انقلاب چه بود و چه شد
چکیده : يكي از علل اين است كه از طريق دشمنان بهگونهيي و از طريق دوستان انقلاب اسلامي بهگونهيي ديگر تهمتها و تحليلهاي نادرست در باب امام خميني و سخنان و مسير حركت او مطرح ميشود. شايد يكي از راههاي حفظ آرمان والاي امام خميني و ديدگاههايش اين باشد كه عين سخنان او كه بيانكننده ديدگاه اوست مطرح شود....
نجفقلی حبیبی
ایران و امام
با خواست خدای متعال بر آنم که از امروز تا ۲۲ بهمن هر روز گوشهیی از سخنان حضرت امام خمینی(ره) را با انعکاس از طریق مطبوعات و مردم عزیزمان مرور کنیم. یکی از علل این است که از طریق دشمنان بهگونهیی و از طریق دوستان انقلاب اسلامی بهگونهیی دیگر تهمتها و تحلیلهای نادرست در باب امام خمینی و سخنان و مسیر حرکت او مطرح میشود. شاید یکی از راههای حفظ آرمان والای امام خمینی و دیدگاههایش این باشد که عین سخنان او که بیانکننده دیدگاه اوست مطرح شود.
این رباعی مناسب است، در اول هر مقاله بیاید دیوان امام، ص ۱۹۳:
جمهوری اسلامی ما جاوید است
دشمن ز حیات خویش نومید است
آن روز که عالم ز ستمگر خالی است
ما را و همه ستمکشان را عید است
مصاحبه امام خمینی در چهار اردیبهشت ۱۳۵۷ با روزنامه فرانسوی لوموند
خبرنگار لوموند: در پیچ یکی از کوچههای تنگ نجف که خانههایش برای آن که سپری در مقابل تابش سوزان آفتاب باشد سخت به هم فرو رفته است، مسکن آیتالله خمینی قرار دارد. این خانه نظیر مسکن فقیرترین افراد نجف است. در سه اتاق این خانه حداکثر ۱۲ نفر از نزدیکان وی حضور داشتند. در این مسکن محقر از قدرت روسای شورش یا روسای جبهه مخالف که در تبعید به سر میبرند هیچ نشان و علامتی دیده نمیشود. اکنون ما در حضور آیتالله در اتاقی ۲×۳ متر و در خانهیی هستیم که در دورترین قسمت نجف واقع است.
شاه شما را متهم میکند که مخالف تمدن و گذشتهگرا هستید. جواب شما به این مطلب چیست؟ و نظرتان را در خصوص زنان و مارکسیستها بیان فرمایید.
این خود شاه است که عین مخالفت با تمدن است و گذشته گراست. مدت ۱۵ سال است که من در اعلامیههایم خطاب به مردم ایران مصرا خواستار رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی مملکتم بودهام. اما شاه سیاست امپریالیستها را اجرا میکند. رژیم شاه رژیمی دیکتاتوریست. در این رژیم آزادیهای فردی پایمال و انتخابات واقعی و مطبوعات و احزاب از میان برده شدهاند. نمایندگان را شاه با نقض قانون اساسی تحمیل میکند. انعقاد مجامع سیاسی- مذهبی ممنوع است.
استقلال قضایی،سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، مذهبی وجود ندارد. شاه قوای سهگانه را غصب کرده است… دانشگاههای ما نیمی از سال بسته است و طلاب و دانشجویان ما هر سال چندین بار مضروب و مجروح میگردند و به زندان افکنده میشوند. شاه اقتصاد ما را از میان برده و درآمد حاصل از نفت را که ثروت آینده مردم ماست تبذیر میکند. هنگامی که شاه ادعا میکند ایران را به مرز تمدن بزرگ میرساند دروغ میگوید؛ کارگران، کشاورزان، دانشجویان، کسبه و زنان و مردان علیه قدرت ارتجاعی و گذشتهگرایی وی مبارزه میکنند. به دلیل این واقعیتهای غیرقابل بحث است که شاه کوشش میکند موضع مخالف ما را در قبال رژیمش وارونه جلوه دهد و ما را مخالف تمدن و گذشتهگرا قلمداد کند.
- در خصوص زنان، اسلام هیچگاه مخالف آزادی آنان نبوده است، برعکس اسلام با مفهوم زن به عنوان شیء مخالفت کرده است… مغزشان را پر کرده روی هم رفته منشا تظاهرات مذکور است. خرابی وضع اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و وسعت دامنه قهر و فشار به درجه تحملناپذیری رسیده است.
موقع و موضع شما در قبال امریکا چیست؟
- موقع و موضع در قبال امریکا، طی بیانیهها و اعلامیههای ۱۵ سال اخیر چندین بار موضع و موقع خودم را در قبال امریکا و قدرتهای بزرگ دیگری که از ثروتهای ممالک فقیر بهرهبرداری میکنند بیان کردهام. امریکا عمال خود را در این ممالک تحمیل و بعد خشونتی را که به مردم تحمیل میشود تایید میکند.
امریکا که منشا کودتای ۱۳۳۲ و بازگشت و حفظ شاه بر سر قدرت است سیاست خود را تغییر نداده است تا وقتی که وضع بدین منوال است موضع و موقع من در قبال امریکا همچنان تغییرناپذیر خواهد ماند… به هر حال ما هیچگاه رژیمی با سیما و صورتی لیبرال و آزادمنش و مضمون دیکتاتوری و استبدادی قبول نخواهیم کرد. سخنرانی ۲۳/۲/۵۷ در مسجد شیخ انصاری نجف/ ج ۳، ص ۳۸۳ صحیفه نور.
من نمیدانم از کجا شروع کنم مصیبتها را بگویم یا بشارتها را! الان در ایران همه جا مصیبت است و همه بشارت. این مطلبی را که من سابقا پیشبینی میکردم که این دیکتاتورها و این مستبدین و چماق بهدستها در اواخر عمرشان آن وقت که سقوط خودشان را پیشبینی میکنند و میبینند به مرگ یا به مرگ مقام سیاسی [نزدیک شدهاند] دیوانه میشوند، اعصابشان را به کلی از دست میدهند و با حال ویرانگی و جنون با مردم معامله میکنند. الان همان مطلب را ایرانیان بالعیان دارند مشاهده میکنند… الان قم مرکز روحانیت، مرکز فقه اسلام در قبضه لشکر جرار مغول است، لشکر جرار محمدرضاشاه، بدتر از چنگیز است و خانههای مردم را آنطور که به ما اطلاع دادهاند دارند تفتیش میکنند… تمام مدارس و خانه های آقایان هم به حسب قاعده تحت مراقبت پلیس است و هجوم کردهاند به منزل مراجع و داخل منزلشان آدم کشتهاند و جنایت کردهاند.
- کتاب تمدن بزرگ، هر کس این کتاب را بخواند و از کره مشتری آمده باشد خیال میکند که این یک مطلبی است که همان طرز فکر افلاطون است… اما وقتی که بیاید در ایران وارد شود و ببیند طرز حکومت ایران چه جور است و طرز حکومت شاه چه جور است آن وقت میفهمد که همهاش لاف و گزاف است… ایشان هم که میخواهند ما را به دروازه تمدن بزرگ برساند یعنی این کار انجام شده ما در دروازه تمدن هستیم. در تمدن بزرگ ما الان وارد هستیم.
منبع: روزنامه اعتماد
والله دروغ چرا تا قبر آآآآ…. ما خودمان از خودمان نمی گیم، اما یه همشهری غیاث آبادی داریم که خیلی کله داره و سرش بوی قرمه سبزی میده و همه عمرش هم تو کار سیاست و اینا بوده. این همشهری ما میگه ما از اولش هم قصد و غرضمان از انقلاب اینی نبود که یکهو احساس کردیم بما نمودند. ما فکر می کردیم شاه میره و یک عده ای که اصلا از خانواده هزار فامیل نیستن میان سرکار و وضع ما نوکر جماعت هم خوب میشه و دیگه این همسایه بغلی ما نمی تونه به ما گردن کلفتی بکنه و هرهفته نوبت آب ما که میشه بیاد و راه آب رو به طرف باغ خودش بگردونه. اما اینجوری نشد. امروز که به این درختای خشکیده باغ نیگا می کنم و جیگرم آتیش میگیره، میگم خود کرده را چاره نیست. میگم صد رحمت به اون زمان که اقلا یه همسایه گردن کلفت داشتیم. حالا دیگه نوکر همسایه بغل دستی هم واسه ما شاخ شده، قصاب و عطار و بقال هم به ما زور میگن. همین خمیر گیره هم روشو واسه ما زیاد کرده و والله آدم تو یه وجب قبر میره ، دروغ چرا؟ این یارو واکسی یه هم واسه ما روش زیاد شده و همینجور میاد و به بهانه های مختلف مارو می تهدید میکنه و مارو تلکه میکنه. برادرش رفته یه کاره ای شده، این روشو واسه ما زیاد کرده. میگه این کار خلافه، اون کار غیرشرعیه. اما همچی که سبیلشو چرب میکنیم، خودش سرکوچه وامیسه و کیشیک میده که مبادا کسی بما بند کنه و باز مارو تلکه کنه. با چشای بابا غوریش اشاره می کنه که شما مشغول کارتون باشین. اون زمان ما با همین عواید نوکری نون بخور نمیری داشتیم. رفتیم که مثلا وضعمونه بهتر کنیم، این بلا سرمون نازل شد. مثلش هم بده، میگه که رفتیم دم مون رو که گم شده بود پیدا کنیم، آقا والله به این سوی چراغ دروغ نباشه این دوتا گوشامونم ازدست دادیم حالا موندیم سفیل و سرگردان و یه دست عقب و یه دست جلو نشستیم و برای او روزا آه و ناله می کنیم. همش فکر کنم تقصیر این انگلیسیای چپ چشمه که آخرش ضربه خودشونو زدن و مارو به این روزگار انداختند. مرحوم آقا همیشه میگفت ما بهش میخندیدیم. اما آخرش دیدیم نه اون خیلی چیزا از این انگلیسیا میدونست که ما غافل بودیم. خدا نور به قبرش بباره که قدرشو ندونستیم.