجتماعی برآمده است؛ نه تحصیلات مرتبطی با ریاست این سازمان دارند و نه سابقه مدیریتیای در نهادهای مشابه سازمان تامین اجتماعی، منابع عظیم مالی این سازمان که بیش از ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر مستمری بگیر و قریب به ۱۲ میلیون کارگر بیمه این سازمان هستند نباید وجههالمصالحه حمایت از یک فرد بشود. طرفه اینکه دولت در شرایط حساس فعلی و درست در ماههای پایانی عمر خود هزینهیی تا سطح تقابل با قوه قضاییه در حمایت از سعید مرتضوی را در کارنامه خود ثبت میکند، مردم حق دارند بدانند معمای سعید مرتضوی چیست که اینگونه با احکام قضایی مقابله میشود.
وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی
منبع: روزنامه اعتماد
مقام معظم رهبری در این گره ها که اظهار نظر عادلانه ای ندارند؟ کارکردشون در بستن فله ای مطبوعات بدست همین آدمها و برگزاری دادگاههای غیر قانونی در سکوت امثال به اصطلاح آیت الله هاشمی شاهرودی هست!
شریفترین انسانهای روزگار در زندانند و این مردک بزه کار در مقام دادستان و قاضی و تامین گر اجتماع تبهکارانی مثل خودش!
یادم هست سر کلاس به اصطلاح حقوق مرتضوی در دانشگاه آزاد تهران شمال یک محاظ مسلح و دارای بی سیم می رفت آخر کلاس می نشست یکی هم مسلح بیرون بود خودش هم که مسلح بود. دانشجو سوال کرده بود عوض جواب بد برخورد کرد و دانشجو از کلاس به اعتراض بیرون رفت و بعد بی سیم زد بگیرنش.
آوردنش تو اتاق زدنش و گفت الان می فرستمت جایی که … . اساتید با خواهش و تمنا دانشجو رو از دست این مردک درآوردند.
به هر حال کار رو به جایی نرسونید که مردم هم مجبور بشن از بند میم وصیتنامه امام استفاده کنند.
این انتصاب هم انتخاباتی است. خودتان می گویید دو میلیون و ۲۰۰ هزار نفر مستمری بگیر. این یعنی بیش از دو میلیون و ۲۰۰ هزار رای که می توان با یک افزایش مستمری برای دل خوش کنک مستمری بگیران به دست آورد. احمدی نژاد و دارو دسته اش هنوز از روش گونی سیب زمینی استفاده می کنند.
جناب نعمت احمدی اول بگویم که من به شما بسیار احترام میگذارم و ارادت دارم. اما برادر معمائی درکار نیست. یکی این بابا را شیرکرده و گفته برو تا آخرش دارمت. حفظ نظام از اوجب واجبات است. هرکاری لازم شد حتا اگر صد روزنامه را تعطیل کردی، صدنفر، دویست نفر آدم کشته شد، دهها هزار نفر زندانی شدند، برو دارمت. تا من اینجا هستم تو از هرگونه سوالی و مجازاتی و … معافی و مصونیت داری. این بابای بی شخصیت، بی ظرفیت، جاه طلب و بیسواد شهرستانی هم، وقتی می بینید با یک اهن و تلپش این موجها ایجاد می شود، خودش را گم کرده و دارد میتازد و میرود جلو. اما آن بابا که نسبت به احمدی نژاد عاقل تر و سیاس تر است، مار را بادست خودش نمی گیرد. به احمدی نژاد گفته در برابر این و آن امتیاز، توهم هوای این ملیجک ما راداشته باشد و کاری کن که مردم فکر نکنند این یارو مورد حمایت من است. من نمیخواهم حمایت او را مردم از چشم من بدانند. به این علت این داستانها پیش آمده است. حال بعد از برکناری احمدی نژاد از سه حال خارج نیست. یا این بابا را سر یک کار خیلی بی سرو صدا می گذارند مثل فرض کنید فلاحیان. یا او را به عنوان نماینده ای سفیری به یکی از این کشورهای گم و گور میفرستند فرضا بورکینا فاسویی، گابنی، کوموری، و یا اگر کار خیلی بیخ پیدا کرد، مثل آن شاه که برای نجات خودش داد عده ای از وفادارترین نوکرانش را زندانی کردند وبعد هم عده ای ازآنها تیرباران شدند، میدهد این بابا را به صلابه بکشند و بعد هم با سالادی، سوپی، آب هویجی، خود هویجی یا همان واجبی معروف مثل سعید اسلامی سربه نیستش می کند و میگوید بله آقا این بابا عامل تمام این کثافت کاریها بود.
خدا این شهوت قدرت و پست و مقام را به کسی ندهد که حسابی او را کور می کند و عقلش را از کار می اندازد. حالا برادر معمای این بابا برای شما حل شد؟ یا مثل معمای هویدا همچنان باقی مانده است؟