اگر دین ندارید، لااقل در دنیای خود آزاده باشید
چکیده :امام حسين(ع) از لشكر كوفه ميخواهد كه تا او زنده است به خيام حرم او متعرض نشوند و البته مطابق اخلاق بعد از شهادت او نيز نبايد به زنان و كودكان و كساني كه در جنگ نقشي نداشتهاند متعرض شوند. اينكه براي فشار آوردن به يك فرد نزديكان او مورد اذيت و آزار قرار گيرند به هيچ وجه يك كار اخلاقي و انساني نيست. مطابق سخن امام حسين(ع) اين اصول اخلاقي وانساني مقدم بر دين هستند و عقل و فطرت انسان به آنها گواهي ميدهد و حتي انساني كه دين ندارد بايد به آنها پايبند باشد....
عبدالرحیم سلیمانی اردستانی
آنگاه که حسین ابن علی(ع) از اسب به زیر افتاده بود لشکر کوفه به خیام حرم آن حضرت حمله کرد. امام (ع) با صدای بلند جملاتی را به زبان آورد:
«یا شیعه ال ابی سفیان! ان لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا احرارا فی دنیاکم و ارجعوا الی احسابکم ان کنتم عربا کما تزعمون؛ ای پیروان خاندان ابی سفیان! اگر دین ندارید و از روز جزا نمیهراسید لااقل در زندگی این دنیا آزاده باشید و اگر خود را عرب میپندارید به نیاکان خود بیندیشید و به روش آنان باز گردید»
شمر گفت: چه میگویی ای حسین؟ امام فرمود: «من با شما میجنگم و شما با من میجنگید این زنان گناهی ندارند. تا من زنده هستم به اهل بیت من تعرض نکنید و از تعرض این یاغیان جلوگیری نمایید» (مقتل خوارزمی، به نقل از، نجمی، سخنان حسین ابن علی(ع)، ص ۳۳۱-۳۳۲؛ لهوف، ص۷۴).
کسانی که با امام حسین(ع) میجنگند به ظاهر مسلمان هستند یا حداقل خود را مسلمان به حساب میآورند. اما چرا امام حسین(ع) در دینداری آنان تشکیک میکند؟ باید توجه داشت که هرگز مقصود آن حضرت این نیست که از این پس کسانی که با او جنگیدهاند حکم کفار را دارند و از دایره مسلمانان خارجند. در واقع مقصود آن حضرت دینداری و اسلام ظاهری نیست. مقصود آن حضرت از دین در این عبارت تدین است یعنی پایبندی به دستورات دین ندارید. کسی که خاندان ابوسفیان را میشناسد و با این حال درست از آنها تبعیت میکند و شمشیر خود را در اختیار آنان و در راه اهداف آنان قرار داده است هیچ گونه پایبندی به دین ندارد.
اما پرسش مهم دیگر این است که کسی که به دین باور ندارد و روز معاد و حسابرسی را قبول ندارد به چه معنا باید به اصول اخلاقی و انسانی پایبند باشد؟ در واقع دین به انسان هم اندیشه میدهد و هم انگیزه. حال پرسش این است که کسی که دین ندارد و برای مثال کتاب آسمانی و وحی را قبول ندارد از یک سو اندیشه درست و بینش صحیح را چگونه و از چه منبعی باید به دست آورد؟ آیا برای او راه درست و صحیح و مطمئنی وجود دارد که عمل اخلاقی انسانی را از اعمال شرارتآمیز و نادرست تشخیص دهد؟ آیا برای او منبع قابل اعتمادی وجود دارد که به وسیله آن عمل شایسته را از عمل ناشایست تمیز دهد؟ پرسش دیگر این است که به فرض که از این پرسش گذشتیم و قبول کردیم که چنین منبع و چنین راهی وجود دارد و انسان بیدین مشکل شناختی ندارد؛ اما او وقتی به بهشت و دوزخ و زندگی دیگر و حساب و کتاب باور ندارد، با چه انگیزهای باید اخلاقی زندگی کند و برای چه هدفی باید اصول انسانی را رعایت کند و اعمال شایسته انجام دهد؟
اگر کسی تنها راه شناخت صحیح عمل صالح و شایسته را وحی بداند باید به این اندیشه برسد که کسی که به وحی باور ندارد هیچ عمل صاحل و درستی را نمیتواند بشناسد. در واقع شرط درستی و صالح بودن عمل این است که از وحی صحیح و درست گرفته شده باشد. برخی از نویسندگان مسلمان بر آن رفتهاند که برای مثال صالح بودن عمل منوط به این است که از طریق قرآن مجید و روایات اسلامی صالح بودن آن ثابت شده باشد (جوادی آملی، دینشناسی، ص۲۲۵). برخی دیگر هیچگونه دریافت فطری و شهودی را برای انسان قبول ندارند و به آیاتی مانند: «الله اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیئا، خدا شما را از شکم مادرهایتان در حالی خارج کرد که هیچ نمیدانستید» (نحل/۷۸) تمسک میجویند (مصباح یزدی، فلسفه اخلاق، ص۴۹-۵۰) مطابق این سخنان انسان بی دین نمیتواند اندیشه درستی در باب اعمال صالح و ناصالح داشته باشد چرا که تنها راه دستیابی به اندیشه صحیح در این زمینهها وحی است.
این در باب اندیشه بود. در باب انگیزه نیز از سخنان برخی از نویسندگان مسلمان بر میآید که از آنجا که ارزش عمل تنها به نیت است و عملی به لحاظ نیت صالح و درست است که برای خدا و با قصد رسیدن به زندگی اخروی مناسب انجام شود. از آنجا که انسان بیدین به مبدأ و معاد باور ندارد پس نمیتواند عملی با نیت درست انجام دهد و در نتیجه اعمال او بیارزش است (ر.ک. مطهری، عدل الهی، ص۳۲۰-۳۳۸). یا عملی ارزش اخلاقی دارد که به سود من علوی یا فرازین انسان باشد و نه من فرودین آن و از آنجا که انسان بیدین به من علوی و اصیل باور ندارد پس عمل او بی ارزش است و در واقع نمیتواند عنوان اخلاقی را به خود بگیرد (ر.ک. مصباح یزدی، فلسفه اخلاق، ص۱۱۰-۱۱۱؛ مطهری، مجموعه آثار، ج۲۲، ص۴۱۳-۴۱۵).
مطابق این سخنان اخلاق چه در بعد اندیشه و چه انگیزه به دین گره میخورد به گونهای که گویا انسان بیدین نمیتواند عمل اخلاقی انجام دهد. اما امام حسین از لشگر کوفه میخواهد که حتی اگر دین نداشته باشند باید اصول اخلاقی و انسانی را رعایت کنند. مطابق این سخن بیرون دین هم اندیشه و هم انگیزه میتواند وجود داشته باشد و بی دین میتواند و باید کار اخلاقی انجام دهد. در این رابطه چند نکته قابل توجه است.
۱- در احادیث متعددی آمده است که عمل خیر و شایسته انسان کافر برای او در روز قیامت ارزش دارد و از عذاب او میکاهد یا پاداشهایی را برای او به ارمغان میآورد (ر.ک. مطهری، عدل الهی، ص۳۳۶-۳۳۸). از این روایات بر میآید که انسان کافر و بی دین میتواند عمل ارزشمند اخلاقی انجام دهد.
۲- اگر مطابق احادیث فوق عمل انسان بیدین پاداش دارد پس ارزشمند است از آنجا که ارزش عمل به نیت است و فرد کافر به خدا و قیامت باور ندارد، پس باید نیت را به معنای دیگری گرفت. کسی که عمل خیری را انجام میدهد و قصد او صرفا این است که خیر برساند و قصد فریب و خدعه و مانند آن را ندارد، عمل او ارزشمند است.
۳- مطابق این روایات انسان کافر و بیدین اعمال شایتسه را تشخیص میدهد. از آیاتی از قرآن مجید بر میآید که خیر و شر اعمال به انسانها الهام شده و یا در نهاد آنها قرار داده شده است. خداوند تعالی میفرماید: «و نفس و ماسواها فالهمها فجورها و تقوایها، قسم به نفس و آن که آن را درست کرد، سپس کارهای ناشایست و شایسته را به او الهام کرد» (شمس/۷) و میفرماید: «ما راه را به انسان نشان دادیم خواه شاکر باشد و خواه ناسپاس» (انسان/۳). در آیه نخست سخن از الهام است و در آیه دوم سخن از این است که همه انسانها هدایت شدهاند. اما اینکه در سوره نحل آیه ۷۸ آمده است که انسان هنگام تولد چیزی نمیداند، منافاتی با این ندارد که انسان در درونش اموری نهفته باشد و اگر در ظرف مناسب و به صورت مناسب رشد کند درونش شکوفا میشود مانند هسته خرمایی که اگر در جای درستی قرار گیرد به درخت تنومندی تبدیل میشود.
مرحوم شهید مطهری به نکتهای اشاره کرده و آن اینکه کافری که بدون نیت بد و به قصد خیر کار نیک انجام میدهد حتما در درون وجود او اعتقاد به خدا و معاد وجود دارد هر چند به زبان اعتراف نمیکند (عدل الهی، ص۳۳۸). اما به نظر میرسد که پاسخ را در انسانشناسی قرآن باید یافت. مطابق انسانشناسی قرآن مجید، روح الهی در انسان دمیده شده و انسان فطرتا حق پرست متولد شده است. خیر و نیکی از درون انسان میجوشد و ممکن است انسانی که به خدا و قیامت به ظاهر باور ندارد عمل خیر و شایسته را به صورت فطری بشناسد و با جوشش فطری و بدون قصد منفعت دنیوی انجام دهد.
به هر حال امام حسین(ع) از لشکر کوفه میخواهد که تا او زنده است به خیام حرم او متعرض نشوند و البته مطابق اخلاق بعد از شهادت او نیز نباید به زنان و کودکان و کسانی که در جنگ نقشی نداشتهاند متعرض شوند. اینکه برای فشار آوردن به یک فرد نزدیکان او مورد اذیت و آزار قرار گیرند به هیچ وجه یک کار اخلاقی و انسانی نیست. مطابق سخن امام حسین(ع) این اصول اخلاقی و انسانی مقدم بر دین هستند و عقل و فطرت انسان به آنها گواهی میدهد و حتی انسانی که دین ندارد باید به آنها پایبند باشد.
قسمت های پیشین این مطلب:
۳ – کربلا؛ میدان مبارزه دنیاپرستان با یکتاپرستان
۴ – عاشورا؛ قیام اصلاحی با روش مسالمتآمیز
۶ – سکوت در مقابل حاکم ستمگر روا نیست
۷ – جامعهای که در آن اخلاق مرده، جای زندگی نیست
اگر دین دارید لااقل آزاده باشید !
اگر دین دارید لااقل آزاده باشید !
با سلام و احترام
فکر کنم درستش اینه: حالا که دین دارید لا اقل آزاده با شید!
چند سال نوری سفربه گذشته٬ برای ملاقات
این روزها دوزخیان ذوب درمنت خداوند٬ از یاد بردند٬ درحیرت منت دیگری فرو روند٬ opposition خارج.
منت خدای را٬
موفقیتی دست داد با یکی از شرکت کننده مخالف ج.ا. صحبت کنم.
ایشان چندی بود از “پاییز پراک” برگشته بود.
منت خدای را٬
توضیح میداد از گروهای شرکت کننده در”پاییز پراک”٬ از kaffee und kuchen ٬ از پلنوم٬ آنطورکه فهمیدم mocktail ای ازهمه چیز!
منت خدای را٬
دراین فکر بودم opposition در برزخ٬ در “دنیای خود آزاده”٬ اگرشانسی برای ورود به دوزخ پیدا کند٬ چه رلی را بعهده خواهد گرفت؟
منت خدای را.