مسئولیت انسان در برابر ستمگران
چکیده :عالمان دين بيشتر وظيفه دارند بلكه وظيفه اصلي آنان اين است كه با فساد و تباهي مبارزه كنند و جلو ظلم و ستم را بگيرند و بدعتگزاري و خرافهپرستي را محكوم كنند. اما آنان چه بسا واضحترين و آشكارترين فسادها را ميبينند و سكوت ميكنند و شاهد ظلم و ستمهاي بيحد هستند و دم بر نميآورند و خون ناحق ريخته ميشود و فرياد نميزنند و احكام خدا زير پا گذاشته ميشود و اعتراض نميكنند و .... آنان براي اين سكوت خود فلسفه ميبافند كه مثلا وظايف مهمتري در كار است يا هر كس باشد همينطور عمل ميكند يا ......
عبدالرحیم سلیمانی اردستانی
امام موسای کاظم(ع) خطاب به فردی به نام فضل ابن یونس میفرماید: «نیکی را تبلیغ کن و نیکی را بیان کن و اِمّعه مباش» فضل عرض کرد که اِمّعه چیست؟ فرمود: «نگو من با مردمم و یکی از مردمم؛ همانا رسول خدا(ص) فرمود: ای مردم! انسانها دو گروهند، گروه خیر و گروه شر؛ پس گروه شر نباید نزد شما محبوبتر از گروه خیر باشد» (تحف العقول، کوتاه سخنان امام کاظم(ع)).
از حدیث فوق و ادبیات اسلامی به طور کلی بر میآید که انسان تنها مسئول خویش نیست و نسبت به اجتماع و جهان پیرامون خود مسئولیت دارد. او در واقع خلیفه خدا بر روی زمین است و وظیفه دارد که جهان را خداگونه اداره کند. خداوند تعالی به هنگام خلقت انسان سخن از جانشینی او به میان میآورد (بقره/۳۰) و این جانشینی از آن همه انسانهاست و همه وظیفه دارند که این بار را بر دوش گیرند (انعام/۱۶۵) و هر کس از بار این مسئولیت شانه خالی کند در واقع حق انسانیت خود را ادا نکرده است. خداوند تعالی خطاب به حضرت داود میفرماید که ما تو را جانشین قرار دادیم پس بین مردم به حق حکم کن (ص/۲۶) اما وظیفه اقامه حق و عدل وظیفه همه انسانهاست چرا که همه شأنیت جانشینی را دارند و برای آن خلق شدهاند. به همین جهت خداوند تعالی هدف ارسال رسل و فرستادن وحی و کتاب و اعطای عقل و خرد را اقامه قسط و عدل به وسیله عموم مردم بیان میکند(حدید/۲۵). پس مطابق قرآن مجید، انسان، از آن لحاظ که انسان است، نه تنها وظیفه دارد که خود را خداگونه و متخلق به اخلاق خدایی بسازد، بلکه وظیفه دارد جامعهای خداپسند بنا کند. جامعهای ایجاد کند که در آن به حق حکم شود و حق برپا شود و قسط و عدل اجرا شود و خیر و نیکی افراشتنه گردد. امام کاظم(ع) میفرماید: خیر و نیکی را تبلیغ کن و خیر و نیکی را بیان کن. مطابق این سخن وظیفه انسان تنها این نیست که نیک عمل کند، بلکه او وظیفه دارد که نیکی را تبلیغ کند و با زبان خود آن را به همه جهان برساند. وظیفه او تنها این نیست که یک انسان نیک بسازد بلکه او وظیفه دارد که یک جهان نیک بسازد. به همین جهت او نمیتواند نسبت به آنچه در اطرافش میگذرد بیتفاوت باشد. او وظیفه دارد که همه نابسامانیها و کژیها را اصلاح کند. اگر وظیفه او این است که نیکی را بیان و آن را تبلیغ کند، نمیتواند و نباید از کنار بدیها آسان بگذرد و آنها را نادیده بگیرد. قسط و عدل یکی از مصادیق نیکی است و انسان وظیفه دارد که برای اقامه آن مجاهده نماید و تلاش کند و هزینه بپردازد و لازمه تلاش و جهاد برای اقامه قسط و عدل، مبارزه با ظلم و ستم و حق کشی است. اگر انسان وظیفه دارد که عدل و داد را تبلیغ و بیان کند، پس وظیفه دارد که در مقابل ظلم و ستمهایی که میبیند سکوت نکند و آنها را محکوم کند و با آنها مبارزه نماید.
به هر حال اصل سخن این است که انسان نسبت به اجتماع مسئولیت دارد و باید برای رفع نابسامانیها و فسادهای آن تلاش کند. از سخنی از امام علی(ع) برمیآید که این مسئولیت نه تنها نسبت به همه انسانها است، بلکه نسبت به کل طبیعت چنین مسئولیتی وجود دارد. آن حضرت میفرماید:
«از خدا بترسید و تقوا پیشه کنید که شما در پیشگاه خدا مسئول بندگان خدا و شهرها و آبادیهای او هستید؛ زیرا از همه چیز حتی از ساختمانها و حیوانات بازپرسی خواهید شد. خدا را اطاعت کنید و او را عصیان ننمایید و هر گاه که نیکی را مشاهده کردید آن را بگیرید و هر گاه بدی را مشاهده کردید از آن روی گردانید» (نهجالبلاغه، خ۱۶۷).
پس انسان نسبت به جامعه انسانی وحتی ساختمانها و حیوانات مسئولیت دارد و وظیفه دارد که از کنار آنچه بر آنها میگذرد بیتفاوت نگذرد. او وظیفه دارد که جهانی ایجاد کند که همه اجزاء آن با حاکمیت خیر و نیکی اداره شود و هرگونه شر و بدی را از همه اجزاء و قسمتهای آن پاک گرداند.
امام کاظم(ع) در قسمت بعدی سخن خود انسان را از اینکه «اِمّعه» باشد نهی میکند و خود آن حضرت این واژه را چنین معنی میکند که انسان بگوید: «من با مردم و یکی از آنانم» گویا مقصود این است که فرد از مسئولیت فردی سرباز میزند و نقش فرد را در ساختن جامعه نادیده میگیرد. اما نکته این است که انسانها برای فرار از مسئولیت خود فلسفه بافی نیز میکنند. آنان ظلم و ستم و حقکشی و فساد و تباهی را میبینند و برای فرار از هزینه مبارزه با شر و فساد سکوت میکنند و برای این ترک وظیفه به انواع و اقسام فلسفههای شرعی و عرفی و عقلی متوسل میشوند.
این نکته درباره عالمان دین بیشتر صدق میکند. آنان وظیفه دارند بلکه وظیفه اصلی آنان این است که با فساد و تباهی مبارزه کنند و جلو ظلم و ستم را بگیرند و بدعتگزاری و خرافهپرستی را محکوم کنند. اما آنان چه بسا واضحترین و آشکارترین فسادها را میبینند و سکوت میکنند و شاهد ظلم و ستمهای بیحد هستند و دم بر نمیآورند و خون ناحق ریخته میشود و فریاد نمیزنند و احکام خدا زیر پا گذاشته میشود و اعتراض نمیکنند و …. آنان برای این سکوت خود فلسفه میبافند که مثلا وظایف مهمتری در کار است یا هر کس باشد همینطور عمل میکند یا تقیه واجب است و … که این آخری شیوع بشتری دارد. امام صادق(ع) در جواب اینان میفرماید: «تقیه در حقیقت برای جلوگیری از خونریزیها ایجاد شده است. پس هرگاه تقیه منجر به خونریزی شود، دیگر تقیه نیست. به خدا سوگند که اگر شما را دعوت کنند که ما را یاری دهید قطعا خواهید گفت ما این کار را نمیکنیم بلکه تقیه میکنیم و تقیه را از پدر و مادرتان دوستتر خواهید داشت….» (وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۸۳).
امام کاظم(ع) در قسمت پایانی سخن خود به حدیثی از پیامبر خدا(ص) اشاره میکند. انسانها عملا دو دستهاند چرا که یا جذب خوبی و نیکی و خیر شدهاند و یا جذب شر و بدی و فساد. انسان هرگز نباید نسبت به این دو دسته بیتفاوت باشد. او حق ندارد محبت خود را نثار فاسدان و بدکاران کند و بلکه همانطور که باید نیکی و خوبی را دوست داشته باشد، باید نیکان و خوبان را نیز دوست داشته باشد.
امام کاظم(ع) در حدیثی دیگر به این اشاره میکند که اگر ظالمان و ستمگران دوستانی دارند خدا هم دوستانی دارند که دوستان او را حمایت میکنند. آن حضرت خطاب به علیابن یقطین میفرماید: «خداوند متعال در کنار دوستان ستمگران، دوستانی دارد تا به وسیله آنان از دوستان خود حمایت کند» پس اگر کسی خود را دوست خدا میداند وظیفه دارد که برای حمایت از دوستان خدا و مبارزه با ستمگران، که دشمن خدا هستند، اقدام کند.
من نمیدانم شما چه توصیه کرده اید اما من توصیه می کنم که ما باید در برابر ستمگران کوتاه نیاییم و با هر وسیله که میتوانیم در برابر آنان مقاومت کنیم و آنچنان آنها را در مضیقه قرار دهیم که بالاخره به خواست ملت خود تسلیم شوند. حکومتی که ملت را نداشته باشد، مانند هنرمند بدون صحنه و گوینده بدون شنونده خواهد بود. مثل این کیهانی که اکنون در تهران هر روز بطور مرتب منتشر می شود، اما خواننده ای ندارد و فردا صبح بسته های حتا باز نشده عینا به موسسه کیهان باز گردانده می شود.