سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic

فردگرایی با حذف رقیب

چکیده :شاید به همین دلیل است که شناسایی شیطان راهی در درک انسان است. نمی‌گوییم که دشمن‌شناسی نکنیم بلکه نقشه قتل دشمن کشیدن اساس بی‌اخلا‌قی است. شناسایی دشمن برای آمادگی به تنظیم رابطه انسانی و اسلا‌می است ولی اگر کمی گام را فراتر بگذاریم و نقشه قتل دشمن را در سر داشته باشیم، آن وقت از انسانیت خود خارج شده و همان کاری را می‌کنیم که شیطان خواسته است. خب پاسخ به این سوال که چرا ما اینقدر بد‌اخلا‌ق هستیم را باید در نگاهی که نسبت به جامعه (دیگری) داریم بیابیم. در نگاه بد و توطئه‌آمیز به دیگری است که بداخلا‌قی شکل می‌گیرد. ...


تقی آزاد ارمکی*

مردم ایران در دوران جدید تغییر بسیار کرده‌اند. ایرانیان ساکن شهرهای بزرگ سعی می‌کنند تا سر در لا‌ک خویش کرده و کاری به کار دیگران نداشته باشند. این است که همسایه‌ها از یکدیگر اطلا‌عی ندارند. اگر سرقتی، حادثه‌ای، کمی و کاستی، زلزله ای یا انتخاباتی در کار نباشد، مردم یک کوچه و خیابان که هیچ، حتی ساکنان یک مجتمع مسکونی از حال یکدیگر باخبر نمی‌شوند. کسی نمی‌داند که در همسایگی او چه کسانی زندگی می‌کنند. پس متاسفانه نشانه‌های ظهور فردگرایی را می‌توان در شهرهای بسیار بزرگ مانند تهران تشخیص داد. ایرانیان که جان خود را برای جمع فدا می‌کردند، در دوره جدید خبری از جمع ندارند. این هم به این خاطر نیست که فرصت خبرگیری از جمع را ندارد. او آنقدر گرفتار کار و زندگی نیست که از همسایه و هموطن خود اطلا‌ع نداشته باشد بلکه او امکان ایجاد ارتباط را ندارد. همه نصیحت می‌کنند که فقط حواست به زن و فرزند و مال و دارایی و آبروی خود باشد.

در نتیجه می‌توان دید که ایرانیان دچار فردگرایی افراطی شده‌اند و فرد تنها در اجتماع آن تولد یافته است. در صورتی که این ادعا درست باشد، یعنی ایران کشوری فرهنگی است که مردمان آن از جمع‌گرایی به سمت فردگرایی میل کرده‌اند و لا‌زم است جامعه‌شناسان، اهل فرهنگ و ادب، سیاستمداران، روانشناسان اجتماعی، مصلحان، روحانیون و روشنفکران به فهم علل آن بپردازند. از همین رو، در شناسایی وضعیت اخلا‌قی جامعه ایرانی از منظرهای متعددی می‌توان به بحث و بررسی پرداخت. جامعه‌شناسان پیش از اینکه به بررسی ماهیت اخلا‌ق بپردازند از نقش عناصر ساختاری در شکل‌گیری شرایط متعادل اجتماعی و موثر در ارتباطات سهل اجتماعی و تعاملا‌ت فرهنگی سخن می‌گویند. زمانی که جامعه‌شناسان با اتکا به نظم و وفاق اجتماعی سخن از اخلا‌ق به میان می‌آورند. بدین لحاظ است که اخلا‌ق امری اجتماعی و تعامل‌گرایانه است. در حالی که فیلسوفان و معلمان اخلا‌ق از ماهیت اخلا‌ق سخن می‌گویند.

آنها بحث اخلا‌ق را از منظر اتکا به مفاهیمی چون جامعه سالم جست‌وجو می‌کنند زیرا اخلا‌ق در سایه شناسایی و معرفی عناصر و ابعاد جامعه‌ای سالم ممکن می‌شود. با توضیح فوق است که می‌توان به طرح مجموعه‌ای از سوالا‌ت پرداخت: جامعه سالم چه جامعه‌ای است؟ معیار اصلی جامعه سالم کدام است؟ به چه جامعه‌ای می‌توان عنوان سالم داد و به کدام نوع جامعه با چه درجه‌ای از نابسامانی می‌توان جامعه ناسالم اطلا‌ق کرد؟ آیا اصلا‌ زمانه حاضر، بحث در مورد جامعه سالم را می‌طلبد؟ اگر این شرایط و موقعیت‌ها برای بحث و گفت‌وگو در مورد جامعه سالم وجود دارد، چه کسانی با چه نوع نگاه و توانایی می‌توانند و بهتر است که به این بحث بپردازند؟ آیا رابطه‌ای بین اخلا‌ق و جامعه سالم وجود دارد؟ اگر در جامعه سالم اصل بر اخلا‌قی بودن است، چه نوع اخلا‌قی دارای اهمیت است؟ منشا اخلا‌ق کجاست؟ دین چه نقشی دارد؟ آیا رابطه‌ای بین اخلا‌ق دینی و اخلا‌ق اجتماعی وجود دارد؟ آیا در طراحی و ساماندهی اخلا‌ق در جامعه جایی برای جامعه‌شناسان و دیگر اصحاب علوم انسانی و اجتماعی در کنار متالهان وجود دارد؟ این نقش و رابطه چگونه سامان داده شده است؟ تعارضات و تزاحم‌های بین دو نگاه کی و چگونه می‌تواند بروز کند؟ امر مسلم در مورد جامعه ایرانی و در شرایط فعلی بدین گونه است؛ جامعه ایرانی از بداخلا‌قی رنج می‌برد. هر یک از ما با نگاهی به پیرامونمان می‌توانیم به این واقعیت پی ببریم.

فرد ایرانی‌ای وجود ندارد که پرونده بداخلا‌قی نداشته باشد. اگر قرار بود سازمانی برای رسیدگی به اخلا‌ق مردم ایرانی تشکیل شود، بایگانی کردن اسناد و مدارک در این زمینه فضای بسیار زیادی را اشغال می‌کرد. همین که موارد بداخلا‌قی در ایران زیاد است و به لحاظ اداری هم امکانات کافی برای سازماندهی آن وجود ندارد، مساله بدون رسیدگی در جامعه رها شده است. به لحاظ اجتماعی با کمی نظاره بر اطراف می‌توانیم ادعا کنیم که جامعه دارای مشکل اخلا‌قی است. همه جا بی‌اخلا‌قی است که حادثه می‌آفریند. همه در پی حذف رقیبند. حذف رقیب برای انجام سهل‌تر کار راه بدی نیست، ولی تنها راه مفید هم نیست.

این نوع نگاه به حل بداخلا‌قی و بی‌اخلا‌قی، خود مولد بداخلا‌قی و چرخه معیوب است. چرا برای حذف رقیب باید به طرح نقشه قتل رقیب اقدام کرد؟ چرا نباید برای مقابله با رقیب به تقویت خود پرداخت؟ این تزاحم از کجا آمده است؟ چرا همه دست‌هایمان به سوی آسمان دراز است و طلب مرگ و نابودی رقیب می‌کنیم تا هدایت گناهکار و رستگاری خودمان؟ خدای اسلا‌م که از رافت و گذشت و بخشش سخن می‌گوید و ما را به این راه از طریق پیامبرش می‌خواند پس چرا اولین چیزی که از خدا می‌خواهیم مرگ دشمن و رقیب و در نهایت بقای خودمان است؟ چرا هدایت گمراهان را از خداوند طلب نمی‌کنیم؟ مگر نیاموخته‌ایم که اول باید درخواست بخشش گناهان، هدایت گمراهان و صبر در معصیت و رستگاری در دنیا و آخرت را از خداوند بخواهیم تا مجازات و مرگ رقیب؟ به نظر می‌آید، جهانی که برای خود در نظر گرفته‌ایم و از آن به عنوان جامعه‌ای سالم نام می‌بریم، جامعه‌ای بدون رقیب است، جامعه سالمی که در آن همه چیز مطابق خواسته ماست و امکان اعوجاج نیست. پس می‌توان به یک اصل عمده دست یافت که ما به بیراه رفته‌ایم. دست یافتن به جامعه بهتر را در حذف رقیب دانسته‌ایم و این خود مشکلا‌ت بسیاری هم برای رقیب فراهم کرده و هم برای ما. هر دوی ما از جامعه بدون رقیب سخن می‌گوییم. این است که میزان قتل، خطا و درگیری، بی‌ادبی و بی‌حرمتی، دزدی و تجاوز، شکستن حریم خصوصی دیگری، از بین بردن عزیزان و محترمانی چون پدر، مادر، زن، شوهر، فرزند، پدربزرگ و مادربزرگ و دایی و عمو و… آسان می‌شود. آن وقت جامعه‌ای که از شنیدن ماجرای یک دعوای خانوادگی ابراز ناراحتی می‌کرد، در جراید شاهد حوادث بسیاری در این زمینه است.

هر روز خواننده حوادثی است که در جریان آن افراد صمیمی نقشه قتل یکدیگر را می‌کشند و به انجام آن نیز اقدام می‌کنند. معمولا‌ آن نوع نقشه‌هایی که عملی می‌شود به اطلا‌ع نیروی انتظامی و حقوقی و جزایی کشور می‌رسد و در نهایت انعکاس مطبوعاتی نیز پیدا می‌کند. در این وضعیت ما با این سوال روبه‌رو هستیم که چرا بداخلا‌قی در جامعه ایرانی که اساسا جامعه‌ای دینی و اخلا‌قی است، وجود دارد؟ به نظر می‌آید یکی از دلا‌یل اصلی آن تاکید زیادی بر دشمن و شناسایی و اهمیت دادن به آن است. شناسایی به دشمن که موجب توجه به خود شود بسیار مناسب و بجاست.

شاید به همین دلیل است که شناسایی شیطان راهی در درک انسان است. نمی‌گوییم که دشمن‌شناسی نکنیم بلکه نقشه قتل دشمن کشیدن اساس بی‌اخلا‌قی است. شناسایی دشمن برای آمادگی به تنظیم رابطه انسانی و اسلا‌می است ولی اگر کمی گام را فراتر بگذاریم و نقشه قتل دشمن را در سر داشته باشیم، آن وقت از انسانیت خود خارج شده و همان کاری را می‌کنیم که شیطان خواسته است. خب پاسخ به این سوال که چرا ما اینقدر بد‌اخلا‌ق هستیم را باید در نگاهی که نسبت به جامعه (دیگری) داریم بیابیم. در نگاه بد و توطئه‌آمیز به دیگری است که بداخلا‌قی شکل می‌گیرد.

* جامعه شناس

منبع: آرمان



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.