سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » آقای مصباح! آنقدر می پرسیم تا نتوانید دوباره مملکت را به دست خرافه و دروغ بدهید...
» به راستی چه کسی بی بصیرت بود؟

آقای مصباح! آنقدر می پرسیم تا نتوانید دوباره مملکت را به دست خرافه و دروغ بدهید

چکیده :اتهاماتی که امروز به احمدی نژاد می زنید همان حرف هایی است که میرحسین موسوی و میلیون ها هوادارش در انتخابات ۸۸ می زدند. آنها متهم به بی بصیرتی شدند و شما آنها را به حبس و حصر و شلاق کشیدید...


کلمه – صابر سعیدی:

شیخ محمدتقی مصباح یزدی اخیرا در همایش جبهه پایداری که به مناسبت فرارسیدن ۹ دی ماه برگزار شد، گفته است: “عده‌ای سیاستمدار فقط می‌خواهند در فضای سیاسی فریبکاری کنند و چیزهایی را مطرح می‌کنند که مرد‌م خوششان بیاید و به شعارهای خود عمل نمی‌کنند‌.”

اگرچه با همین یک جمله به راحتی می توان ضمیر نهفته در این اتهام را پیدا کرد، اما برای رفع شبهه به جمله بعدی اش می توان دقت کرد تا ببینیم که همه نشانی ها را داده و فقط اسم احمدی نژاد را نیاورده است. او با بیان اینکه صداقت و صاف بودن با مردم به منزله آن نیست که ما اسرار نظام را فاش کنیم، خاطرنشان کرده: “در زمان پیامبر نیز همه مسایل‌ مطرح نمی‌شد و در حال حاضر مسایلی که بسیار داخلی و محرمانه است، فقط به برخی از مسئولان گفته می‌شود لذا تأکید من بر آن است که نباید کلاه سر مردم بگذاریم و نباید مردم را فریب بدهیم، چراکه اگر ‌صداقت‌‌ با مردم را در فعالیت‌های سیاسی اجتماعی در پیش بگیریم، موفق خواهیم شد.”

سیاستمدار فریبکاری که حرف هایی می زند تا مردم خوششان بیاید و به آن عمل نمی کند و به بهانه صداقت، اسرار نظام را همچون نامه نگاری علنی با صادق لاریجانی افشا می کنند، در فضای سیاسی کشور به دو نفر آدم بسته نمی شود تا از بین آنها یکی را انتخاب کنیم؛ مقصود فقط یک نفر است: رئیس دولت اسلامی و معجزه هزاره سوم.

مصباح که رهبر معنوی جریان حامی احمدی نژاد در انتخابات نهم و دهم ریاست جمهوری محسوب می شود، در ابتدای دولت نهم در دیداری با احمدی نژاد دولتش را نویدبخش احیاء اسلام خوانده بود و در ابتدای دولت دهم اطاعت از او را به واسطه تنفیذ حکمش توسط ولی فقیه، هم عرض اطاعت از خدا دانسته بود، در حالی که چنین منطقی را درباره رییس جمهورهای پیشین به خصوص خاتمی که آنها نیز حکمشان مورد تنفیذ قانونی رهبری قرار گرفته بود، جاری نمی دانست، حالا بدون عذرخواهی از مخاطبانش بابت آن حمایت ها و حداقل توضیحی در این باره، احمدی نژاد را فریبکار، دروغ گو و افشاگر اسرار نظام می خواند.

طبعا این سخنان مصباح بسیار پردامنه تر و موثرتر از پیامک هایی است که مردم پس از انتخابات دهم درباره همین انتقادات وارد به احمدی نژاد، به یکدیگر می زدند و بابت آنها حبس و شلاق دریافت کردند. این یادداشت هم در پی توصیه به اجرای اصل “ظلم علی السویه عدل است” نیست تا معترض به عدم بازداشت و انفرادی بردن و حبس و شلاق آیت الله باشد. فقط در پی یک پرسش از وی است تا به عنوان استاد فلسفه که طبعا حداقلی از منطق را درک می کند توضیح دهد، وقتی که بصیرت را در مردم عادی “تقلید، حتی در سیاست و انتخابات” می دانید و در انتخابات در چارچوبی تکلیف گرایانه، مردم را موظف به مشورت با خود و امثال خود برای کشف اصلح می دانید، پاسختان برای بی بصیرتی و قالب کردن یک فریبکار افشاگر که به حامیانتان توصیه اش کرده بودید، چیست؟ فریبکار را معرفی کردید که می توان عاقبت او و دوستانش را از حالا پیش بینی کرد، اما شما به عنوان سردسته فریب خوردگان چه هزینه ای باید بپردازید؟

اتهاماتی که امروز به احمدی نژاد می زنید همان حرف هایی است که میرحسین موسوی و میلیون ها هوادارش در انتخابات ۸۸ می زدند. آنها متهم به بی بصیرتی شدند و شما آنها را به حبس و حصر و شلاق کشیدید. جمع متنوعی از اقتصاددانان نسبت به پیامدهای ویرانگر سیاست های اقتصادی دولت اسلامی شما تذکر دادند، ولی متهم به سیاسی کاری و سیاه نمایی شدند تا اکنون معلوم شود چه کسی درست می گفت. جناب مصباح بهتر می دانند که عذرخواهی رسم پسندیده ای است که برای این وقت ها گذاشته اند. نماد همه انتقادها و خون دل هایی که همه کشور از دست احمدی نژاد خورده و می خورد، اکنون در حصر است. دست ما که به او نمی رسد، آیا خود جناب آیت الله وظیفه اخلاقی خود نمی دانند که به دیدار میرحسین برود و عذرخواهی کند؟ از حامیانش نباید دلجویی کند و بگوید من بصیرت لازم برای هدایت شما را ندارم؟ این که نمی شود تمام مقدرات اجرایی کشور را به دست یک فریبکار بدهید و بدون عذرخواهی دوباره مدعی شوید که می خواهم برای دور بعدی تان، من تصمیم بگیرم.

واضح است که چنین مطالبی باعث ملاحظات بعدی در بیان انتقادهای درونی اقتدارگرایان می شود و همان طور که پیشتر آقای مصباح در بحبوحه طرح سوال مجلس از رییس دولت گفته بود که عده ای می خواهند با طرح بی کفایتی او رهبر را زیر سوال ببرند – و به این گونه تحمیل او از سوی رهبری در انتخابات را تلویحا پذیرفته بود – ممکن است از بیان انتقادهای بیشتر به دولت تا موعد انتخابات سال ۹۲ خودداری کنند تا پس از انتخابات و سر فرصت گوش او را بابت چموشی هایش بکشند. اما مملکت که نباید اسیر غرور و روکم کنی عده ای بی بصیرت باشد.

خطا کردید، اشکال ندارد، به شرطی که جبرانش کنید. گزینه معرفی شده تان همان است که هزاران نفر را بابت انتقاد امروزتان به او زندانی کردید و دهها نفر را کشتید و خانواده های بسیاری را به نابودی کشاندید، بسیار خب، جبران مافات کنید، زندانی ها را آزاد کنید، توهم انحصار بصیرت را در فکرهای محدود خود پایان بخشید و به دلجویی آسیب دیدگانِ زورگویی هایتان بروید. نه اینکه بر همان مدار بسته ی خطاکاری گذشته تان خود را شاخص شناخت اصلح معرفی کنید و همایش بگذارید تا ته مانده آبرو و سرمایه های کشور را به دست کدام فریبکار دروغ گوی دیگری بدهید که باز ۸ سال دیگر – که با عمر بلند و اعتماد به نفس بی نظیر آقایان کاملا محتمل است – زیرآب او را نزد عده ای دیگر از پامنبری های مقلد در سیاست بزنید.

آقای مصباح! عالم سیاست عالم تقلید نیست. از شما باز هم خواهیم پرسید و هرچه کنید مجددا در معرض پرسش قرار خواهید گرفت، تا فکر نکنید می شود کشوری را به دست خرافه و دروغ سپرد ولی آب از آب تکان نخورد.



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

۱۰ پاسخ به “آقای مصباح! آنقدر می پرسیم تا نتوانید دوباره مملکت را به دست خرافه و دروغ بدهید”

  1. محمد گفت:

    کالای گزیده تر هم می برد

  2. Ghrhb گفت:

    از کعب الأحبارها بیش ازاین انتظار نیست. جای ابوذرخالی

  3. Abdolmashang578ha578 گفت:

    از کعب الأحبارها جز این انتظار نیست. جای ابوذر خالی

  4. hamed گفت:

    روزی درصحرا چوپانی رادیدم صدایش کردم تا لیوان چای باهم بخوریم ،چوب دستیش را زیر چانه گذاشته و به آن تکیه زده بود بفرمای گفتم نشست و رایوکوچکش را راکناری گذاشت بالحنی سوال برانگیزپرسید سرنوشت ما کی مشخص می شود ؟ متعجبانه پرسیدم منظورت چیست ؟ حکیمانه گفت سی سال است هرسال چندبار روزها ی همچون ۲۲بهمن ، روز قدس ، انواع انتخابات ، … فرداهم (۹دی ۸۸) ،روزسرنوشت ساز است …… من بی سوادهرروزمنتظر سرنوشت خود هستم و تمامی ندار د.حال سوال آن چوپان ازاین آقا دوآتشه وسوال حقیرازاین عالم دهر تسخیرلانه جاسوسی مهم بود یا نه دی ؟ !! انقلاب فرهنگی اول است یا تسخیر لانه جاسوسی ؟انتخابات احمدینژاد مهمتربود یا انتخابات بعدازبنی صدر؟ … هیچکدام نه حساس بودند ونه مهم و سرنوشت ساز اگربودند که حالو روز انقلاب و کشور ومردمش اینگونه نبود فقط یک چیز داشت وآن اینکه اگر برای ما سودی نداشت برای خیلی ها آب ونان داشت که اینگونه سنگ به سینه می زنند.

  5. Alimohmad_d گفت:

    واقعا فرق این دوتا مرجع زمین تا آسمان

  6. صادق گفت:

    حامی هیچی.
    پذیرفتن اشتباه خود کار بزرگان است نه اینها.

  7. علی گفت:

    بدبختی کشور را ببینید که آقای مصباح ضد انقلاب مخاطب قرار گرفته که او زندانیان را آزاد کند !!!!!!!!!!

  8. Bijorizi گفت:

    وقتی ما أجازه میدیم خرافه گویان و طالبان غارتگر حکومت قرون وسطایی در ایران داشته باشند خواهیم دید که وضع از این هم بدتر خواهد شد. همگى باید از خواب برخیزیم و سلطه این جنایتکاران را بر چینیم. همگى چه سبز باشیم و یا آزاده… حرکت به سوى آزادى ایران از چنگال این دژخیمان.

  9. Mihman گفت:

    مخلص کلام اینکه حرف نزنید ما باز ام بخوریم

  10. 741852 گفت:

    میشه بگید کدوم بچه ی آقای مصباح کانادا و اروپاست؟
    هاشمی با پول هنگفت بچه شو میفرسته اون ور یا آقای مصباح؟
    همه ی پسرای آقای مصباح در کنار خودشون دارن بهش کمک میکنن.این رسم طلبه هاست…از خودتون حرف در نیارید