شهید احمد کاظمی؛ سفیرفتح
چکیده :حدود دو سال پس از حضور در قرارگاه حمزه، واحدهاي زبده خود را به دنبال دشمن در عمق حدود 120 كيلومتري خاك عراق فرستاد و موفق شد با محاصره دشمن، گروههاي مسلح را وادار كند كه طي توافقنامهيي بپذيرند كه دست از عمليات مسلحانه و ناامن كردن فضاي زندگي مردم كرد و آذريها بردارند و او توانست با آن نبوغ ذاتياش امنيت را به كردستان بازگرداند. احمد كاظمي به علت جراحتهاي زياد در طول دوران دفاع مقدس به 55 درصد جانبازي نايل شد و به جهت رشادتها و توانمنديهاي خود سه مدال فتح و شجاعت را به افتخارات خود افزود. در سال 84 به فرماندهي نيروي زميني سپاه منصوب شد. او پس از شهادت مهدي باكري يار و همرزم ديرينهاش در روز پنجم عمليات بدر، همچنان منتظر ماند تا سرانجام در صبح نوزدهم ديماه سال 1384 بر پيمان خويش با خدا وفا كرد و در حوالي اروميه نزديكيهاي محل تولد شهيد مهدي باكري به وي پيوست. ...
احمد در دوم مرداد ۱۳۳۸ در نجف آباد اصفهان متولد شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دیماه سال ۵۸ راهی سوریه شد. او تصمیم داشت همراه با گروههای فلسطینی آموزشهای چریکی را در کنار سازمانهای فعال و مبارز فلسطینی فراگیرد و وارد مبارزه علیه رژیم صهیونیستی شود. اما حوادث کردستان او را مجبور به بازگشت به کشور کرد. حوادث کردستان او را بیقرار کرده بود، لذا بلافاصله جهت یاری رساندن به مردم کردستان وارد کردستان شد و در کنار سرلشکر رحیم صفوی، شهید حسین خرازی، شهید همت، متوسلیان و دیگر برادران سپاه موفق به شکست ضد انقلاب و بازگرداندن امنیت به کردستان شد.
در سال ۵۹ به عضویت سپاه در آمد و با شروع تجاوز دشمن با وجود مجروحیتی که در یکی از جنگهایی که با ضد انقلاب در کردستان داشت و هنوز با عصا راه میرفت، به همراه گروه شهید غلامرضا محمدی به پادگان گلف اهواز رفت تا در نصاره، نقطهیی نزدیک آبادان به دوستانش بپیوندد. احمد نخستین دوره فرماندهی بر نیروهای مردمی را درجبهه فارسیاد تجربه کرد. در سوم آذرماه ۱۳۶۰ با استفاده از دوستان همرزم خود و امکانات به دست آمده از دشمن، در ۲۲ سالگی یک تیپ قدرتمند را به نام تیپ ۸ نجف اشرف تشکیل داد و با استقرار در شهر شوش یکی از مهمترین محورهای عملیاتی را عهدهدار شد و مقدمات مهمترین عملیات جنگ را که بعدا از سوی امام (ره) فتحالمبین نام گرفت، فراهم کرد.
در ساعت ۱۲ نخستین نیمه شب ۱۳۶۰ از طریق ارتفاعات برغازه به دشمن حمله شدید و غافلگیرکنندهیی کرد و در حالی که در تمامی جبههها دشمن بهشدت مقاومت میکرد و عملیات با بنبست مواجه شده بود و پاتکهای شدید دشمن برای بازپسگیری مناطق از دست رفته ادامه داشت، با دور زدن تمامی جبهه (که شگرد خاص او بود) و راهکاری بینظیر از طریق تنگه رقابیه و ورود به عقبه جبهه دشمن آخرین ضربات خود را وارد کرد و دشمن را در جبههیی به وسعت ۳ هزار و ۵۰۰ کیلومتر مربع وادار به شکست کرد. بعد از آن نام احمد آوازه جبهه خودی و دشمن شد. یک هفته بعد از عملیات فتحالمبین، او بدون وقفه و استراحت وارد دارخوین شد و مقدمات عملیات آزادسازی خرمشهر را که بیتالمقدس نام گرفت، فراهم کرد. او یکی از طولانیترین و سختترین محورها را عهدهدار شد و ۴ روز پس از عملیات فتحالمبین در نیمههای شب در حالی که دشمن در خواب عمیق فرو رفته بود به آرامی از رودخانه پرخروش کارون عبور کرد و بانفوذ به عمق ۲۰ کیلومتری خط دشمن خود را به جاده استراتژیک اهواز- خرمشهر رساند.
در حالی که هنوز واحدهای دشمن در خطوط اولیه و در نزدیک رودخانه کارون بودند در کنار جاده جنگ تن به تن رخ داد. فرماندهان دشمن که متحیر از این پیشروی بودند در حالی که صدام و جوخههای اعدام پشت آنها ایستاده بود بارها به نیروهای احمد حمله کردند اما تمامی این تلاشها ناکام ماند و او باتثبیت جاده آسفالت حملات بعدی خود را به سمت خرمشهر آغاز کرد در حالی که خود و دیگر همرزمانش بهشدت زخمی بودند او در شرایطی بسیار سخت و نابرابر با دشمن با قبول یکی از بهیادماندنیترین تصمیمات در حالی که همه از آزادی شهر خرمشهر ناامید بودند به صورت استشهادی به اتفاق شهید خرازی (فرمانده نامدار لشکر ۱۴ امام حسین) به انبوه دشمن در خرمشهر حمله کرد و با تدبیر تاکتیکی خود، شهر خرمشهر را باهزاران نفر از نیروهای دشمن به محاصره خود درآورد و لحظاتی بعد بیش از ۱۵ هزار نفر از نیروهای دشمن با زیرپوشهای سفید خود را تسلیم او کردند و صدای بانگ الله اکبر در شهر خرمشهر طنینافکن شد. اما هرگز کسی ندانست که احمد به همراه حسین فاتح اصلی خرمشهر بود و او هیچ گاه حاضر نشد از این حماسه چیزی بگوید.
او از هر عملیات زخمی به یادگار داشت و در طول هشت سال جنگ واحد خود را از تیپ به لشکر و سپاه ارتقا داده بود و جنگهای مهمی همچون رمضان، محرم، والفجر (۱، ۲، ۴ و ۸) و تمامی عملیاتهایی که به نام کربلا نام گرفت (کربلای ۲، ۳، ۴، ۵ و ۶) شرکت کرد و در تمامی این عملیاتها نام احمد آرام بخش جمع فرماندهان و لشکر بود و عدم حضور او به عنوان یک خلأ در صحنه عملیات حس میشد. ۲۵ اسفندماه ۶۶ لشکر ۸ نجف بار دیگر با فرماندهی احمد کاظمی در عملیات والفجر ۱۰ در محور دربندیخان حلبچه با تمام توان شرکت کرد و با موفقیت به تمامی اهداف نایل آمد.
او که مسوول تصرف شهر حلبچه بود، برای حفظ جان مردم و برای رعایت حال زنان و کودکان دستور داد هیچ کس حق ورود به شهر حلبچه را ندارد و عملیات را پیگیری و به غایت رساند. روزهای جنگ به سرعت میگذشت و احمد غمگین از این بود که چرا از کاروان دوستان شهید خود عقب مانده است اما او راهی جز پذیرش تقدیر الهی نداشت. عملیات کربلای ۸ و تحرکات دشمن مجددا شرایط سختی را به وجود آورده و دشمن دست به تحرکاتی در مناطق جنوب و غرب زد، وضعیت نابسامانی بود، فرماندهان جنگ عملیات بیت المقدس ۷ را در سال ۶۷ برنامهریزی کردند. محور شلمچه بار دیگر با احمد کاظمی دست بیعت داد و یاد و خاطره شهدا را لحظه به لحظه از جلوی چشمانش میگذراند. او منتظر بود که در لحظات پایانی جنگ به دوستانش برسد اما اینطور نشد و تقدیر چیز دیگری بود. سال ۱۳۷۰ و با بروز مجدد ناامنیها در کردستان و علاج چنین بحرانی و کمک به مردمی که در تنگناهای ناامنی گروههای ضد انقلاب بودند، مقام معظم رهبری حکم فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهداء(ع) را به ایشان ابلاغ کردند تا هیبت، شجاعت و فرماندهی مقتدرانه او ریشه ظلم و ستم را در منطقه بخشکاند. رفتن او همه را خوشحال کرد.
حدود دو سال پس از حضور در قرارگاه حمزه، واحدهای زبده خود را به دنبال دشمن در عمق حدود ۱۲۰ کیلومتری خاک عراق فرستاد و موفق شد با محاصره دشمن، گروههای مسلح را وادار کند که طی توافقنامهیی بپذیرند که دست از عملیات مسلحانه و ناامن کردن فضای زندگی مردم کرد و آذریها بردارند و او توانست با آن نبوغ ذاتیاش امنیت را به کردستان بازگرداند. احمد کاظمی به علت جراحتهای زیاد در طول دوران دفاع مقدس به ۵۵ درصد جانبازی نایل شد و به جهت رشادتها و توانمندیهای خود سه مدال فتح و شجاعت را به افتخارات خود افزود. در سال ۸۴ به فرماندهی نیروی زمینی سپاه منصوب شد. او پس از شهادت مهدی باکری یار و همرزم دیرینهاش در روز پنجم عملیات بدر، همچنان منتظر ماند تا سرانجام در صبح نوزدهم دیماه سال ۱۳۸۴ بر پیمان خویش با خدا وفا کرد و در حوالی ارومیه نزدیکیهای محل تولد شهید مهدی باکری به وی پیوست.
منبع: روزنامه اعتماد
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085