سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic

سینما، زن و خانواده

چکیده :سینمای ایران نمی تواند وارد عرصه سیاسی شود چون با سانسور کامل روبروست. وارد عرصه اجتماعی هم که می شود قدرت نفوذ به لایه های درونی را ندارد چرا که این نفوذ بی مجوز منجر به کنار زدن پرده ها و عریان کردن واقعیت های اجتماعی می شود که با وجود آن که چندان هم زیرپوست شهر نیست، از جانب حکومت گران تحمل نمی شود. پس باید فضای عمومی را گل و بلبل نشان دهد و خانواده ها را جمله خوشبخت در فضایی آرام تصویر کند و آدم ها را سرخوش از سرمستی زندگی!...


فخرالسادات محتشمی پور:

سینمای ایران نمی تواند وارد عرصه سیاسی شود چون با سانسور کامل روبروست. وارد عرصه اجتماعی هم که می شود قدرت نفوذ به لایه های درونی را ندارد چرا که این نفوذ بی مجوز منجر به کنار زدن پرده ها و عریان کردن واقعیت های اجتماعی می شود که با وجود آن که چندان هم زیرپوست شهر نیست، از جانب حکومت گران تحمل نمی شود. پس باید فضای عمومی را گل و بلبل نشان دهد و خانواده ها را جمله خوشبخت در فضایی آرام تصویر کند و آدم ها را سرخوش از سرمستی زندگی!

در این که سینما گران نیز چون دیگر فعالان فرهنگی و اجتماعی باید دغدغه و رسالت اجتماعی داشته باشند تردیدی نیست اما آیا انتظار می رود که آنان به مثابه یک درمانگر راه حل هم ارائه دهند و نسخه بپیچند؟! بیاییم همان تصویرگری شفاف از واقعیت های اجتماعی را به عنوان رسالت سینما به رسمیت بشناسیم. در این صورت چه کسی باید اولویت ها را برای کارگردان و تهیه کننده تعیین کند؟! آیا اساسا در سینما هم مانند تلویزیون باید کارها سفارشی باشد با چارچوب های تعیین شده و خط قرمزهای متعدد یا این که سینماگران مستقل و غیرحکومتی می توانند و باید آن میزان از استقلال رأی را داشته باشند تا آن چه می بینند و تشخیص می دهند و ضرورت می دانند به مخاطبان خود ارائه دهند و برای شعور مخاطب احترام قائل باشند و اجازه دهند تا آنان خود انتخاب کنند دیدن یا ندیدن یک فیلم را و پذیرفتن یا نپذیرفتن مفاهیم و مضامین و پیام فیلم رااز جانب آنان!

دوستی که قبل از من موفق به دیدن فیلم من مادر هستم شده بود در توصیف آن یک جمله تأمل برانگیز داشت: «من پس از پایان فیلم احساس کردم از موهای سرم تا ناخن های پایم درد می کند!» به راستی اگر فیلمی قادر باشد زهرِتلخِ درد را به جان بیننده بریزد، موفق است یا ناموفق؟! و آیا این درد در فضای بیرون از سینما برای بیننده ناآشناست؟

و اما آن چه من در این فیلم دیدم داستانی واقعی از زندگی هایی بود که در خانواده هایی درهمین محیط پیرامونی ما، خواه بپسندیم یا نپسندیم وبخواهیم یا نخواهیم، جریان دارد. روابط آزاد و خارج از چارچوب، امروز که فردگرایی بیش از همیشه خانواده ها و جامعه را درگیر کرده در این فیلم به تصویر کشیده می شود و ناهنجاری هایی که در نهایت می تواند تیشه به ریشه خانواده بزند. هوس با بی احتیاطی های مستتر در آن منجر به بارداری ناخواسته می شود و نطفه قتل نفس ریخته می شود تا بهانه ای باشد برای انتقام جویی های بعدی! با یک نگاه کلی به فیلم می شود گردش کار آغازی نامشروع و خارج از عرف عمومی جامعه را تا نهایتی که بی ارتباط با همان عرف اجتماعی نیست، دریافت کرد.

شاید من به عنوان زن و مادری در آستانه نیم قرن عمر دوست داشته باشم کارگردان در فیلم حواسش به بازتعریف «عشق» باشد تا اصطلاح «عاشق چشم و ابرو شدن» و در این جا هرچند به مطایبه «عاشق سبیل شدن» یک عشق دم دستی با واقعیت هایی از جنس تلاش برای ساختن و پرورش عشقی منزّه مقایسه شود و تشخیص سره از ناسره به عهده بیننده گذاشته شود اما لزوما این خواسته نمی تواند منظور نظر کارگردان باشد.

اینک فارغ از این که فیلم چه می خواسته بگوید می توانیم از دریافت های خودمان بگوییم. همان دریافت هایی که با توجه به جایی که در آن ایستاده ایم و نوع نگاهمان، به داوری هایی متفاوت منجر می شود. و اما دریافت من از فیلم «من مادر هستم»:

امروزه خانواده مدرن درگیر معضلات جدی است که متاسفانه تاوان ندانم کاری های والدین را ثمره و حاصل زندگی مشترک، یعنی فرزندان، باید بپردازند.

روابط آزاد و خارج از چارچوب(بخوانیم بی بندوباری هوس محور) اگر به شکلی درست و منطقی اصلاح نشود مانند سیکل معیوبی از هر جا که آغاز شده به همان جا ختم می شود و راه فراری از آن نخواهد بود.

اساسا خانواده هرقدر هم امروزی ها قصد تقدس زدایی از شکل سنتی آن را داشته باشند، فی نفسه می تواند مانند یک واکسن قوی اعضایش را در برابر آسیب های پیش رو واکسینه کند مشروط بر آن که یک اعتماد نسبی میان اعضای خانواده وجود داشته باشد و درگیری های مدام والدین محیط زندگی را برای فرزند ناامن نکند که این ناامنی او را به جستجوی مأمنی جدید بکشاند که بعضاً سراب و فریبی بیش نیست.

روابط معیوب انسانی خلأهای فراوانی در روح و روان اعضای خانواده ایجاد می کند که هریک به نوبه خود می توانند تأثیرات سهمگینی در زندگی آنان بگذارد.

زنان فیلم همه قربانی هستند. نسرینِ ناکام رها شده، ناهیدِ فنا شده و آوا که حتی اگر حکم قصاص درموردش اجرا نمی شد، تا پایان عمر گرفتار تناقض های زندگی نکبتی که ناخواسته درگیر آن شده بود، باقی می ماند. کدام زنی است که پس از مورد تجاوز واقع شدن بتواند یک زندگی عادی داشته باشد؟ حتی اگر خود در مقام قاضی حکم قتل متجاوز را صادر کند و اجرایش را نیز به عهده بگیرد؟! مردان فیلم هم البته دست کمی از زنانش ندارند. نادر که خود به دیدن مکافات عملش اعتراف می کند، سعید که ندانم کاری هایش زندگی اش را به پایان می رساند. پدرام که خیلی زود می فهمد آن چه برسرش آمده نتیجه تصمیم گیری نابهنگامش برای دور شدن از آوا نیست و حتی وکیل جوانی که بسته پول دهانش را برای دادن توصیه های اخلاقی می بندد.

اما عنصر مفقوده در فیلم که می توانست شفابخش باشد و نجات دهنده و داستان را به شکل شرافتمندانه ای تمام کند و رضایت همه، حتی انصار حزب الله و خشونت طلبان را جلب کند! «بخشودن» است. آری بخشودن یا همان عفوی که به تعبیر قرآن، همان قرآنی که قصاص را مایه حیات می داند، به تقوی نزدیک تر است. چرا نسرین حاضر به رضایت دادن نمی شود؟ آیا حس انتقام جویی می تواند او را راضی کند و آرامش را به زندگی اش بازگرداند؟ اساساَ آیا او به دنبال رسیدن به آرامش است؟

من برخلاف منتقدین جدی فیلم که زیرسوال بردن حکم قصاص را هدف اصلی از ساخت فیلم می دانند و با غوغاسالاری قصد تخطئه آن را دارند، فکر می کنم عدم تلاش و اقدامات درست آوا و خانواده اش برای تبیین لذت واقعی «بخشودن» نزد نسرین و کشاندن او به وادی عفو و گذشت، منجر به اجرای حکمی می شود که هیچ کس حتی انصارحزب الله به آن رضا نمی دهند و برای همین برآشفته می شوند و فریاد می کنند!

نکته آخر این که «بخشودن» تنها عنصر مفقوده از فیلم موردنظر ما نیست بلکه حلقه مفقوده روابط اجتماعی ماست که گره کوری را به وجود آورده که متأسفانه تبعات آن دامن خانواده ها را نیز گرفته و روابط خانوادگی را نیز متأثر از آن کرده است. به امید آن که روزی ضرورت مطالعه قرآن به عنوان یک «مجموعه» و بازخوانی تعالیم قرآنی و احکام اسلام به عنوان یک «کل» برای همه ما اعم از دین داران تا دین گریزان آشکار شود تا هیچ آیه ای را بدون نظر گرفتن همه آیات دیگر قرآنی ملاک داوری های جانب دارانه خویش قرار ندهیم!

منبع: نوروز



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

یک پاسخ به “سینما، زن و خانواده”

  1. کمینه گفت:

    به خانم محتشمی پور:
    لطف بفرمائید مجددا” مطلب خودرا ازعنوان تا به انتها بازخوانی کنید.مطلبتان انسان را دچارسردرگمی می کند. آنهارابخوبی بهم ربط نداده اید.